خبرگزاری شبستان// گیلان
میرزا کوچک، رهبر اولین جنبش انقلابی ملی، اسلامی در ایران، لغو هر گونه تسلط استعماری و استبدادی بر کشور و آشتی ناپذیری با استعمار و نظام های بهره کشی داخلی را در سر لوحه برنامه های خود قرار داد.
اما اسلامی بودن حرکت میرزا کوچک، در این راستا مهمترین دلیلی بود که او را در طی کردن راهش استعانت می کرد و این امر به مزاق بسیاری از متحدینش خوش نیامد و ترک و خیانت به میرزا را به وفای به عهد با او ترجیح دادند و بمباران تبلیغی غیر منصفانه را علیه رویکرد اسلام گرایانه میرزا آغاز کردند.
میرزا اسماعیل جنگلی که در نهضت جنگل حضور داشت در خاطرات خود می نویسد:
"چه مخالفین انقلاب گیلان و مخصوصا مخالفین شخص میرزا دائما مشغول کار بوده و به وسیله پول و وعده و وعید در صدد بودند سران مجاهد همراه میرزا را به طرف خود جلب کنند"
استفتائاتى که از برخى مراجع دینى و سیاسى آن روز از جمله آیتالله شهید سید حسن مدرس شده است نیز نشانگر اوج این تبلیغات است و البته مرحوم مدرس رحمهالله کوشیدند تا با تأیید شخص میرزا و یادآورى انگیزههاى دینى و ملى وى اعتبار و اقتدار رهبرى جنگل را در حد امکان به وى بازگرداند.
آیت الله مدرس در پاسخ به یکى از این استفتائات از سوی آیت الله اصفهانی مىنویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم حقیر از آقاى میرزا کوچک خان و از اشخاصى که صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیّت سوئى نسبت به دیانت و صلاح مملکت نفهمیدم، بلکه جلوگیرى از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان، عملیاتى بوده بس مقدس، که بر هر مسلمانى لازم است؛ خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند. پر واضح است که طرفیّت و ضدیت و محاربه با همچه جمعیتى مساعدت با کفر و معاندت با اسلام است.»(1)
پس از انقلاب مشروطیت ایران، بزرگترین جنبشی که در مملکت پدید آمد، قیام میرزا کوچک و انقلاب جنگل بود که بر ضد نابسامانیهای موجود و برای نجات کشور از نفوذ بیگانگان صورت گرفت و به ویژه از نظر مرکزیت آن در جنگل، تا آن زمان، با آن وسعت و ابعاد در هیچ جا ی دنیا سابقه نداشت و این موضوعی است که هنوز هم نظیر پیدا نکرده و آنچه هم که تاکنون پیرامون آن نوشتهاند برای شناخت این انقلاب ملی بینظیر، کافی نیست.
چیزی که در این نهضت ملی جلب توجه میکند این است که رهبری انقلاب را یک روحانی جوان، آن هم در این نقطه دنیا که از همه جا بیخبر بود و قید و بندهای فراوانی به دست و پا داشت، عهدهدار بود. آیت الله سید حسن مدرس، محاربه با نهضت جنگل را معاندت با اسلام می دانست و بصیرت نخبگان شریعت مداری همچون، آیت الله سید حسن مدرس، قیام نهضت جنگل، را که می رفت تا در زیر شبهه افکنی بی رحمانه توطئه گران، لکه دار شود، برای همیشه ماندگار کرد.
میرزا کوچک، رهبر اولین جنبش انقلابی ملی، اسلامی در ایران، لغو هر گونه تسلط استعماری و استبدادی بر کشور و آشتی ناپذیری با استعمار و نظام های بهره کشی داخلی را در سر لوحه برنامه های خود قرار داد.
اما اسلامی بودن حرکت میرزا کوچک، در این راستا مهم ترین دلیلی بود که او را در طی کردن راهش استعانت می کرد و این امر به مزاق بسیاری از متحدینش خوش نیامد و ترک و خیانت به میرزا را به وفای به عهد با او ترجیح دادند و بمباران تبلیغی غیر منصفانه را برعلیه رویکرد اسلام گرایانه میرزا آغاز کردند.
میرزا اسماعیل جنگلی که در نهضت جنگل حضور داشت در خاطرات خود می نویسد:
"چه مخالفین انقلاب گیلان و مخصوصا مخالفین شخص میرزا دائما مشغول کار بوده و به وسیله پول و وعده و وعید در صدد بودند سران مجاهد همراه میرزا را به طرف خود جلب کنند"
استفتائاتى که از برخى مراجع دینى و سیاسى آن روز از جمله آیتالله شهید سید حسن مدرس شده است نیز نشانگر اوج این تبلیغات است و البته مرحوم مدرس رحمهالله کوشیدند تا با تأیید شخص میرزا و یادآورى انگیزههاى دینى و ملى، وى اعتبار و اقتدار رهبرى جنگل را در حد امکان به وى بازگرداند.
