به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، الگو شدن، الگو دهی و سر مشق بودن اگر چه نیاز به عصمت ندارد و اگرچه زینب در شمار و عداد معصومین نیست اما در انجام وظایف انسانی خود و الگو بودن و قهرمان بودن و صبر و پایداری از برجسته ترین زنان تاریخ ساز است ؛ زینب فرئی است که امام حسین (ع) از او طلب دعا در نمازهای شب می نماید و همین جمله امام، خود معرف خوبی است از منزلت و رفعت مقام معنوی زینب (س)، مرتبه عصمت چیز دست نیافتنی نیست ، مراقبت از اعمال و انجام دقیق تکالیف شرعی تحت نظر یک رهبر و شارع و پیروی از فرامین یک امام خود می تواند نیل به مقام عصمت را فراهم نماید ، عصمت کبری لازمه امامت و نبوت است و عصمت صغری مرتبه ای است دست یافتنی و هرکس دراین رتبه باشد اعمال وکردارش قابل تاسی برای دیگران و او اسوه و سرمشق است ؛ وقتی امام معصومی درباره چایگاه علمی زینب (س) اینگونه می فرماید که عمه جان تو دانشمندی هستی که مکتب نرفته مرکز جوشان دانش هستی و این رتبه علمی و رسیدن به این مراتب قبل از تعلیم و یاد گیری نیازمند تحصیل شرایط و ظرفیت است که زینب (س) به آن رتبه معنوی رسیده بود. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «امیر علی حسنلو» استاد سطوح عالی حوزه و مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
در روایتهای بسیاری تأکید شده که بسیاری از خصوصیات و کرامتهایی در وجود مبارک حضرت زینب سلامالله علیها وجود دارد که جدا از واقعه کربلا، آن حضرت را به عنوان الگوی کاملی برای زنان و مردان مؤمن معرفی میکند. این خصوصیات و کرامات چیست که ایشان را به این درجه از اسوه بودن برای عالمیان رسانده است؟
اتفاقا داستان کربلا از جهاتی بسیار مهم است و نا گفته های زیادی دارد که باید در این نهضت بزرگ بشری تاملات زیاد نمود و درس های زیادی از آن بر گرفت و به بشریت بازگو کرد؛ داستان کربلا حقایق مستور زیادی دارد ، از جمله این حقیقت را ثابت می کند که در طول تاریخ و در جریان حرکت تایخ بشر هر واقعه ی مهمی روی داده است و هر انقلاب رویداد شگفت آوری است که راه تاریخ بشر را تغییر داده و او را به سوی فلاح و رستگاری هدایت نموده است، این حقیقت روشن است که در کنار یک مرد قهرمان باید بانویی قهرمان وجود داشته باشد تا یک اندیشه و بینش متجلی شود ، یا به عبارت دیگر در حوادث بزرگ و کوچک تاریخ ساز در کنار مردان قهرمان، زنان و بانوان قهرمان حضور داشته اند تا این واقعه بزرگ محقق شده است ؛ این یک حقیقت بزرگ است که تحلیل های زیادی باید شود و گفتمان های گوناگون از این نقطه طلائی تاریخ انسان می توان پدید آورد و ارائه نمود ، قصه ها، رمان ها ، داستان ها و درس های پنهان و زوایای رنگا رنگ این حقیقت هنوز آنگونه که باید تبیین و تدوین نشده است.
