خبرگزاری شبستان - گلستان :اکنون در بسیاری از کشورها و در سطح جهان چالش های و سؤالات بسیاری در خصوص آینده خواهد بود و صاحب نظران زیادی از مناظر متفاوت و با نگرش های مختلف نظریه هایی در خصوص آینده ارائه می کنند که در هر دو جنبه مثبت و منفی به نوعی عدم قطعیت در این نظریه ها وجود دارد.
دانش کنونی ما در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بهداشتی مسائل زیست محیطی، مسائل جمعیتی، رشد کهنسالی و سقوط اخلاق و سایر موارد در حال افزایش است اما متناسب با رشد دانش بهره گیری از ظرفیت دانش کاربردی به صورت عملی تاکنون موفق به طرح ریزی و هدایت جامعه به سمت یک جامعه ایده آل نرفته است.
آن چیزی که ما اکنون مشاهده می کنیم و در آینده نزدیک نیز با آن مواجه خواهیم شد آشفتگی ها، سردرگمی ها، بی اخلاقی ها و انحصار طلبی اقتصاد دانش بنیان خواهد بود.
سؤالات متفاوتی چه به صورت طبقه بندی شده یا ناخواسته و یا به صورت علمی به ذهن انسان با معلومات، گرایشها و تحصیلات مختلف در جوامع گوناگون در حال شکل گیری است که آیا عملکرد هوشمندانه در حوزه سیاست می تواند رهایی بخش اقتصاد باشد و یا اقتصاد هوشمند می تواند متمم سیاست های اقتصادی شود و یا اینکه مشارکت های توده های مردمی می تواند زمینه ساز یک دموکراسی نوآورانه باشد؟
در پرسش دیگر آیا منافع مشترک و توده ها فراتر از خواسته های محلی است و آیا توسعه کنونی بر روند انحصار طلبی اقتصاد های دانش بیان موجب گسترش عدالت خواهد شد؟ یا گسترش نامتوازن منطقه ای در جهان بروز یک سری آشفتگی های جدید و آشفتگی های اقتصادی و اجتماعی را رقم خواهد می زد.
این قبیل سؤالات که همگی آن به نوعی متأثر از طوفان تکنولوژی و تحولات جوامع در پی یافتن پاسخ منطقی و یا در حد اقناع است که نابرابریها در مشاغل و توزیع درآمد در جهان چگونه خواهد بود و آیا ساختار دوقطبی در جهان باعث توزیع درآمد شده است و یا توزیع درآمد در جهان منجر به تشکیل ساختارهای چندقطبی در جهان می شود؟.
بدون شک فناوری های نوین ارتباطی و تغییرات سیاست های تجاری موجب وحدت رویه در تبعیت از قواعد و اصولی است که بنیان گذاران آن با هوشمندی در سیاست و سیاست اقتصادی هوشمند کنترل جامعه را به دست گیرند.
وقتی صحبت از سیاست می شود به زعم اکثر صاحب نظرات فاصله گیری از روشنگری و یک موضع گیری پناهان مبنی بر جدیدت و ضدیت روشنگری ناخواسته در ذهن تداعی می شود که در جهان معاصر منجر به گسترش خشونت، فقر، بیکاری و نابرابری ها و توسعه نیافتگی شده است.
ماهیت، سرعت و شیوع گسترش تغییرات مذکور را فناوری ها و تکنولوژی هایی تشکیل داده است که به زیور دانش آراسته شده است و هدایت جامعه جهانی را بر عهده گرفتند.
حال سؤال اصلی اینجا است که آیا این پیشرفت های ماحصل تکنولوژی تحت نظر از نهادهای اقتصادی بوده است یا نهادهایی که مشوق ها و فرصت هایی مربوط به نوآوری و فعالیت اقتصادی را در سطح وسیع از جوامع ایجاد کرده است؟
این نوآوری که مالکیت آن برای نوآوران پیشران ها و پیشتازهای اقتصادی جهانی است فرصت هایی تضمین شده ای برای صاحبان قدرت اقتصادی فراهم خواهد کرد.
بنابراین این مالکیت جهت گیری هدفمند به سمت حکمرانی اقتصادی مستبدانه را برای آنها به ارمغان خواهد آورد و شاید به نوعی در تقابل وضع نهادهای اقتصادی فراگیر تحت نهادهای سیاسی بتوانند در سطح وسیع قدرت سیاسی را توزیع کنند.
بنابراین تحقق پیشرفت در فناوری در نتیجه رشد اقتصادی تحت نهادهای فراگیر بسیار محتمل تر است چرا که این نهادها فرصت ها و مشوق های را برای بخش بزرگی از جامعه فراهم می کنند هرچند ممکن است این نهادها هم در صورت عدم توجه و مراقبت به رفتارهای خود به نهادهای بهره کشی تبدیل شوند که به لحاظ داشتن و قدرت اختیار سیاسی می توانند انحصار قدرت سیاسی و یا کانون های قدرت سیاسی را در اختیار خود بگیرند.
یادداشت: محمد رهبری
نظر شما