خبرگزاری شبستان: آیت الله دستغیب که سومین شهید محراب نام گرفته در عاشورای 1332 ه. ق. در شیراز به دنیا آمد که چون آن ایام، روزهای پرسوز شهادت سالار شهیدان (ع) بود نامش را «عبدالحسین» نهادند.
خاندان« عبدالحسین » از سادات حسنی و حسینی به شمار می رفتند که از حدود چهار قرن پیش در شیراز به دستغیب معروف شده بودند. سیادت نشان افتخار این خانواده بود و حلقه های نورانی پیوند او را ( باسی و دو واسطه ) به« حضرت زید شهید » فرزند امام سجاد (ع) می رساند.
از این خاندان در طول تاریخ عالمان بزرگ برخاسته اند از جمله امیر فضل الله بن محب جالله حسینی (متوفای 1043)، سید حکیم دستغیب ( متوفای 1077)، میرزا ابوالحسن دستغیب ( متوفای بعد از 1300 ق.) میرزا هدایت الله (متوفی 1320 ق .) میرزاابومحمد دستغیب و آقا سید محمد تقی پدر سید عبدالحسین.
سید عبدالحسین درس را از مکتب خانه شروع کرد و با فراگیری قرآن و نصاب و خواندن چند کتاب منظوم منشور فارسی دوره مکتب را پشت سر گذاشت. پس از آن شروع به تحصیل علوم اسلامی کرد و درس های ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر خواند و از محبت های پدرانه و استادانه اش بهره برد. در سال 1342 ق. در حالی که یازده ساله بود پدر را از دست داد و در نوجوانی روح لطیفش سخت آزرده و از نعمت پدر محروم گشت.
پس از فوت پدر تحصیلات را در مدرسه خان شیراز ادامه داد و از نورانیت و روحانیت مدرسه نیز بهره مند بود. صدرالمتالهین شیرازی و بسیاری از عالمان بزرگ در این مدرسه درس خوانده بودند.
او در حوزه شیراز مدت ها به تحصیل پرداخت و نزد اساتیدی همچون شیخ اسماعیل، ملااحمد دارابی ، و آیت الله ملاعلی اکبر ارسنجانی دوره مقدماتی و سطح را به پایان رساند پایان یافتن دروس سطح حوزه او همزمان با غائله کشف حجاب رضاخانی بود و دستغیب جوان در همان سنین (حدود 25 سالگی ) به مبارزه با این تهاجم بزرگ پرداخت . اما ماءموران او را زیر فشار قرار دادند و او نیز در سال 1314 ش. مجبور به حرکت به سوی نجف شد. در نجف اشرف تحصیلات خود را ادامه داد و با تلاش پیگیر در طول هفت سال به مقام شامخ اجتهاد نایل آمد.
او از محضر استادانی همچون سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی ، آقاسید باقر اصطهباناتی، شیخ محمد کاظم شیرازی بهره برده است.
او به محضر پرفیض استاد اخلاق حوزه نجف ، عارف نامور میرزا محمد علی قاضی تبریزی راه یافت و در مکتب عرفانی او رشد کرد. پس از گذشت چند سال مرحوم قاضی به سرای باقی شتافت و او به محضر آیت الله آقا شیخ محمد جواد انصاری همدانی را یافت و مدت ها تحت نظر وی راه های ظریف و لطیف معرفت نفس را طی کرد. ارتباط او با آیت الله انصاری همدانی در ایامی بود که وی در شیراز به سر می برد و برای استفاده از استاد به همدان می رفت.
تلاش برای جامعه
در سال 1321 ش . آیة الله دستغیب بر خلاف میل خود و به توصیه استادانش به ایران بازگشت و به شیراز مراجعت کرد. با آمدن به شیراز از ابتدا در مسجد طالبیون به اقامه جماعت پرداخت و پس از مدتی شهید دستغیب در مسجد جامع عتیق کار فرهنگی وسیعی را شروع کرد.
