تدبر در تاریخ ،رویکردی عقلانی - تجربی برای برون رفت از فتنه

آینده دنیا را با گذشته‏اش بسنج که بهم مانند و پایانش بآغازش پیوسته شود.

خبرگزاری شبستان : تحلیل و تدبر در تاریخ و پدیده های تاریخی ، نمودی تجربی و رویکردی عقلانی برای برون رفت از فتنه  است.
تدبر در تاریخ و توجه به تاریخچه امور موجب روشن شدن زوایای ارزشمندی از حوادث و مسائل حتی در علوم می شود. اندیشمندان با بررسی تاریخچه مسائل علوم ، به شناخت بهتر و ژرف تری از مسائل رهنمون میشوند . بی شک اندیشه دینی نیز بر اهمیت عبرت و تدبر در تاریخ صحه گذارده است. صرف نظر از مزایای مباحث تاریخی در علوم، سیر در تحولات تاریخی میتواند شناخت بهتری از حوادث پیرامونمان به ما ارائه دهد .
عقیده بر این است ، تدبر در سخنان امام علی علیه السلام رویکرد جدیدی به ما ارائه خواهد داد تا در خصوص حوادث پیرامونمان  خاصه بحث فتنه و ازمایش الهی با دانشی که صبغه الهی دارد به تدبیر و تدبر بپردازیم . در این نوشتار به برخی از سخنان گوهر بار حضرت علی علیه السلام در باب تاریخ و عبرت از تاریخ اشاره میشود . باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما افزوده و مصباح راه هدایت و سعادت دنیوی و اخروی ما قرار گیرد.
از وصایاى امام علی علیه السلام به امام حسن مجتبى تدبر در تاریخ بوده است . امام علی علیه السلام در نامه ای به فرزندشان امام حسن علیه السلام (وقتی از جنگ صفین در سال 38 بازمیگشت) آورده اند :
پسرم!درست است که من باندازه همه کسانیکه پیش از من مى‏زیسته‏اند عمر نکرده‏ام،اما در کردار آنها نظر افکندام و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجاکه همانند یکى از آنها شدم،بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان بمن رسیده ‏با همه آنها از اول تا آخر بوده‏ام.من قسمت زلال و مصفاى زندگى آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم از میان تمام آنها قسمتهاى مهم و برگزیده را برایت‏ خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت‏ انتخاب نمودم و مجهولات آنرا از تو دور داشتم.( نامه 31 نهج البلاغه )
از آنچه به ملتهاى متکبر پیشین از عذاب و کیفرها و عقوبتها رسیده است عبرت گیرید!
و از قبرهاى آنها و محل خوابیدنشان در زیر خاک پند پذیرید!و به خداوند در مورد آثار بدى که‏تکبر در قلبها باقى مى‏گذارد پناه برید همان گونه که از حوادث سخت و مشکلات زندگى به‏او پناهنده مى‏شوید!
اگر خداوند تکبر ورزیدن را به کسى اجازه مى‏داد،حتما در مرحله نخست آن رامخصوص پیامبران و اولیاء خود مى‏ساخت،اما خداوند تکبر و خود برتر بینى را براى همه‏آنها منفور شمرده است،و تواضع و فروتنى را بر ایشان پسندیده آنها گونه‏ها را بر زمین‏مى‏گذاردند و صورتها را بر خاک مى‏سائیدند،و پر و بال خویشتن را براى مؤمنان مى‏گسترانیدند،تا آنجا که مردم بیخبر آنها را ناتوان مى‏شمردند،خداوند آن‏ها را با گرسنگى آزمایش نمود و،به مشقت و ناراحتى مبتلاساخت،با امور خوف‏ناک امتحان کرد،و با سختى‏ها و مشکلات خالص گردانید و ازبوته آزمایش بیرون آمدند.