لذا همین حضور این بانوی بزرگ در صحنه انقلاب و نهضت بیدار گر حسین (ع) درس های زیادی به جوامع بشری نه صرفا مسلمانان داده است، چون آنچه سید الشهدا در پی آن بود و آن آرمان ها که مطرح فرمودند و در پی آن قیام نمودند، همه این آرمان ها مطلوب همه بشریت و انسانیت است ، لذا آرمان و انقلاب حسین و در کنار آن امام، انسانیت بانوی کرامت که شریک نهضت است ، آرمان های جهان شمول و فرا دینی است ، بنابراین این حقیقت پنهان نیست که قیام حسینی ، الهام بخش همه انسانها در ظلم ستیزی و استبداد گریزی و حقیقت جویی بوده است ؛ خواهرش زینب (س) با این اوصاف و عظمت در کنار این انقلاب بزرگ بعنوان یک زن نقش آفرین است واین درس بزرگ برای بانوان و زنان همه عالم است که شجاعت و کرامت مختص مردان و در محدوده جنسیت نیست بلکه انسان بعنوان انسان چه زن وچه مرد در این تحول و تحولات دیگر نقش داشته ؛ برای نمونه مادرش زهرا در کنار پدر و همسرش در استقرار اسلام و جهاد و دفاع از اسلام نقش دارد و بازوی توانای علی (ع) است ؛ در روشنگری فاطمه نقش دارد و پس از فتنه های رحلت پدر به میدان و مسجد آمده وجهاد تبیین را به زنان تعلیم وروشنگری نمود ؛ قبل از فاطمه (س) خدیجه مادر فاطمه را در کنار محمد(ص) و همسرش چگونه استقامت و پایداری دارد ؛ خدیجه بعنوان یک زن اگر حامی اول رسول الله نبود معلوم نبود که دعوت اسلامی ثمر ات و سرعت تا به استقرار کامل اسلام اینگونه متحولانه صورت پذیرد ؛ او ثروت خود را پشتوانه دعوت می نماید که لازمه یک حرکت فرهنگی قبل از محتوای فرهنگی هزینه های جاری آن هست که خدیجه در این راه همه هستی و اموال را در اختیار رسول اعظم الهی قرار می دهد و گونه ای عمل می کند که خداوند به او ابلاغ سلام دارد ؛ این نیز نمونه ای از نقش زن در کنار مرد وشرکت او در این تحول بزرگ تمدنی برای بشریت ؛ اگر دست آوردهای تمدنی اسلام احصا شود در همه اینها نقش اساسی و بنیادی خدیچه(س) چشمگیر وخیره کننده است ؛ زینب (س) از این تبار است و این نقش آفرینی وهمراهی تحول آفرین تاریخ همچنان دراین خانواده شکوه آفرین است.
چگونه چنین خصلتهای اخلاقی از بانویی برمیآید که معصوم نبوده است. این در حالی است که اگر حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها به عنوان اسوه و الگوی مردم شناخته میشود، معصوم بوده است؟
الگو شدن، الگو دهی و سر مشق بودن اگر چه نیاز به عصمت ندارد و اگرچه زینب در شمار و عداد معصومین نیست اما در انجام وظایف انسانی خود و الگو بودن و قهرمان بودن و صبر و پایداری از برجسته ترین زنان تاریخ ساز است ؛ زینب فرئی است که امام حسین (ع) از او طلب دعا در نمازهای شب می نماید و همین جمله امام، خود معرف خوبی است از منزلت و رفعت مقام معنوی زینب (س)، مرتبه عصمت چیز دست نیافتنی نیست ، مراقبت از اعمال و انجام دقیق تکالیف شرعی تحت نظر یک رهبر و شارع و پیروی از فرامین یک امام خود می تواند نیل به مقام عصمت را فراهم نماید ، عصمت کبری لازمه امامت و نبوت است و عصمت صغری مرتبه ای است دست یافتنی و هرکس دراین رتبه باشد اعمال و کردارش قابل تاسی برای دیگران و او اسوه و سرمشق است ؛ وقتی امام معصومی درباره چایگاه علمی زینب (س) اینگونه می فرماید که عمه جان تو دانشمندی هستی که مکتب نرفته مرکز جوشان دانش هستی و این رتبه علمی و رسیدن به این مراتب قبل از تعلیم و یاد گیری نیازمند تحصیل شرایط و ظرفیت است که زینب (س) به آن رتبه معنوی رسیده بود.
شواهد عصمت حضرت زینب( سلام الله علیها )
1. نقش امامت گونة او در عرصة کربلا که این مهم به اذن امام حاضر سیدالسّاجدین با آن شرایط جسمی آن بزرگوار صورت پذیرفت. بی شک علم و آگاهی او، عصمت و تقوای بالای او، این کسوت امام گونه را برای مدّتی به اذن و حضور معصوم (امام سجاد ع) به او داده است. چطور ممکن است انسانی با تمام خصوصیت های وراثتی و امامت و عصمت، با داشتن مرتبه ای از مراتب ولایت که دون امام و فوق غیر معصوم است، نتواند در مقطعی ضروری همان مسئولیت هائی را انجام دهد که در حیطة قدرت و توانایی امام (ع) است و مهمتر این که دعای امام حاضر بدرقة چنین مسئولیتی هم بوده است و بی شک ارادة امام به هرچه تعلق گیرد، همان عین صواب و حق محض است.
