به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، آمار طلاق نسبت به گذشته افزایش یافته است. طبق آمار ثبت احوال زنان دهه هفتادی ها کسانی که زیر 28 سال سن دارند، رکوردار طلاق هستند. زندگی بیش از 28 درصد از آن ها یکسال نشده از هم می پاشد و دوباره به ازدواج ختم می شود و این چرخه طلاق و ازدواج ادامه دارد. در همین ارتباط با «جعفر بای» جامعه شناس به گفتگو پرداختیم که در زیر می خوانید:
نظرتون درباره مقوله طلاق چیست؟
منفورترین حلال از سوی خداوند، امر طلاق است. همانگونه که ازدواج طی یک قرارداد اجتماعی، رسمی و شرعی منعقد می شود، می توان لغو قرارداد ازدواج را طلاق نامید. ازدواج به عنوان یک قرداد اجتماعی دارای مناسک و آیینی است که عروسی و متعلقات به آن یاد می شود. در فرایند زندگی موانع و مشکلاتی مطرح می شود که وقتی چرخه زندگی بر مدار طرفین نباشد، لغو قرداد ازدواج با مقوله طلاق عنوان می شود.
طلاق دارای منشا آسیب های فراوان است و علت آسیب های فراوان دیگری نیز شود. البته می شود این جدایی منشا آغاز دیگری نیز باشد.
اگر در جامعه سنتی گذشته طلاق آمار بالایی نداشت، امروز دارای آمار فروانی است که این افزایش طلاق جامعه را دچار نگرانی کرده است.
دلایل طلاق چیست؟
امروزه شاهد تغییرات در معیار گزینش همسر هستیم که بی ارتباط به تغییرات مختلف افکار و سبک زندگی نیست. شاخص های روبنایی، سطحی و انتخاب نادرست بستری برای افزایش آمار طلاق شده است.
امروزه فقدان کارکرد دینی، تربیتی و انتقال تجارب را شاهد هستیم. همانگونه که والدین از نظردهی در انتخاب همسر برای فرزندانشان حذف شده اند، در انتقال تجارب هم دچار کهنگی هستند. اگر خانواده ها نقش پررنگتری همانند گذشته داشتند و می توانستند در انتقال تجربه، مهارت آموزی و تقویت اعتقادات دخالت داشته باشند، از طلاق عاطفی که مقدمه طلاق رسمی است، می توانستند پیشگیری کنند.
خانواده ها چه نقشی می توانند در کاهش وافزایش امر طلاق داشته باشند؟
در جامعه فعلی دچار دگرگونی در خانواده ها شده ایم. خانواده های گسترده سنتی تبدیل به خانواده ها هسته ای شده اند. این امر منجر به رخ دادن اتفاق های عجیب و غریب شده است. این می تواند منشا سبک جدیدی از زندگی شود.
فرد در این نوع سبک زندگی احساس تنهایی، عدم پشتیبانی، عدم مهارت در زندگی را دارد. به دلیل اینکه در خانواده گسترده سه نسل زیر یک سقف زندگی می کنند اما در خانواده هسته ای زن و مرد با فرزندان هستند و کسی دیگری نیست. در خانواده های کوچک حمایت، انتقال تجربه کمتر است و همین امر موجب احساس تنهایی در فرد می شود.
تکنولوژی، زندگی صنعتی و شهر نشینی منجر به کاهش ارتباطات بین فردی شده است. گفتمان و گفتگوی خانواده کم شده است. حتی این سبک زندگی در چیدمان و قرار گرفتن اتاق و پذیرایی و آشپزخانه ها نیز دیده می شود.
هر فرد جدا از اعضای دیگر خانواده در اتاق خواب خود است. که این امر منجر به حذف دو پدیده در جامعه مدرن شده است.حذف سفره که گردهمایی با شکوه خانوادگی که در سه نوبت انجام می شد و از آن مهمتر کاهش بعد معنویی و اعتقادات و حذف سجاده در زندگی امروزی است.
در طلاق عاطفی ارتباطات بین فردی کم می شود، گفتمان خانوادگی تغییرمی یابد وارتباطات، گفتگوها، بیان واقعیت ها، پیوندها، مهر ومحبت، عشق و علاقه بین اعضای خانواده به حداقل می رسد و پایه های طلاق عاطفی چیده و مقدمه ای برای طلاق رسمی می شود.
طلاق باید به عنوان آخرین تصمیم باشد اما شتابزدگی، عجله، بی حوصله و بی قراری منجر به انتخاب اولین تصمیم و راحترین آن یعنی طلاق می شود. طلاق منجر به بروز عوارض و مشکلاتی برای افراد و جامعه می شود که بازتاب آن بعد از طلاق گرفتن نشان داده می شود.
برای کاهش طلاق چه باید کرد؟
امیدواریم با دخالت والدین، انتقال تجربیات، تعیین ملاک های درست، مشارکت، افزایش ارتباطات و گفتگو، افزایش آستانه تحمل، صبوری وحوصله با کاهش طلاق رو به رو شویم.
نظر شما