او که از پشتوانه غنی اخلاقی برخوردار بود انسان های زیادی را جذب مسجد کرد. شیوه های تربیت اسلامی را در قالبی لطیف برای نسل های جامعه مطرح کرد و خود عملا به تربیت جوانان و مستعدان جامعه اسلامی همت گماشت . بسیاری از سوره های قرآن را در آن روزگاران تفسیر کرد. علاوه بر این در شیراز نیز کارهای خدماتی فراوانی را بنیان و تکمیل کرد. از ساختمان مساجد و مدارس و تعمیر آنها و تاءسیس مراکز خدماتی و خیریه گرفته تا ایجاد مشاغل گوناگون برای کارگران و بیکاران و دستگیری مستمندان همه را عهده دار شد و از عهده خدمت و تلاش به نحو شایسته برآمد.
شایستگی های روحی
گرچه آیة الله دستغیب در خدمت به مردم مضایقه نمی کرد و زمان بسیاری به این کار اختصاص می داد، حال و هوای دعا و مناجات را رها نکرد بلکه چون در عرصه اجتماع آسیب پذیری بیشتری وجود دارد باید از سلاح و سپر دعا و یاد حق بیشتر جست.
همسر ایشان نقل می کند که در برخی از شبها ناله های پرسوز و گداز آقا خواب را از من می ربود و نمی توانستم بخوابم . به غذایی ساده بسنده می کرد و زیاد می شد که به نان و پنیری راضی بود. بعضی روزها با نان پیاز سر می کرد و هرگز معترض نبود.
در سر سفره، بسم الله آغازین را بلند می گفت و پس از هر لقمه باز بلند می گفت الحمد الله . این طور بچه ها نیز یاد می گرفتند. در مسائل خانوادگی نه جبارانه برخورد می کرد نه بی تفاوت بود و نه از دیگران سلب اختیار می کرد.
کرامت ها
عارف بزرگوار شیرازی آقا سید عبدالحسین دستغیب همان طور که در علوم رسمی و اندیشه های متداول علوم اسلامی تلاشی پیگیر کرده و در آستان قرآن و عترت بار تحصیل بر زمین نهاده بود.
وجود شریف ایشان از اندیشه مرید پروری به دور بود اما به دلیل بروز شرایط گونه گون از لطافت های روحی خود مدد می گرفت و در راه دستگیری دیگران دریغ نمی کرد.
نماینده مهدی (عج )
سیدی در حالی که دو بچه اش را به همراه داشت از روستاهای بوشهر به شیراز آمده ، در حوزه علمیه شیراز از یکی از طلاب سراغ منزل آقای دستغیب را می گرفت . لباسهایش روستایی بود و گیوه های ملکی به پا داشت . به او گفته شد با آقای دساغیب چکار دارید؟
- عرض داشتم .
چون اصرار کردند، در حالی که نگاه به یکی از بچه ها که صورتی زرد و جسمی نحیف داشت ، کرده ، پاسخ داد: بچه ام مریض شده بود. او را به بوشهر بردم جوابش کردند و گفتند: باید زود او را به شیراز برسانی . من که پولی نداشتم تا خرج سفر و دوا و درمان کنم ، سرگردان و درمانده شدم . در آن حال به حضرت مهدی (عج ) متوسل شدم . ناگهان دریافتم که حضرت مهدی مرا پذیرفته و به من گفتند: ناراحت نباش ! به شیراز برو آنجا نماینده ما آقای دستغیب کمک می کند و کارت را اصلاح می نماید.
آن سید را به خانه آقای دستغیب بردند و چون آنجا رسیدند به محض ورود آن پیرمرد، آیة الله دستغیب با او احوالپرسی گرمی کرد و بدون آنکه حرفی زده شود یا خودش سؤ ال بکند، گفت : بچه ات را همراه آورده ای ؟ حالش خوب است ؟ غصه نخور، خودم تمام خرجش را به عهده می گیرم.
نامه بی نام و نشان
یکی از طلاب حوزه علمیه شیراز می گوید:
در حوزه شیراز درس می خواندم و اندیشه ازدواج در سر داشتم اما از نظر اقتصادی دچار مشکل بودم و آیة الله دستغیب نیز مرا خوب نمی شناخت تا از ایشان استمداد کنم . با خود اندیشیدم که نامه ای بی نام و نشان خدمت آقا نوشته ، درددل خود را با ایشان در میان بگذارم . این کار را کردم ولی دلهره ای داشتم . چند روز بعد آقا به مدرسه آمدند و از طلاب احوالپرسی و دلجویی کردند. هنگام رفتن رو به من کرد و گفت:
«آقای ... حاجتت برآورده است. بعدا به منزل ما بیایید» دهانم از تعجب باز ماند. اگر چه در دل غرق سرور شده بودم ولی نمی دانستم که او چطور فهمیده است نامه را من نوشتم در صورتی که هیچ کس جز من از این ماجرا خبری نداشت ؟!
