خبرگزاری شبستان_ گیلان، نوشین کریمی، دیروز اولین تقویم سال ۹۹ به دستم رسید، ۳۶۵ روز را در ۱۲ ماه تقویم ورق زدم. اولین باری بود که با دیدن تقویم سال نو خوشحال نشدم. ترسیدم از روزهایی که هنوز نیامده اند و روزهایی که نمی دانم چطور و چگونه خواهند گذشت. هر چند سال های پیش هم نمی دانستم اما یادم نیست هیچ سالی را با این همه اندوه به پیشواز بهار رفته باشم.
اینروزها کمتر به تقویم نگاه کرده بودم، یادم آمد امروز چهارشنبه سوری است، با خودم گفتم چهارشنبه سوری امسال سوزندهتر از هر سال دیگر است و علاوه بر خسارت هایی که ممکن است بر جان و مال مردم سرزمینم بنشاند دردهایی است که تقریباً طی یک ماه گذشته با آنها شب و روز را سپری کرده ایم...
چهارشنبه سوری شاید برای خیلی ها هیجان یک دورهمی با سر و صدای ترقه، فشفشه، نارنجک... و هیاهوی پیر و جوان هایی باشد که کوچه و خیابان ها را قُرق کرده و چهارشنبه آخر سال را به شیوهای به آتش میکشند و شعارشان هم این است که «زردی من از تو، سرخی تو از من» اما در واقع چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در غروب سهشنبه، شب پیش از آخرین چهارشنبه ماه اسفند برگزار میشود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصه اصلی آن است.
این جشن اولین جشن از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، بهصورت جمعی برگزار میشود.
هر سال وظیفه خرید کاه و کلش بر عهده یکی از همسایهها بود و با آن ها از سر تا ته کوچه را به آتش میکشیدیم و همه جمع می شدند و از روی آتش می پریدند «زردی من از تو، سرخی تو از من»، اسباب محترقه هم فراوان داشتیم و بدون ترس از دلهره کسی آنها را درون آتش می انداختیم و تق تق... سر آخر هم فانوس آرزوها را که از محصولات کشور چین است و چند سالی در ایران رواج پیدا کرده را به آسمان می فرستادیم.
لابه لای تمام شلوغ بازی ها احساس می کنم سر و صدا به قدری است که دلم آشوب شده، می دانستم که «صغری خانوم» زن همسایه ما که ۷۸ سالش است ناراحتی قلبی دارد و فشارش بالاست. سال گذشته نوه اش توی همین آتشی که همسایه ها برپا کرده بودند سوخت و هنوز جراحی پلاستیک روی صورتش انجام میشود.
صدای ماشین آمبولانسی که وارد کوچه ما شد به وحشتم افزود. همگی به طرف ابتدای کوچه شروع به دویدن کردند، انگار صدای آمبولانس توی گوشم بیشتر و بیشتر میشد. اما من نمی توانستم قدم از قدم بردارم. پاهایم خشک شده بود و توان حرکت نداشت، با خنکی آبی که به صورتم پاشیده شد چشمهایم را باز کردم. نفسم تند شده بود. همسرم گفت: داشتی خواب میدیدی!؟
چشمانم خوب باز نشدهاند اما هنوز صدای آمبولانس را می شنوم، همسرم گفت: یک آمبولانس آمده داخل کوچه گویا صغری خانم حالش خیلی بد است. پسرش مدام فریاد میزند کمک اما همه میترسند نزدیکش بشوند.
به سرعت خودم را به پنجره رو به کوچه رساندم، همه همسایه ها داخل کوچه بودند اما کسی حتی نزدیک خانه صغری خانوم هم نمیشد.
«سحر» زن همسایه که آماده شده تا به سر کار برود متوجه من شد، رو به سمت من کرد و گفت: بنده خدا پسرش خیلی ترسیده بود، فریاد میزد مادرم اصلا نمیتواند نفس بکشد، دیشب تا صبح توی تب سوخته...
پرسیدم چرا و در جواب فقط گفت: «لابد باز کرونا».
این روزها تنها چیزی که میشنویم کرونا است، آمار مبتلا شدهها و مرگ و میرها را بیشتر از بهبود یافتهها دنبال میکنیم.
در همین لابه لا، پسربچه شیطان همسایه با عجله به سمت آخر کوچه میدود و ناگهان زیر پای سحر خانوم صدای انفجار یک نارنجک نظر همه را به چهارشنبه سوری میکشاند...
حالا دیگر صغری خانوم را با آمبولانس بردهاند...
یکی یکی همسایههایی که داخل کوچه بودند را با چشم زیر نظر گرفتم. ماسک و دستکش، حتی یک نفر هم دستکش آشپزخانه دستش بود و یک نفر هم به جای ماسک با روسری دور بینی و دهانش را گرفته بود.
صدای همهمه می آید، از کنار سحر خانوم که رد شدند مادر بچه گفت: بچه است دیگر، کاری نمیشود کرد، دلش به همین چهارشنبه آخر سال و ترقه بازیهایش خوش است تا صبح بهخاطر همین نخوابیده.
«محبوبه» خانوم که کارهای تزریقاتی مطب یک دکتر را انجام میدهد با ماسک و دستکش به ما نزدیک شد و گفت: توی مطب آقای دکتر این روزها چیزها دیدم، تو را به خدا به گرفتاریهای کادر درمان مشکلات دیگری اضافه نکنید. نمی بینید چطور روز و شب این همه آدم میمیرند.
وی افزود: حالا یک سال چهارشنبه سوری نباشد عید نمیآید!؟ عید باید توی دلت باشد، چطور مردم وقتی این همه خبر بد و ناگوار میشنود باز هم به هیجان چهارشنبهسوری فکر میکنند.
