خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : کشور ما ایران به لحاظ جغرافیایی همچون پلی شرق عالم را به غرب آن متصل می کند که این به صورت نمادین در نقشه ایران نیز نمایان است؛ سرزمینی میان دو آب در شمال و جوب.
در بررسی تاریخی نیز این نکته به خوبی نمایان است. جاده ابریشم که قرار بود محصولات شرق جهان را به قلب اروپا برساند از میانه ایران می گذشت تا اهمیت این سرزمین به عنوان پل میان شرق و غرب بیشتر آشکار شود.
اما آن چه در این میان جالب توجه می نماید، ویژگی فرهنگی بینابینی است که ایران را به نقطه ای شاخص در فرهنگ جهانی بدل می کند. چنان که در طول سده ها ایران فرهنگی بیش از ایران جغرافیایی، سیاسی یا اقتصادی برای جهانیان شناخته شده بود. این بینابینی فرهنگی را به خوبی می توان در مظاهر فرهنگی ایرانیان جستجو کرد. به قول «مهدی حجت» استاد معماری و موسس سازمان میراث فرهنگی، سه تار ایرانی، صدا و ساختاری در میانه سی تار هندی و گیتار غربی دارد.
این بینابینی فرهنگی اما ویژگی ارزشمند دیگری را نیز برای ایرانیان به ارمغان آورده که آن درک متقابل شرق و غرب است. «داریوش شایگان» متفکر شناخته شده ایرانی در این زمینه خاطره ای جالب توجه دارد. او می گوید وقتی با یک گروه فرانسوی برای همایشی به ژاپن رفته بود متوجه شده مفاهمه میان فرانسوی ها و ژاپنی ها دچار سوء تفاهم فراوان است. او می گوید برای من که اهل ایران بودم تعارفات ژاپنی و صراحت فرانسوی قابل درک بود اما میان خودشان اختلاف برانگیز بود.
وقتی به ویژگی اخلاقی مردم مشرق زمین در مقابل غربی ها می نگریم به خوبی می توان در میانه بودن اخلاق ایرانی را مشاهده کرد. مثلا شرقی ها جمع گرا ترند و غربی ها فرد گراتر و ما در میانه این دو. یا مثلا در نگرش مذهبی مردم شرق گرایش قدرتمندی به رهبانیت دیده می شود اما در مقابل غربی ها عقل ابزاری را مبنای عمل قرار می دهند و ما به نوعی راه حلی میانه را پی می گیریم.
همان گونه که پیش از این ذکر شد، بررسی مظاهر فرهنگ و هنر این سرزمین در طول تاریخ از شعر و ادبیات گرفته تا هنرهای دستی، موسیقی و معماری همگی نمونه های شاخصی از این ویژگی بینابینی را به نمایش گذاشته اند. جای تعجب نیست که شاعران متعددی از ایران فرهنگی همواره مورد توجه جهانیان قرار گرفته اند و مفاهیم و حکمت های اشعار آن ها مورد اقبال بوده است. در زمینه هنرهای ایرانی نیز وضع به همین منوال است؛ به طوری نمایشگاه های متعدد جهانی برای معرفی آن برگزار شده و کتاب های بسیاری به چاپ رسیده است.
شاید در این جا تصور شود، آن چه در این گزارش مورد ادعاست تنها به مظاهر فرهنگی و هنری قرن های گذشته ایران بازمی گردد و به همین خاطر نمی توان ویژگی بینابینی فرهنگی را در فرهنگ و هنر امروز جستجو کرد. این در حالی است که بررسی آن چه فرهنگ و هنر امروز ایران به جهان ارائه داده است به خوبی شاهدی بر تداوم این رویکرد در زندگی امروز است. برای روشن شدن این مدعا می توان به هنر-صنعت سینما اشاره کرد. سینما که مولود تفکر مدرن و محصول پیشرفت تکنولوژی است خیلی زود به ایران راه یافت و جای خود را در میان ایرانیان باز کرد.
امروزه سینمای ایرانی، مهم ترین عامل معرفی ما به جهانیان است. سینمایی که در طول دهه های گذشته چهره های شاخصی را به خود دیده و در جشنواره های شناخته شده سراسر جهان از شرق تا غرب درخشیده است. در کنار سینما البته باید به هنرهای تجسمی معاصر ایران نیز اشاره کرد. آن جا که آثار هنرمندان ما در حراجی های معتبر بین المللی رکوردهایی را به خود اختصاص داده اند. بررسی آثاری از هنر ایران که در شرق و غرب طرفداران جدی پیدا کرده اند و ماندگار شده اند به خوبی ویژگی بینابینی آن ها را به رخ می کشد.
حال که درباره ویژگی بینابینی فرهنگ ایرانی و نمونه های آن سخن گفتیم این پرسش مطرح می شود که ما تا چه اندازه در پی معرفی مظاهر فرهنگ و هنر خود به جهانیان بوده ایم؟ در جهانی که با پیدایی شبکه ارتباطات و گسترش آن به دهکده ای کوچک بدل شده و اتفاقی در گوشه آن به سرعت به سمع و نظر همگان می رسد، چگونه می توان از چنین امکانی در راستای معرفی فرهنگ بومی بهره برد؟
شاید پیش از این و در روزهایی که کرونا سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار نداده بود، لزوم بهره مندی تام و تمام از فضای مجازی برای شناساندن مظاهر فرهنگ هنر یک سرزمین به خوبی اشکار نبود اما حالا که بیش از دو ماه از شیوع این ویروس در جهان می گذرد و احتمالا تا چندماه دیگر اثرات آن همراه ماست، همگان به لزوم تقویت حضور در فضاهای مجازی پی برده اند.
ادامه دارد ...
نظر شما