2. امام سجاد علیه السلام در جواب سؤالها و مشورت حضرت زینب (س) که با ایشان انجام می داد. فرمودند: «یا عمة؛ انتِ بحمدالله عالمة غیر معلّمة فَهِمة غیر مفهمّه» عمه جان! شما بحمدالله عالم و آگاه به امور بوده و در این امر نیازی به معلّم نداشته و فهم بالای تو، تو را از تفهیم دیگران بی نیاز کرده است. 3. عبارت بلند و بالای ایشان در مجلس دشمنان که فرمود «ما رأیت الاّ جمیلاً» به جز از شأن امام با آن همه مصائب و گرفتاریها صادر نمی شود!. فرمود: جز خوشی و خرّمی و زیبایی چیزی ندیدم. هضم این بیان عرشی، عارفان طریقت و حقیقت و شریعت را به خود مشغول و بلکه عاجز نموده است. این بیان حقاً به جز از سینة امام هستی خارج نمی شود. 4. تقوا و زهد و فضایل اخلاقی و وقار و سکینت و عبادت و عشق به خدا و علم و عرفان و کرامت و اعجاز، در خصوص زینب کبرا (س) چهره ای درخشان و امام گونه بر جای گذاشته که تاریخ مفتخر به اوصاف اوست. و این همه جدای صبر و استقامت و حماسه و شجاعت و... اوست.
یکی از ابعاد شخصیتی حضرت زینب سلامالله علیها، در علم ایشان نمود پیدا کرده است. در اینجا این پرسش مطرح است که چرا آن حضرت را «عقیله بنیهاشم» نامیدهاند؟
درباره القاب بانوی کربلا زینب کبری ( سلام الله علیها ) نیز باید تامل نمود وجای تامل دارد اگرچه برخی از اساتید و نویسندگان در این باره مطالب خوبی نوشته اند اما جای تامل و تبیین هست ؛ عقیله زنی را گویند که در میان خویشانش کریمه و گرامی بوده و درخانهاش عزیز و ارجمند باشد. کرامت و بزرگواری زینب سلام الله علیها برای تمامی انسانها ثابت شده است. کافی است تاریخ عاشورا را از ذهن خود بگذرانیم و زینب را در برابر آن مصایب تنها ببینیم و عملکرد او را با وجود این همه مصایب و تأثیرش را در حفظ اسلام بفهمیم. عقیله بودن آن بانوی با عصمت برای ما به راحتی قابل فهم و درک است. آن حضرت را، عقیله بنی هاشم و عقیلة الطالبین و عقیلة القریش و عقیلة النساء نیز لقب دادهاند. از آن جا که اکثر منابع تاریخی این لقب را به حضرت زینب نوشتهاند، از متون قدیمی تا عصر حاضر این لقب به آن بانوی مخدره اطلاق شده. و در منابع معتبر اسلامی آمده است.
حضرت زینب (سلام الله علیها ) القاب زیادی دارد و حقیقتا شایستگی همه این القاب را دارد و ذات آن بانوی قهرمان برخوردار از اوصاف عالیه انسانی است، و تا انسان صاحب اوصاف متمایز از دیگران نباشد به او لقب نمیدهند و در عرب رسم بوده و هست که برای هر کس کنیه و القاب میدهند که برخاسته از اوصاف ذاتی اوست، مثلاً به کسی که بسیار شجاع باشد اسد میگویند، و زینب کبری به خاطر برخورداری از اوصاف عالیه و زکیه ملقب به القاب زیادی شده به طوری که بیش از شصت لقب به آن حضرت در کتب معتبره آمده است.