«اکبر امیدی» که کارگر مرغداری است با دستکش زردرنگ آشپزخانهای توی دستش در حالی که از خجالت سرش پایین بود گفت: روزگار بدی شده، شرمنده پسر صغری خانوم شدیم، نتوانستیم بریم جلو، بخدا این حق ما نیست. این دیگر چه بلایی است بر سرمان نازل شده.
امیدی اضافه کرد: میگویید چهارشنبه سوری؟ چه چهارشنبه ای وقتی حتی نمی توانی آخر سالی سر مزار عزیزانت بروی یک گل و سبزه روی قبرشان بگذاری.
«مریم مؤسسی» دختر دانشجویی که مستاجر آقای امیدی است با رعایت فاصله به گفتگوی ما اضافه شد و بیان کرد: کوچکترین خطا، بزرگترین حوادث را برای مردم به همراه دارد، باید با توجه به شرایط کنونی که همه امکانات شهرستان ها برای مقابله با شیوع ویروس کرونا بسیج شده اند، برنامههای مربوط به آئین چهارشنبه سوری را برگزار نکنیم تا مشکلات جامعه کمتر شود.
وی با تاکید بر حس مسئولیتپذیری بیشتر در این روزهای بحرانی افزود: ما مردم باید دغدغه مسئولان را کاهش داده و با ماندن در خانه، از بروز حوادث معمول چهارشنبه آخر سال پیشگیری کنیم.
موسسی ادامه داد: چهارشنبه آخر سال میتواند مثل همه چهارشنبه های دیگر سال به سلامت و با خاطرات خوش بگذرد، چرا باید هر ساله با کلی سوختن و خرابی همراه باشد.
وی تصریح کرد: چقدر خوب می شود امشب برای آنهایی که از بین ما رفته اند، برای آنهایی که مدتهاست در کادر درمانی بیمارستان ها تلاش می کنند تا آمار مبتلا شده ها را کمتر کنند، تا ورودی به بیمارستان ها کمتر شود دعا کنیم که همگی در آرامش سال نو را آغاز کنیم.
«مجید ترقی» برق کار است و تاسیسات برقی ساختمان ها را انجام می دهد، او می گوید: ما خودمان باید قطع کننده این زنجیره باشیم ما می توانیم دست در دست همدیگر سال خوبی را برای هم آرزو کنیم، عید و سال نو یعنی همین.
وی بیان کرد: چهارشنبه سوری سال های قبل که پر حادثه نبود، کرونایی نبود، این همه اسباب رعب و وحشت را هم همین چینی ها انداختند در بازار ما ایرانی ها، ما هم خریدیم و آنها بیشتر به ما فروختند، چهارشنبه سوری ما حالا شده چهارشنبه جنگی...
ترقی افزود: «نه به چهارشنبه سوری» درست نیست، ما باید به کالای چینی «نه» بگوییم، ما باید فرهنگ خودمان را درست انجام بدهیم، یک کاه و کلوش آتش و خوردن آش و خواندن شعر، از قدیم همین بوده ولی حالا همه چیز را عوض کردند که این همه بلا سرمان می آید.
وی با ابراز ناراحتی از اینکه چه فایده ای دارد حتی اگر امشب چهارشنبه سوری را برپا کنیم نتوانیم عزیزانمان را در آغوش بگیریم، گفت: وقتی شرایط بیماری به گونه ای است که نمی توانی عزیزانت را ببوسی، نمی توانی به دیدن پدر و مادر پیرت بروی، نمی توانی از همین حقوق ناچیزت به برادرزاده و خواهرزاده هایت عیدی بدهی... چه فایده دارد که چهارشنبه آخر سال را چگونه گذرانده ای، به نظرم مهم این است که با همدیگر بتوانیم بیماری منحوس کرونا را شکست بدهیم تا روزهای خوب و خوشی را که داشتیم زودتر برگردانیم.
وی افزود: ما با ماندن در خانه به هم احترام می گذاریم، همه ما یک خانواده هستیم و این بیماری همین را نشان داد که وقتی یک نفر بیمار میشود چطور به بقیه سرایت میکند، پس میشود با هم این بیماری لعنتی را از بین ببریم.
همه بدون خداحافظی پراکنده می شوند، پنجره را می بندم و به خواب بدی که دیده بودم فکر می کنم، به صغری خانوم که چقدر دارد درد می کشد، به اینکه شیوع ویروس کرونا، آئین سنتی چهارشنبه سوری را با حواشی زیادی زیر ذربین برده است، تلویزیون را روشن می کنم و روبرویش می نشینم، چهارشنبه سوری و گره اش با این بیماری که حالا تمامی مسئولان را بیشتر ترسانده و از مردم میخواهند که امسال در خانه بمانند و با تجمع نکردن از بروز حوادث ناشی از این جشن و گسترش بیشتر این بیماری، جلوگیری کنند.
مطمئن هستم که با برگزار نکردن آئین چهارشنبه سوری خللی در آداب و رسوم مردم سرزمینم ایجاد نمیشود اما با برپایی این رسم در شرایط خطرناکی که در آن درگیر هستیم حتما و حتما اگر اجتماعات مردمی کاسته نشود افسوس بزرگ تری را در دل خواهیم گذاشت. پس بیایید تا دیر نشده از این لذت بگذریم و با خود بگوییم زندگی کوتاه است مهربان تر باشیم، شاید فردا فرصتی برای جبران نباشد.
چهارشنبه سوری یک سنت است آنرا با فرهنگ احترام به خودمان گرامی میداریم.
نظر شما