بعدا به منزل آقا رفتم مقداری پول مرحمت کردند. با آن پول ازدواج کردم و دیدم مقدار پولی که آقا داده اند درست به اندازه مخارج ازدواج من بوده است . نه کمتر و نه زیادتر؟!
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
زندگی مبارزاتی
آیة الله دستغیب از طلوع مبارزات حضرت امام (ره) در سال 41 همراه و همگام با آن حضرت و به عنوان یک سرباز راستین مطیع و پشتیبان امام بود. او یکی از ارکان مهم انقلاب بود و منطقه فارس به برکت وجود او در انقلاب پیشگام شد. از همان سالهای ابتدای حرکتهای انقلابی ، آقا برنامه های اسلامی را بر ضد طاغوت با درایت رهبری کرد. از شیراز پیوسته نامه ها و اطلاعیه های امام و نیز سخنرانیهای آتشین ایشان تکثیر می شد. به دورافتاده ترین نقاط ایران فرستاده می شد. یک نوار نیز به خدمت امام ارسال می شد و ایشان از روی تعجب می فرمودند: این هفته سید چه گفته! چه کرده!
ایشان در پی حمله به فیضیه به بسیاری از علما نامه نوشتند و آنان را نسبت به اعمال رژیم هشدار دادند و به همکاری و همدلی برای مقابله با طاغوت پهلوی دعوت کردند. در حوادث 15 خرداد سخنرانی شدیدی در مسجد گنج کرد و پس از آن شب به منزل آقا حمله شد. یاران ایشان توانستند او را از معرکه بیرون برند ولی در آن شب کماندوهای رژیم وحشی گری هایی کردند که روی خونخواران تاریخ را سفید کرد. بسیاری را تا سرحد مرگ شکنجه کردند. عده ای زیادی را دستگیر کردند و چند نفر از رجال روحانی و بزرگ شهر را به تهران بردند و پس از سه روز آقا سید عبدالحسین دستغیب را نیز به زندان عشرت آباد تهران روانه کردند. ایشان پس از مدتی به عنایت خداوند به طور معجزه آسا از زندان آزاد شد و به شیراز بازگشتند.
در سال 1343 نیز آقا را شبانه گرفته و به زندان قزل قلعه بردند و در آنجا مدتی با شهید قاضی طباطبایی (اولین شهید محراب ) در یک زندان بودند. آقا تا سال 1355 همچنان در مبارزه بود و مسائل انقلاب و کشور را زیر نظر داشت . در آن سال مسافرتی به نجف نموده ، با امام دیدار کردند و در مسائل مختلف انقلاب به بحث و گفتگو نشستند. در سال بعد نیز باز به نجف و دیدار امام شتافتند و در این نشستها هم اخبار ایران به امام منتقل می شد و هم از امام نسبت به تسریع حرکت انقلاب دستور گرفته می شد.
در رهبری انقلاب اسلامی در شیراز نقش مؤ ثر دو شخصیت بزرگ شیراز، آیة الله دستغیب و آیة الله محلاتی حایز اهمیت است و ابتکارات و اندیشه های نو شهید دستغیب درخششی خاص دارد. در همان دوران آقا از مردم خواسته بودند وقت نماز در هر کجا هستید اذان بگویید، اذان شعار و شعور اسلامی ماست و باید در همه جا بر زمینیان و آسمانیان زمزمه شود چنان این اندیشه برای رژیم رعب آور و مساءله آفرین شد که در اسناد ساواک به مرکز هشدار دادند و اعلام کردند ممکن است این سیل اذان گویان کوی و برزن و بازار و خیابان به یک عصیان عمومی بر ضد رژیم تبدیل شود و باید به سرعت از آن جلوگیری شود.
هماهنگ کردن علمای شیراز که دستوری از طرف رهبران نهضت به همه استانها و شهرستان ها بود و نیز اقدامات بجا و شدید نسبت به تغییر تاریخ شمسی به پهلوی و جشن های فسادانگیز و سراسر فحشای « هنر» از حرکت های انقلابی آن شهید بزرگوار به حساب می آمد.
