به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، بروز خشونت یکی از آسیب های اجتماعی است که به صورت پیدا و پنهان در جامعه به چشم می خورد. این خشونت ها می تواند فیزیکی، کلامی و روانی یا با آزار و اذیت جنسی و جسمی خود را نشان دهد.
خشونت می تواند در همه جا بروز پیدا کند. خشم می تواند پشت ترافیک به صورت کلامی باشد یا یک داس بر گردن دخترتوسط پدر شود. عوامل بروز خشم مختلف است می تواند به دلیل ناکامی فرد، مسایل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، سیاسی و نداشتن مهارت های لازم برای مدیریت بحران ها یا برقراری ارتباط دوستانه و موثر بروز پیدا می کند.
در همین ارتباط «زهرا رافعی» روانشناس و روان درمانگر در گفتگو با خبرنگار شبستان معتقد است احساس مالکیت یا جا به جایی خشم می تواند از عوامل مهم بروز خشونت باشد. او داشتن مهارت همدلی و گفتگو را راهی موثر برای کاهش خشونت می داند. در ادامه جزییات بیانات این روانشناس را می خوانید:
چرا خشونت در افراد شکل می گیرد؟ گاهی این خشونت ها بسیار تلخ و وحشتناک هستند همانند قتل رومینا توسط پدر؟
یکی از دلایلی که موجب بروز خشونت می شود این است که پدر، مادر، همسر و نامزد نسبت به طرف مقابل که می تواند، همسر، فرزند، نامزد و دوست باشد، احساس مالکیت دارد. با جملاتی همچون «بچه خودم است»،«زن خودم است» و «خواهر خودم است». همین احساس مالکیت موجب می شود تا هر کاری می خواهد را انجام دهد.
این احساس آسیب زا است. پدر و مادرها به دلیل ناآگاهی احساس می کنند، مالک فرزندان و نه پدر و مادر آن ها هستند. همین موضوع باعث می شود که در رفتار خود امر و نهی کنند یا به شکل خشونت روانی یا فیزیکی نشان دهند.
خیلی از افراد در مقابل خشونت بزرگترها سکوت می کنند و به واسطه احترام از حق خود می گذرند و زور را تحمل می کنند در این ارتباط هم توضیح دهید این رفتار درست است یا خیر؟
احترام به بزرگتر در جامعه به گونه ای تعریف شده است که هر چه بزرگترها بگویند باید قبول کرد، در صورتی که این تعریف اشتباهی از احترام است. اگر فرد جواب بزرگتر ها را بدهد احساس گناه می کند اما اینکه خود مراقبتی در مقابل خشونت روانی و فیزیکی نداشته باشیم و از بچگی با این طرز فکر بزرگ شده ایم، این زور گویی ها را می پذیریم و ناخوداگاه تسلیم می شویم که این اشتباه است باید در مقابل نظرات و مسایلی که آسیب زا است از خود رفتار منطقی و درست نشان دهیم.
این رفتارها های پرخاشگری از سوی افراد گاهی بدون اینکه طرف مقابل رفتار خطایی انجام داده صورت می گیرد دلیل این چیست؟
گاهی جابه جایی خشونت شکل می گیرد، برای نمونه فرد در کارش موفق نیست مشکلات کاری خود را سر خانواده اش خالی می کند یا بر روی کسانی که نسبت به آن ها قدرت دارد یا مادری با همسرش دعوا می کند نمی تواند آن شرایط را مدیریت کند بنابراین به کسی که نسبت به آن حس مالکیت دارد، زور می گوید مثلا مادر بچه چند ساله خود را کتک می زند، چون تنها جایی که قدرت دارد، نزد این فرزند خردسالش است احتمال دارد که احساس گناه هم داشته باشد.
گاهی این زورها به دلیل ناکامی است که برای فرد رخ داده است.اگر فرد مطیع باشد، رفتار اینگونه انسان ها استمرار پیدا می کند.
نظرتون درباره قوانین بازدارنده و اورژانس اجتماعی چیست؟
کارکرد اوژانس اجتماعی در جامعه خیلی ضعیف است و نیازهای روانی یک فرزند اولویت دار نیست. برای نمونه ممکن است بچه ای در رفاه کامل باشد اما با مشکلات روحی دست وپنجه نرم کند وتوسط پدر ومادر خود تحقیر شود، اورژانس اجتماعی به این مسایل خیلی توجه ندارد. به یک قانون مستحکم نیاز داریم تا بتواند با قوانینی که اتخاذ می کند اجازه بروز خشونت توسط همسر یا پدر را ندهد.
ممکن است بروز خشونت به دلیل مشکلات روانی پیش آید اما افراد متوجه این مشکلات نباشند؟
بله. اختلالات شخصیت ضد اجتماعی می تواند جهت دهنده خشونت باشد. چون طرف احساس گناه ندارد. فرد هر کاری که می کند حق خود می داند. فکر می کند کار درستی انجام داده است. ممکن است من و شما بگوییم چه می شود، یک پدر با داس فرزندش را چطور کشته است؟ این نشان می دهد طرف مشکل روانی دارد.
همانگونه که اکثریت مردم اطلاعاتی از بیماری های رایج همانند سرماخوردگی دارند باید اطلاعاتی هم از اختلالات که آسیب زا است داشته باشند.
شخصیت ضد اجتماعی می تواند کسی باشد که در رابطه بگوید «من این اخلاق را دارم،همینی که هست» با این جمله از مسئولیت پذیری فرار می کند و طرف مقابل را سرکوب می کند. مسئولیت نیازهای روانی طرف مقابل را در نظر نمی گیرد و سرکوب می کند.
راه های کاهش خشونت از نظر شما چیست؟
به نظر بنده نداشتن مهارت همدلی، مهارت ارتباط و گفتگو موثر در خانواده ها باعث می شود خشونت راهی برای مهار رفتارهای طرف مقابل باشد. چون این مهارت وجود ندارد، و نمی توانیم یک گفتگو منطقی و دوستانه داشته باشیم، دست به خشونت کلامی یا جسمی می زنیم.
اما در ابتدا باید برای یادگیری این مهارت ها به خودمان کمک کنیم تا این مهارت ها را یاد بگیریم تا بتوانیم از خودمان مراقبت کنیم. همه روانشناسان هم این مهارت را به تدریج آموخته اند و می توانند به دیگران برای کسب این مهارت ها کمک کنند تا ارتباط موثری داشته باشند. .باید افراد حداقل خود آگاهی برای ارتباط با دیگران داشته باشند. این خودآگاهی موجب می شود تا فرد در زندگی کمتر دست به خشونت بزند.
نظر شما