لفظ عقیله به آن حضرت نیز قبل از وقوع حادثه کربلا داده شده است. زیرا از جمله ویژگیهای زینب (س) که به او موقعیت ویژه میبخشید عقل و تدبیرش بود. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله به او روی آورد، تحمل مینمود. او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی میخواهد از زینب چیزی نقل کند میگوید: «حدثتنی عقیلتنا زینب» . در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه اشاره کرد و از یزید خواست که فاطمه به او ببخشد فاطمه میگوید: «من به زینب پناه بردم چرا که او بزرگتر و عاقل تر از من بود. خطبهای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان وا داشت در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبتهای بزرگ.
از کارهای مدبرانه و عاقلانه او این بود که در حین کوچ دادن اسراء به شام دستور داد محملها را سیاه پوش کنند این کارهای او از نظر دشمن بیاهمیت بود ولی عقل و درایت زینب به آینده و به حفظ نهضت حسینی با این مظاهر پرمعنی حکم مینمود. علامة قزوینی در بیان عقیله بودن زینب در کتاب من المهد الی اللحد مینویسد عقل و درایتی که زینب داشت حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین (ع) از مرگ حتمی نجات داد. و کاخ یزید را به لرزه در آورد و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود.
بنابراین عقیله بودن حضرت زینب سلام الله علیها و مقلب شدنش به این لقب قبل از حادثه سال 61 هجری بود. و در منابع به طور دقیق مشخص نشده است که این لقب از طرف چه کسی به آن حضرت برای اولین بار داده شده است، ولی آن چه که قطعی است، این لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده. حتی امام زین العابدین (ع) نیز از او بسیار تجلیل و احترام نموده است. آنگاه که یزید بعد از این که آنها را مخیر نمود به ماندن در شام و یا عودت به مدینه امام سجاد علیه السّلام مسئله را موکول به رأی حضرت زینب نمود.. او در حقیقت ثانی فاطمه سلام الله علیها بود در تمام اوصاف و معصوم بود چون در مقام امامت نیابت داشت تا این که امام سجاد بهبودی یافت. اینها حقایقی است که علمای بزرگ اهل سنت بدان معترفند. چنان که سیوطی میگوید: «و کانت لبیبة جَزُلة و عاقلةُ لها قُوه جنانٍ» . بنابراین هیچ بعدی وجود ندارد که این لقب به آن حضرت در دوران خردسالی توسط پدرش امیر المؤمنین (ع) به خاطر ذکاوت و تیزهوشی که داشت داده شده باشد .
بنابراین زینب(س) عاقله و عقیله بودن خود را در مدیریت خود در عرصه های مختلف زندگی از قبل کربلا تا مدیریت این بحران بزرگ با پیروزی در این قائله نشان داد و همگان را حیرت زده کرد و نشان داد که یک زن می تواند یک انقلاب را اینگونه تا رسیدن به نتیجه حراست و پاسداری نماید ؛ بانوان مسلمان ایران نیز به تاسی از این بانوی مکرم در جریان انقلاب خمینی کبیر (ره) نشان دادند که زینب وار در این عرصه تا پیروزی در جنگ که فرزندان عزیز را در راه دفاع از مرز وبوم و ارزش ها و باورها و مکتب فدا کردند و زینب وار صبر پیشه نمودند و امروز نیز زینب وار از عفت و حجاب پاسداری نموده و به یاوه سرایان استعمار پاسخ داده و دست رد بر شعارهای پوچ آنان می دهند ؛ عقل وخرد این گونه حکم می کند که حفظ ارزشها را باید از الگو هایی چون زینب (س) باید گرفت.
این مقام را که معمولاً برای معصومین عنوان میکنند که بدون داشتن معلم خاص، از علم الهی بهرهمند هستند! آیا حضرت زینب سلامالله علیها در این مقام با معصومین علیهم السلام همتراز است؟
این مقایسه درست نیست ؛ هر گلی بویی دارد و هر درختی میوه خاص و شکوفه های ویژه دارد ؛ علم و دانش از جملة افضل سجایای بشری است و خداوند متعال انبیاء را به علم و دانش تکمیل کرد و بندهگان خاص خود را بدرجات رفیعه رسانید. چنانچه رسول الله فرمود: «و قل رب زدنی علماً» یعنی بگو خداوندا، علم مرا زیاد گردان.
