روایت تکراری کتاب ها و خستگی مخاطب

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، کتاب خواندن می تواند انسان ها را به گذشته و آینده سوق دهد. می توان با کتاب خواندن جای هر شخصیت قرار گیریم و به دور دست ها برویم. می توان با خواندن کتاب از گذشته جوامع و آنچه بر آن ها گذشته است با خبر شویم یا می توان با کتاب خواندن به ارزش های و هویت های ملی پی برد.

ایران به عنوان کشوری که  سرشار از فرهنگ غنی است متاسفانه سرانه مطالعه در آن پایین است و افراد کمتر به سمت مطالعه می روند و از سوی دیگر توجه و بررسی برخی از رویداد های تاریخی کشور هم مورد غفلت قراگرفته است یا به دلیل تکراری بودن روایت ها مخاطب کمتر به خواندن آن ها تمایل پیدا می کند.

در همین ارتباط با «محسن محمدی» نویسنده کتاب های «مرد من» و «تفنگ بادی» که در حوزه دفاع مقدس است به گقتگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:

ارزیابی شما از کتاب های حوزه دفاع مقدس چیست؟ آیا حق مطلب ادا شده است؟

به نظر من دفاع مقدس زوایای پنهان و مغفول مانده زیادی دارد که از بار دراماتیک زیادی هم برخوردار است و می توان به آن توجه زیادی کرد.

علت این مغفول ماندن چیست؟

چند آسیب در این حوزه وجود دارد که اصلی ترین آن به لحاظ روایی است در روایت حماسه و اتفاق در دفاع مقدس به تکرار رسیده ایم. یک داده جذاب داریم ولی  نمی توانیم جذاب ارایه دهیم.

شاید به شعار زدگی رسیده ایم و هنگامیکه به کلیشه گرایی می رسیم، مخاطب این دسته از روایت ها را پس می زند. در نوع روایت باید تجدید شود و روایت جذاب تری داشته باشیم.

مخاطب اگر کار خوب باشد استقبال می کند کتاب «دا» قشرهای مختلف جامعه خوانده اند. دفاع مقدس را نمی توانیم جناحی ببینم. اگر بتوانیم خوب روایت کنیم و از شعار زدگی خارج شویم می تواند برای هر کسی و جذاب باشد.

به نظرم ضرورت دارد  به روایت جدید از دفاع مقدس برسیم باید راه را برای نویسنده جوان باز کنیم. در سه دهه گذشته نویسنده های ثابتی داشتیم که برخی از آن ها به تکرار روایت رسیده اند. خود آن ها هم به نسلی تعلق دارند که چهارچوب و دغدغه دیگری داشته اند که نمی توانند با مخاطب امروز ارتباط برقرار کنند.

نقش ناشران چگونه است؟

علی رغم شعارهایی که ناشران  می دهند، کوچکترین حمایتی وجود ندارد و چند ناشر شناخته شده داریم که از نویسنده گان قدیمی استفاده می کنند، برای یک نویسنده جوان و کتابش جایی وجود ندارد.

برای نمونه بنده برای چاپ یکی از کتاب هایم به یک انتشارات رفتم که  پس از 10 روز بابنده تماس گرفتند که برای قرارداد نزد آن ها بروم در حالی که ارزیابی یک کتاب یک ماه طول می کشد و هنگامیکه رفتم برای انتشار کتاب دو میلیون تومان آن هم زمانی که کاغذ گران نبود از بنده خواستند و این پول را پرداخت نکردم و در نهایت آن ها خواستند  200 عدد کتاب چاپ کنند و 100 کتاب را به بنده بدهند، بنده باز هم قبول نکردم  این 200 کتاب کجا می خواهد دیده شود؟ ورود به این حوزه به شدت سخت است.

به نظر شما چرا سرانه مطالعه پایین است؟

چند عامل را دخیل می دانم یکی مربوط به  گرفتاری های زیاد مردم به لحاظ  اقتصادی و روانی است اگر ذهن آرام نباشد فرد نمی تواند کتاب بخواند. یک کتاب 200 صفحه ای بالای 100 هزار تومان شده است فرا از بحث اقتصادی  به لحاظ فرهنگی هم مشکل داریم و تهیه کتاب و خواندن آن  اولویت چندم ما است. مشکلات اقتصادی هم باعث تشدید این موضوع شده است. اگر کتاب خوب و ارزان عرضه شود مردم هم به تدریج تشویق به تهیه و خواند آن می شوند. در حال حاضر کتاب نویسنده های معروف شمارگان پایین می خورد.

از ظرفیت فضای مجازی می شود برای تبلیغ کتاب خوانی استفاده کرد البته گاهی بخش های زیادی از کتاب ها در فضای مجازی منتشر می شود و مخاطب در فضای مجازی می خواند و دیگر تمایلی به خرید کتاب ندارد که موضوع یک آسیب است.