پس از حادثه 17 شهریور و کشتارهای خونینی که در تهران و برخی شهرستانها رخ داد آقا با سخنرانی و اعلامیه فریاد اسلام خواهی برآورد. اگر چه در آن ایام انقلاب ، مذابه های آتشینی شده و خاندان پهلوی را دامنگیر کرده بود، باز آنان چون در آب افتاده ای ناآشنا به امید نجات دست و پا می زدند. پس از 17 شهریور شبانه به منزل مرجع دینی اهل شیراز ریختند و آیة الله دستغیب را در حالی که سخت مریض بود با خود به تهران بردند و پیرمرد کهنسال چون او را که در حدود هفتاد سال داشت چند ماه زندان کردند.
با طلوع بهار آزادی آیة الله دستغیب همچنان در برابر مشکلات توطئه ها پولادین ایستاد و در بازسازی جامعه اسلامی همت گماشت . در سال 1358 حضرت امام ( ره ) ایشان را به امامت جمعه شیراز منصوب کردند و آقا تا آخرین لحظات حیات در سنگر مقدس نماز جمعه به دفاع از ارزشهای نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت .
تألیفات
آدابی از قرآن، سرای دیگر، معارفی از قرآن، رازگویی و قرآن ، قلب قرآن ، حقایقی از قرآن، معراج ، قیامت و قرآن، بهشت جاویدان، فاتحه الکتاب، صلوة الخاشعین بندگی راز آفرینش ایمان، گناهان کبیره، گنجینه ای از قرآن، سیدالشهداء، زندگانی صدیقه کبری فاطمه زهرا علیه السلام، قلب سلیم، استعاذه، شرح فوائد الاصول شیخ انصاری، شرح کفایه الاصول آخوند خراسانی، تقریرات درس فقه و اصول آیة الله العظمی شیخ محمد کاظم شیرازی (از مراجع نجف )، داستان های شگفت، رساله توضیح المسائل مطابق نظرات فقهی آن حضرت و غیر آن که به 56 اثر می رسد.
خدمات
بازسازی مسجد جامع شیراز: از آثار باستانی ارزشمند که رو به ویرانی نهاده بود. آقا آن را به صورت زیبایی مرمت و بازسازی کرد.
نوسازی مدرسه علمیه حکیم
تاءسیس حوزه علمیه آیة الله دستغیب
مسجد الرضا
مجتمع خاتم الاوصیاء
مجتمع مرد اول
شهرک شهید آیة الله دستغیب
مسجد شهید خلیل دستغیب
مسجد المهدی
مسجد روح الله
. مسجد امام حسین
علاوه بر اینها از کمکهای فراوان آیة الله دستغیب به مساجد شهر به روستاهای شیراز و مشارکت در اینجا فضاهای آموزشی مذهبی ، خدماتی را می توان نام برد که از ذکر خصوصیات آن معذوریم .
نحوه شهادت
در سال 1360 ش . منافقین طرح ترور آیة الله دستغیب را تهیه کرده ، مدت ها برای جمع آوری اطلاعات تلاش کردند. تشکیلات منافقین زمان ترور را روز جمعه 13 آبان تصویب کرد و برای این کار دختری به نام گوهر ادب آواز انتخاب شد. او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده رهیده و در شیراز جذب تشکیلات منافقین شده بود. برنامه ترور روز 13 آبان غیرمنتظره به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت . اما آنان در پی فرصتی دیگر برآمده نقشه یک ترور انتحاری را شکل دادند و ضارب باید خود طعمه هوس تشکیلات شود.
آن سوی دیگر حالات و واردات روحی آقا سید عبدالحسین به او خبر از یک واقعه می داد. گاهی که به آقا بیشتر مواظب خودتان باشید، می گفت : شهادت افتخار است ، مگر شما حسودی تان می شود که من به مقامی برسم، افتخاری نصیبم شود!