بنا بر این ثروت و اولاد:بود و نبود و یا کم و زیاد آن را دلیل بر خشنودى و یا خشم‏خداوند مگیرید،که این خود جهل و نادانى نسبت‏بموارد آزمایش،و امتحان در مواضع‏بى‏نیازى و قدرت است،زیرا خداوند سبحان فرموده است:«آیا گمان مى‏کنند مال و فرزندانى‏که به آن‏ها مى‏بخشیم(به خاطر خشنودى و رضایتى است که از آن‏ها داریم و)دلیل برآن است که به سرعت نیکى‏ها را براى آن‏ها فراهم مى‏سازیم(چنین نیست)،بلکه‏نمى‏دانند و درک نمیکنند(سورة مؤمنون-55 و56.)(چه این که اینها آزمایش است زیرا)خداوند بندگان متکبر و خود پسندرا با اولیاء خویش که در چشم آنها ضعیف و ناتوانند میآزماید.
... و هر قدر امتحان و آزمایش بزرگ‏تر و مشکل‏تر باشد،ثواب و پاداش گران قدرترو بیشتر خواهد بود.(خطبه 192 نهج البلاغه).
توصیه به تقوا اى بندگان خدا!شما را به تقوا و پرهیزکارى در برابر خدا سفارش مى‏کنم، همان‏خدائى که لباسهاى فاخر را به شما پوشانده،و معاش و روزى را به فراوانى به شما ارزانى‏داشته است.اگر راهى به سوى بقاء یا جلوگیرى از مرک وجود داشت‏حتما«سلیمان بن داود» آنرا در اختیار مى‏گرفت چرا که خداوند حکومت‏بر جن و انس را همراه نبوت و مقام بلند قرب‏و منزلت الهى به او عطا کرد.اما آنگاه که پیمانه روزى او پر شد و مدت زندگیش کامل گشت‏تیرهاى مرک از کمان فناء به سوى او پرتاب شد و دار و دیار از او حالى گردید!، خانه‏ها و مسکنهاى او بى صاحب ماندند،و آنها را گروهى دیگر به ارث بردند.(در هر حال) براى شما در تاریخ قرون گذشته درسهاى عبرت فراوانى وجود دارد.
«کجایند عمالقه‏»؟و کجایند فرزندان آنها؟کجا هستند«فرعونها»و فرزندانشان؟
اصحاب شهرهاى‏«رس‏»،همانها که پیامبران را کشتند و چراغ پر فروغ سنن آنها را خاموش‏و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند کجایند؟...کجایند آنها که با لشکرهاى‏گران به راه افتادند و هزاران نفر را هزیمت دادند،سپاهیان فراوان گرد آوردند و شهرهابنا نهادند؟( خطبه 182 نهج البلاغه).
( نگارنده: عمالقه :فرزندان سام ابن نوح ،که بر یمن و حجاز و اطراف ان حکومت میکردند ،یکی از حاکمان این خاندان عملاق نام داشت ).
وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ اَلْقُرْآنِ وَ اِسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلاَلَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ اَلْحَقِّ وَ اِعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ اَلدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لاَحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ .... (نامه 69 نهج البلاغه).
نامه‏اى که آنحضرت علیه السّلام به حارث همدانی نگاشته . حارث همدانی از یاران مخلص امام علی علیه السلام بود: برشته قرآن بچسب و اندرزش بجو ، حلالش را حلال شمر و حرامش را حرام ، بدانچه از حق در گذشته مى‏دانى باورکن ، و آینده دنیا را با گذشته‏اش بسنج که بهم مانند و پایانش بآغازش پیوسته شود همه دنیا گذرا و ناپایست .
 

روح الله دارائی

پایان پیام/

کد خبر 96345

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • amir IR ۱۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۱
    1 0
    salam yaddashtahatoon besyar jaleb ast- dar ghiyas ba digar khabargozariha. hata titre barnameye pooshishitan. mabahes dar rabete erfan ra edame dahid