آیت الله مدرس در پاسخ به یکى از این استفتائات از سوی آیت الله اصفهانی مىنویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم حقیر از آقاى میرزا کوچک خان و از اشخاصى که صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیّت سوئى نسبت به دیانت و صلاح مملکت نفهمیدم، بلکه جلوگیرى از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان، عملیاتى بوده بس مقدس، که بر هر مسلمانى لازم است؛ خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند. پر واضح است که طرفیّت و ضدیت و محاربه با همچه جمعیتى مساعدت با کفر و معاندت با اسلام است.»(1)
پس از انقلاب مشروطیت ایران، بزرگترین جنبشی که در مملکت پدید آمد، قیام میرزا کوچک و انقلاب جنگل بود که بر ضد نابسامانیهای موجود و برای نجات کشور از نفوذ بیگانگان صورت گرفت و به ویژه از نظر مرکزیت آن در جنگل، تا آن زمان، با آن وسعت و ابعاد در هیچ جای دنیا سابقه نداشت و این موضوعی است که هنوز هم نظیر پیدا نکرده و آنچه هم که تاکنون پیرامون آن نوشتهاند برای شناخت این انقلاب ملی بینظیر، کافی نیست.
چیزی که در این نهضت ملی جلب توجه میکند این است که رهبری انقلاب را یک روحانی جوان، آن هم در این نقطه دنیا که از همه جا بیخبر بود و قید و بندهای فراوانی به دست و پا داشت، عهدهدار بود که بنیانگذاری مجمع روحانیت گیلان، از دیگر ابتکارات عملی میرزا در این راستا بوده است.
ابتکار این عمل توسط میرزا کوچک در آن عصر و زمان، جالبترین حادثه قیام ملی و عمل پارتیزانی به شمار میرفت.
دستههای پرابطه میرزا با شهید مدرس و شیخ محمد خیابانی، صحت رویکرد قیام میرزا را پر وازه می سازد .در مدت قیام جنگل، مرحوم سید حسن مدرس، بارها میرزا را تشویق میکرد که با قوای خود عازم فتح تهران شود، «به این اندیشه که با قبضه شدن مرکز کشور، اوضاع به کام آزادیخواهان تحول خواهد یافت».
همچنین همزمان با واقعه «ملاسرا» حاجی آخوند، نماینده مخصوص شیخ محمد خیابانی به جنگل رسید و پیام آن روحانی انقلابی را به میرزا ابلاغ کرد. محتوای پیام روحانی روشنفکر، برقراری ارتباط بین قیام آذربایجان و گیلان و پیشروی به سوی هدف مشترک بود و به علت گرفتاری جنگلیها پس از واقعه ملاسرا، امکان برقراری ارتباط مقدور نشد.
پس از تشکیل دولت انقلابی، بین حزب کمونیست ایران که در تاریخ 13 شوال 1338 ه. ق برابر با 9 تیر 1299 ه. ش در ایران تشکیل شده بود و میرزا کوچک خان، اختلافاتی بروز می کند که علت این اختلاف را پروفسور شاپور رواسانی، در کتاب اولین جمهوری شورایی ایران چنین آورده است:
1. طرح شعارهای حزبی کمو نیستی در ایران
2. حمله به میرزا کوچک و متهم کردن او به خیانت
دولت جدید کمونیستی به علت تند روی هایی نظیر برخورد با دین اسلام و روحانیت و عدم فهم میزان نفوذ قدرت مذهبی در میان مردم و نیز اجرای بد اصلاحات ارضی،موجب تقویت ضد انقلاب و تردید مردم شد. و این مسئله چیزی بود که میرزا آن را پیش بینی کرده بود.
اما مذهبی بودن میرزا کوچک جنگلی تا آنجا بود که یکی از ژنرال های انگلیسی در مورد وی، چنین می نویسد:" میرزا یک ایرانی ایده آلیست و یک مرد مذهبی تمام عیار بود."
منبع:
1. نهضت جنگل به روایات اسناد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، رقیه سادات عظیمی
2. کتاب اولین جمهوری شورایی ایران، پرفسور شاپور رواسانی
3. کتاب سردار نهضت جنگل، ابراهیم فخرایی
پایان پیام/
نظر شما