حجت الاسلام والمسلمین «محمدرضا آتشین صدف» استاد حوزه و دانشگاه در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و اجتماع خبرگزاری شبستان با اشاره به بررسی مولفههای ازدواج و راه و رسم عاشقی در ادبیات کلاسیک فارسی و اینکه عشق در آثار نظامی چه جایگاهی دارد اظهار کرد: جایگاه بلندی دارد. اساساً بخشی مهمی از ادبیات عاشقانهی ما مخصوصاً در عشق زمینی محصول کار نظامی است؛ در حالی که ما مثلاً در آثار سنایی یا مولانا بیشتر عشق آسمانی را میبینیم. البته در آثار نظامی هم از عشق آسمانی یعنی عشق به خدا صحبت شده هم از عشق زمینی، در نوع دوم هم چند نوع را میتوان در آثار او ردیابی کرد از جمله عشق جسمانی آسیبزا، عشق جسمانی عفیفانه که دو طرف عشق را کتمان میکنند و تن به آلودگی نمیدهند و عشق مادری.
وی در ادامه تصریح کرد: در آثار نظامی چیزی که بیشتر مشهود هست این است که بنا به شرایط فرهنگی آن زمان، زنان چندان اختیاری در انتخاب همسر نداشته اند لذا ازدواجهایی را که میبینیم غالباً یا سیاسی بودهاند یا وصیتی یا یک نوع معامله یا به هر حال اجباری از شکل دیگر. البته ازدواجهایی از روی میل و رغبت و به تعبیر عاشقانه هم در آثار نظامی است ولی تعدادشان کمتر میباشد.
عشق زمینی در آثار نظامی آمیخته به حیا و متانت است
آتشین صدف در خصوص اینکه نظامی چقدر با عشق مجازی یا زمینی موافق بوده است بیان کرد: در آثار نظامی این عشق زمینی در داستانهای مختلف به تصویر کشیده شده است البته با نوعی حیا و متانت نه مانند بعضی از رمانهای این روزگار که عشق زمینی جز از نوع گناهآلودش را نمیتوانند تصویر و تصور کنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از فراوانی پرداخت نظامی به این موضوع میشود؛ نتیجه گرفت که برایش مهم و جذاب بوده و البته قطعاً نظری هم به خوانندگان آثارش هم داشته و حکمتهایش را در قالب داستانهای عاشقانه بیان کرده که معمولاً برای همه این نوع داستانها جذاب هستند. یعنی خود داستان ذاتاً جذاب است و وقتی عاشقانه هم میشود جذابیتش چند برابر میشود. نظامی به این صورت توانسته در ادبیات جاودانه شود. هنر دیگر نظامی این است که لابه لای بیان ماجراها و سوز و گدازهای عاشقانه به شما حکمت و عرفان و معارف قرآن میآموزد.
اشعار نظامی، نگاه انسان به هستی را تغییر می دهد
وی افزود: در واقع کسی با خواندن اشعار نظامی منحرف نمیشود، هوایی نمیشود، البته لذت میبرد اما لذتی عفیفانه و حکمتآمیز. لذا در طول تاریخ گفتن: حکیم نظامی یعنی وقتی شما یک مدت نظامی میخوانی احساس میکنی عاقلتر شدهای، نگاهت به هستی، به خودت به خدا به عشق به زندگی به مرگ عمیقتر و شفافتر شده است. لذا در یک جمله اگر بخواهم بگویم نظامی از داستانسرایی در زمینهی عشق مجازی، خواننده را کم کم به عشق الهی میکشاند؛ که در عرفان هم گفتهاند «مجاز» پل حقیقت است (المجاز قنطره الحقیقه) البته به شرطی که طرف اهلش باشد.
وی با اشاره به مثالی از یک عشق جسمانی در آثار نظامی تصریح کرد: نظامی داستانی در اسکندرنامه دارد که تعریف میکند: «ارشمیدس» شاگرد ارسطو بوده و عاشق کنیزی چینی میشود و دیگر حواسش پرت میشود و سر درس استاد نمیرود. این ماجرا ادامه پیدا میکند تا اینکه ارسطو دارویی به کنیز میخوراند که زشت میشود و دل ارشمیدس نسبت به او سرد میشود و برمیگردد سر درس استاد. البته بعد از مدتی زیبایی کنیز دوباره برمیگردد؛ یعنی اثر داروی زشت کننده موقت بوده باز ارشمیدس عاشقش میشود و کلاس و درس را رها میکند و این ماجرا ادامه پیدا میکند تا دختر فوت می کند و ماجرا تمام میشود.
که بود از ندیمانِ خسروخَرام/ هنرپیشهای ارشمیدس به نام ارسطوش فرزندِ خود نام کرد/ به تعلیمِ او خانه بدرام کرد
وی ادامه داد: بدرام کرد: یعنی خوش و خرم کرد. یعنی به تعبیر امروز چراغ خانهاش شده بود و مایهی دلخوشی استاد. بدان ترکِ چینی چنان دل سپرد/ که هندویِ غم رختش از خانه برد ز مشغولیِ او بسی روزگار/ نیامد به تعلیم آموزگار
این استاد حوزه خاطر نشان کرد: شبیه این داستان را در دفتر اول مثنوی مولانا هم داریم که پادشاه عاشق کنیزی میشود و کنیز عاشق کس دیگری بوده که زرگر بوده است، سپس به زرگر دارویی میدهند که بیمارمیشود و لاغر و زرد و کنیز عشق خود نسبت به او را از دست میدهد و عشقش را نثار پادشاه میکند که بعد مولانا میگوید: عشقهایی که کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود. یعنی اینکه عشقهای زمینی چون به رنگ رخساری بند باشند، چندان قابل اعتماد نیستند که نتیجهاش این می شود که حتی در عشقهای زمینی که حالا شکل شرعی و قانونیاش هم ازدواج است باید ملاکهای باثباتتری برای عاشق شدنمان داشته باشیم.
آتشین صدف با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) اظهار کرد: اگر مردی با زنی به خاطر ثروت یا زیبایی ازدواج کند، آن را به دست نمیآورد و اگر به خاطر دینش با او ازدواج نماید، خداوند زیبایی و ثروت او را نیز نصیبش میگرداند. که با استفاده از بعضی آیات و روایات دیگر و برخی قواعد علمی اصولی شاید بتوان نتیجه گرفت که این وضعیت فقط اختصاص به ثروت و زیبایی ندارد بلکه شامل انگیزههای زودگذر حقیر دیگری مانند شهرت، سر و زبان، مد و لباس و... هم میشود و از طرفی اختصاصی به نگاه مرد به زن ندارد بلکه اگر زنی هم با چنین انگیزههایی بخواهد کسی را به عنوان معشوق یا به همسر برگزیند چه بسا این وضعیت برایش پیش بیاید.
نظر شما