خبرگزاری شبستان _ گیلان، نوشین کریمی؛ نفس هایم به شماره افتاده است. فشار سنگینی روی قفسه سینه ام، احساس کوفتگی برایم ایجاد کرده است. بغض گلویم را می خراشد و اشک از چشمانم سرازیر می شود... نه، کرونا نگرفته ام. به گمانم هنوز سالم هستم، اما نیستم. دلواپسم برای مردان و زنان سرزمینم که این روزها بی ادعاتر از همیشه لباس رزم پوشیده اند و در میعادگاه اصلی خودشان سفیران سلامت جامعه هستند. بی هیچ چشم داشتی، بدون آنکه تقاضای حقوق اضافهای داشته باشند، بدون اینکه فرصت حساب و کتاب برای انتخاب داشته باشند، بدون آنکه خط و نشانی کشیده باشند، افتادند میان یک میدان پر از مین، مانند دوران جنگ. و چون ایثار را خوب آموخته اند بین ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردند.
تقریبا از اوایل اسفند ماه که به طور رسمی شیوع ویروس منحوس کرونا در کشور اعلام شد تیتر تمام خبرهای ناگوار سال ۹۸ جلوی چشمم ورق خورد.
خروش سیلاب های ویرانگر در استان های گلستان، مازندران، خراسان شمالی، همدان، لرستان، فارس، کرمانشاه، خوزستان، زلزله در آذربایجان شرقی، اغتشاشات در پی گرانی بنزین، ترور سردار قاسم سلیمانی، مرگ عده ای از هموطنانم در ازدحام مراسم تشیع سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و کشته شدن مسافرانش و باز هم سیل در استان های هرمزگان، سیستان و بلوچستان و حالا حمله یک ویروس به اصطلاح چینی، اما میگویند واقعیت چیز دیگریست، ویروسی ساخته دست بشر.
هر روز و هر لحظه به خبرهایی بر میخوری که حالت را دگرگون می کند، گاهی ترا می گریاند و گاهی می ترساند و گاهی یک لبخند کوچک گوشه لبانت می نشاند اما در دلت آشوب است....
در خبرها دیدم پرستاری می گفت: ۲هفته است که فرزندم به دنیا آمده اما هنوز او را ندیده ام. پرستار دیگری گریه می کرد و می گفت: دلم برای پدر و مادرم تنگ شده چون خیلی وقت است به خانه نرفته ام و دیگری می گفت: همه از بیمارستان می ترسند ولی ما می ترسیم به خانه برویم تا مبادا اهل خانه را آلوده کنیم....
روی صورت خیلی ها خط ماسک و کش های گان و عینک نقش انداخته است و نشان میدهد بهخاطر حجم بالای کار، صورتشان دقیقه ای بدون محافظ نمی تواند باشد.
اینروزها دوباره صحنه هایی که از دوران جنگ برایمان به یادگار مانده، تکرار می شود، پرستارها و پزشکان و خدمات بیمارستان همدیگر را پوشش میدهند، لباس بر تن هم می پوشانند و از زیر قرآن بدرقه می کنند، حتما توی دلشان می ترسند از اینکه نفر بعدی باشند، آنها هم انسانند، جوانند و مانند هزاران نفر دیگر امید و آرزوها دارند اما با این حال پای سوگندی که خورده اند؛ هستند و می روند در آلوده ترین فضای ممکن نفس بکشند تا یکبار دیگر فرصت نفس کشیدن را به بیماران کرونایی بدهند...
در دوران جنگ وقتی که شیمیایی میزدند همه ماسک میزدند حتی یک رزمنده گیلانی هم بود که وقتی دید همرزمش ماسک ندارد ماسک خودش را برداشت و بر صورت او بست گرچه هر دو به شهادت رسیدند اما «شهید املاکی» شد قهرمان.
از شروع ویروس کرونا در گیلان تا کنون افراد زیادی به رحمت خدا رفتند و در این میان تعدادی از همین خط مقدم رفته ها که سفیران سلامت و چشم امید ما هستند، آسمانی شدند.