آقا معمولا شبها در ساعت معینی از خواب بر می خواستند ولی شب جمعه پس از ساعتی استراحت ناگهان از خواب بیدار شدند. سرشان را در دستانشان می گیرند و مرتب ((لاحول و لاقوة الا بالله )) می گویند همسرش می گوید: آقا آب می خواهید؟ ناراحتی دارید؟ جوابی نمی شنود. اصرار می کند و آقا می گوید دیگر جز به اشاره سخن نمی گویم ! مشهدی حیدر خادم می گوید: صبحها که می رفتم ایشان همیشه پشت میز نشسته بود ولی آن روز جمعه در اتاق قدم می زد و ((لاحول و لاقوة الا بالله )) می گفت . همه این حالات حکایت از این داشت که بار سنگین معرفتی در جانش ریخته اند و او در تحمل آن از زلال یاد حق استمداد می کند و سخن جز یاد حق در کام کشیده است . همسرش می گوید آنگاه که خواست برای نماز جمعه خارج شود دو اشاره کرد که من بعدها فهمیدم یعنی چه . و آن دو اشاره، یکی به خود و دیگری به سوی آسمان بود! یعنی که روز پرواز من به آسمان فرارسیده است. آقا به طرف نماز جمعه حرکت کرد. ناگهان در مسیر خانمی از در خانه ای به طرف آقا آمد. چون معمولا افراد در راه به آقا نامه می دادند و آقا سخت پروا داشت که پاسداران مانع شوند آن خانم خیلی سریع خود را به آقا رساند و در سال 25/11 دقیقه بود که در یک لحظه زمین و زمان ، کوچه پس کوچه های اطراف خانه آقا آتش شد! انفجاری مهیب رخ داد و پس از لحظه ای آقا غرق در خون شد و آیت نیک کردار حق ، دستغیب، صد پاره به سوی دوست عروج کرد.
چون کفن آقا را آوردند کیسه ای کوچک به همراه آن بود که معلوم نشد چیست . یک هفته بعد از خاکسپاری چندین نفر خواب دیدند که آقا می گوید تکه گوشتهای من لابه لای دیوارها و اطراف است به من ملحق کنید! هنگامی که آنها را جمع کردند دریافتند آن کیسه برای این مقدار از بدن آقا بوده است و این خود شاهدی دیگر بر آن بار معرفت قبل از عروج بود.
پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب:
"بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و اله و اولاد فاطمه علیها السلام و یادگاران حسین سلام الله علیه در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم چیزی غیرعادی و پدیده غیرمعهود نیست. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخارآمیز کربلا و در طول تاریخ پرارزش سرخ تشیع قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم این پدیده سعادتمند مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیای عظیم الشان؛ صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام. مطمئن هستیم که پیامبر بزرگ اسلام مباهات می کند بر امم دیگر به سبب فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه و این عزیزان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستانها مباهات می فرماید و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرضه اعمال هر چه بیشتر بیفزاییم. عزیزان و نورچشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب سازی و به جهنم فرستادن جنود شیطان سربلندی و عظمت برای اسلام خلق می نمایند؛ به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را ازامریکاییان خارج و داخل، منافق و منحرف سلب نموده و بر جنون و و حشی گریهای آنان افزوده است. شما فرضا شهید بهشتی را گناه کار بدانید شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند را با چه انگیزه شهید می کنید شما در زعم خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحقق قتل می دانید، اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند، جز آنکه اطفال مسلمانی هستند که مخالف سلطه امریکا به جان و مالشان می باشند. امروز روز جمعه و نماز و عبادت، با دست جنایتکار امریکاییان، یک شخصیت ارزشمند که مربیی بسزا و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند. حضرت حجه الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آنکه به ملت رزمنده ایران آسیب رسانند و آنان را در راه اهداف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور مصم تر و حاضرتر در صحنه می شوند. اینان پس از بمباران شهر دزفول و آن قتلهای فجیع ندیدند فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را؛ اینان نمی بینند که ملت وفادار شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذیرا هستند یا میخواهند شکستهای لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده با خون این مردان خدا فرو نشانند. اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارتها و جنایتها فکر کنند که انگیزه آنکه در هر پیروزی و دنبال هر شکست به حزب بعث امریکایی یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چه است؟ از باب اتفاق نمی شود باشد که در دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایتی و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام این جنایت بزرگ واقع شد. آیا اینها همه من باب اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود؟ آیا ما این بزرگان علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست امریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند براین مجاهدان عظیم الشان که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن. اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی (عج) و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس تسلیت می دهم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام این فداکایهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام؛ درود بر رزمندگان جنوب و غرب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه غرب؛ از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشگر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی"
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه
پایان پیام/
نظر شما