به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از خرم آباد، ویروس کرونا این روزها مهمان ناخوانده کشورمان شده و سیر صعودی آن همچنان در استان لرستان دیده می شود.
در حالی که قرنطینه اجباری خانگی تنها راه مقابله با ویروس کرونا است، ویروس کرونا ضربه ای بزرگ به اقتصاد جامعه و سلامت مردم وارد کرده است، قرنطینه ای که در گرو فقر و یا رفاه مالی خانواده ها است، بسیاری از خانواده ها برای حفظ سلامتی خود و خانواده هایشان به استقبال از این قرنطینه شدن رفته اند و از روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا درصدد کم کردن حضور و رفت و امدهای خود در جامعه هستند.
و اما اگر در سطح شهر چرخی بزنی می بینی که کودکان کار همچنان سر چهارراه ها مشغول کار هستند و حتی نکات بهداشتی را رعایت نمی کنند و فقط به فکر درآمد روزانه خودشان هستند تا نقشی در اقتصاد خانواده داشته باشند.
کارگران فصلی نیز در میدان های شهر بی اعتنا به خطرهای ناشی از ویروس کرونا دور هم جمع می شوند و چهره های شکسته و صبور خسته این افراد نشان از دردی فراتر از درد بیماری کرونا است، این افراد با سن و سال مختلف دست های پینه بسته و پیشانی چروک از شرمساری خود و جیب های خالی پیش خانواده هایشان درد و دل می کنند.
برخی کارگران تنها ماسکی بر صورت دارند و همچون دیگر روزهای عادی در میدان های شهر در انتظار یافتن یک روز کار کارگری نشته و برخی دیگر اصلا این ماسک را هم استفاده نمی کنند و شاید در آلوده ترین نقاط شهر به فکر درآمد روزانه خود هستند.
اینجاست که برای هر فردی سؤال پیش می اید آیا مسئول سلامتی افراد کم بضاعت و بی درآمد کیست؟ در این روزهای سخت که فشار شیوع ویروس کرونا همه جا را تعطیل کرده و سکوتی سرد خیابان های شهر را فرا گرفته آیا این افراد نباید همچون دیگران دغدغه سلامتی خود و خانواده هایشان را داشته باشند؟
به سراغ چند نفر از کارگران فصلی و کودکان کار رفتیم و پای درد و دل این افراد نشستیم که در ادامه ارائه می شود..
علی پسر بچه 10 ساله ای که سر چهار راه ها مشغول شیشه پاک کردن ماشین ها است، گفت: جیب و سفره خالی خانواده دردش بیشتر از درد ویروس کرونا است، او می گوید هر روز از خانه که بیرون می آیم بر خدا توکل می کنم و خودم را به او می سپارم و کارم را ادامه می دهم تا بتوانم باری از دوش مادرم بردارم.
یکی دیگر از کودکان کار ماسکی بر چهره دارد و با شوخی می گوید این ماسک سلاح من در برابر کرونا است که روزی توسط افراد جهادگر به من هدیه شده است و من هر روز با بازگشت به خانه این ماسک را شسته و روز بعد استفاده می کنم، او می گوید ما که از خوشحالی به میدان ها نمی آییم اگر دغدغه اقتصاد خانواده را نداشتیم، همچون دیگر بچه ها این روزها دلمان می خواست پای تلویزیون ها مشغول تماشای سریال ها باشیم.
به راستی رنج کودکان کار چه زمانی پایان می یابد، به نظر نمی رسد که مسئولین باید فکر اساسی برای وضع زندگی و معیشت این فرزندان ایران زمین داشته باشند، فرزندانی که از بچگی بزرگ شده و طعم تلخ نداشتن و فشار مالی را در کانون خانواده می بینند و می چشند.
فشار اقتصادی و مالی چقدر قربانی می خواهد؟ اینجاست که می طلبد نگاه خیرین به سمت کودکان کار هدایت شود، حضور خیرین باید در این زمینه پر رنگ شود تا بتوان باری از دوش کودکان کار برداشته شود، کودکانی که سلامتی خود را کف دست گذاشته و این روزها که همه به فکر سلامت خود هستند اینان به فکر سفره خالی خاواده ها می باشند.
کارگران فصلی هم دغدغه ای جز دغدغه مالی و رفع نیاز فرزندان خود ندارند، این قشر زحمت کش درآمدی ثابت ندارند که بتوانند از کار کردن بیخیال شوند و به استقبال قرنطینه خانگی بروند، آنان شبانه روز باری بر دوش می کشند تا بار فقر و غم و اندوه را از دوش فرزندان خود بردارند.
این روزها فرق بین داشتن و نداشتن آشکار شده است، سکوت حاکم بر خیابان ها و سر و صدای بیل و کلنگ زدن و خالی کردن بار در میدان ها معنای واقعی فقر را بین اقشار کم درآمد جامعه فریاد می زند، امید است مسئولین فکری به حال این اقشار بکنند و با رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی این اقشار بتوان کانون بحران را از خانواده های محروم و کم درامد دور کرد، در شرایطی که بیماری کرونا پشت در خانه ها در کمین افراد هست، کمک کنیم تا خانواده های محروم این بار هم قربانی فقر نشوند.
نظر شما