دکتر «وحید منصف» دانشیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان، «نرجس خانعلی زاده» پرستار بیمارستان میلاد لاهیجان، دکتر«محمد محمدی» پزشک پیشکسوت رشت، دکتر «محمدعلی ربیعی» پزشک عمومی شهرستان شفت، «على شیخمرادى» سوپر وايزر بیمارستان قائم رشت، دکتر «حمید لطفی» متخصص ارتوپدی صومعهسرا، «غلامرضا وثوقی کیا» پرستار اتاق عمل پورسینا و آریا در رشت ودكتر «سيامك ديوشلى» متخصص اطفال بندرانزلى به عنوان کادر درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان بودند که جان خود را بر اثر ویروس کرونا از دست دادهاند و بسیار نگرانیم که مبادا با ادامه کمبود تجهیزات پس از گذشت دو سه هفته، سایر کادر درمان استان نیز مبتلا به این بیماری شوند.
مقام معظم رهبری در پیام قدردانی خود از پرسنل علوم پزشکی برای مبارزه باویروس کرونا فرمودند«دوست داشتم که این تشکر قلبی خودم را به همه برادران و خواهران محترم پزشک و پرستار و کادرهای درمانی عرض بکنم. انشاءالله که موفق باشید. کارتان بسیار با ارزش است. هم ارزش جامعه پزشکی و پرستاری را در جامعه بالا می برد که برده، هم مهمتر از این، ثواب الهی است که خدای متعال قطعاً به شما اجر خواهد داد و ثواب خواهد داد و امیدواریم که انشاءالله این کار برجسته و سنگین خیلی هم طولانی نشود و انشاءالله زودتر کلک این ویروس منحوس گرفته بشود انشاءالله. انشاءالله همهتان موفق باشید.»
وقتی فیلم ها و عکس های پرستاران را با آن لباس های سراسر پوشیده می بینم، وقتی خستگی و بی تابی آنها را در لابه لای حرف های «ما کرونا را شکست میدهیم» می شنوم ناخوداگاه یاد رزمندگان دوران جنگ و مدافعان حرم میافتم.
مدافعانی که با علم به حقیقت آنچه که می دانند لباس رزم برتن کردند و برای دفاع از حریم مرزهای ایمانی و اعتقادی ما پای باورهای خود ماندند و ستارگان درخشان آسمان شهادت شدند.
یادم آمد امروز روز ۲۲ اسفند، مصادف با روز بزرگداشت شهدا است. چه نیکو که تمام تلاش بنیاد شهید در این سال ها ترویج فرهنگ «شهادت» و «ایثار اجتماعی» بوده است و حالا این قشر از نیروی خدوم عملا آنرا به نمایش گذاشتند.
و چه مبارک خبری بود که مقام معظم رهبری با پیشنهاد دکتر «نمکی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر شهید خدمت خواندن جانباختگان کادر پزشکی، پرستاری، بهداشتی و خدماتی در خدمترسانی به بیماران مبتلا به ویروس کرونا موافقت فرمودند.
با توجه به اینکه کادر درمان گیلان تاکنون بیشترین تعداد فوتی و مبتلا را در ایران دارد و با کمبود شدید نیرو و تجهیزات روبرو است، «قربانی» نماینده تامالاختیار وزیر بهداشت در گیلان از وزیر بهداشت خواست با توجه به کمبود کادر درمانی و پرستاری در گیلان، پرستاران استانهایی که در آنان شیوع کرونا کم است را به گیلان اعزام کند و از طرفی خبر ناملایمات دیگری هست که روح خسته این زحمت کشان را بیشتر به درد می آورد و آنهم بی ملاحظه بودن عده ای بی فکر و بی درک است که با توجه به اینکه شرایط بسیار سختی را شاهد هستیم «فرم ویژه نیروی داوطلب» را با متنی بسیار تاسف بار در اختیار نیروی از جان گذشته قرار دادند تا آنرا امضا کرده تا از حق قانونی خود در مقابل خدمتی که ارایه می دهند، بگذرند.
و چقدر درد زیاد است و نمی توان همه را فریاد کشید، اما باز امیدواریم که زحمت این رزمندگان خط مقدم سلامت جامعه مورد شفاعت پرستار دشت کربلا حضرت زینب کبری(س) قرار بگیرند و بسلامت از این بحران بگذرند، آمین.
نظر شما