اما در مورد حضرت زینب (س) روایتی از امام سجادی نقل شده که میفرمایند: « انت عالمة غیر معلّمه و فَهمة غیر مُفَهّمة» معنی روایت آن است که علم آن حضرت اکتسابی نیست و نزد هیچ استادی درس نخوانده است. جدا از این روایت که صراحت در علم لدنی آن حضرت دارد، قرائنی وجود دارد که دلالت کلام امام را بر این مطلب بهتر میرساند. امام سجاد(ع) این لقب را برای اظهار مقام علمی آن حضرت بیان فرمود، آنهم در شرایطی که آن حضرت با آن خطبههای آتشین فصاحت و بلاغت امیر مومنان(ع) را در اذهان زنده کرد و یکباره و بدون سابقه قبلی چنان به ایراد سخن پرداخت که زبان دشمنان هم به تحسین او باز شد و چنین سخنانی نمیتواند از یک زن عادی و عالم به علوم متعارف صادر شود. محقق بزرگوار آقای فاضل دربندی میفرمایند، هر کس در خطبه حضرت زینب در مجلس یزید و احتجاج آن حضرت بنگرد میداند که علم و معرفت آن از نوع علوم و معارف اکتسابی نیست.
پس اولاً آن حضرت حتماً دارای این مقام بوده چون امام سجاد (ع) با توجه به شناخت این جمله را فرموده است و معروف است در منابع کهن نیز نوشته شده است ثانیاً این چنین علوم و الهامات، به افراد به واسطة استعداد و قابلیت آن شخص اعطا میشود که بجز خواص درگاه پروردگار از انبیاء اولای الهی و قلیلی از بندهگان، کسی نمیتواند به این وادی قدم بگذارد و حضرت زینب (سلام الله علیها) بخاطر آن قابلیتی که داشت توانست به مقام والای کشف و شهود برسد.
پس در علم لدنی و موهبتی آن حضرت شکی نیست ؛ اما این معنا را نمیرساند که از پدر و مادر خود نیز علومی را کسب نکرده باشد، چون آن حضرت در مهد علم نبوی تربیت گردیده و در باب علم علوی معتکف بود و از دامن عصمت و طهارت تغذیه نموده است و در طول عمر در ذیل افاضات پیشوایان و7 نفر از معصومین را درک کرده است با امام باقر(ع) از منبع علوم غیبی نبوت و امامت سیراب گشته است و به وسیلة الهامات خفیه و افاضات نبویه و تعلیمات علویه که معلمین که برای دیگران فراهم نبوده چنین توفیقی که به یقین موهبتی الهی است. آن حضرت علم منایا و بلایا را از پدر فرا گرفته بود و او دارای اسراری بود که از طرف پدر و مادر و برادرانش به وی تعلیم شده بود.پس «عالمة غیر معلمه» یعنی حضرت زینب غیر از آن علومی که از جدش رسول الله(ص) و پدرش ولی الله و مادرش عصمت الله وبرادرانش امام حسن وامام حسین وبرادر زاده اش امام سجاد فرا گرفته بود از هیچ معلمی منت کسب علم و دانش نکشیده است.
و از طرفی دیگر آنانکه بدون واسطه از حضرت ختمی مرتبت مستفیض میشوند «عالمه غیر معلمه» میباشند چون او مظهر کل، عقل اول و منبع نور عالم است و هر کس از آن حضرت بدون واسطه مستفیض بشود چنان است که از حق تعالی مستفیض شده است. و هر کسی به این مقام نمیتواند برسد بلکه نفس قدسیه و اشخاص مخصوص مانند حضرت زینب که حتی بعضی مانند محقق مامقانی، قائل به عصمت آن حضرت میباشند. لایق کسب فیض مستقیم از نبوت و امامت میباشند. بنابراین چنانکه پیشتر عرض شد زینب (س) این ظرفیت را در خود با اعمال وکردار فراهم نموده وبه این منزلت رسیده بود و در گزارشات معتبر وتحقیق محققین آمده است که زینب در مدینه برای زنان مدینه کرسی تدریس تفسیر قرآن داشت و برقرآن تسلط داشت واز مادر وپدر علوم قرآن فرا گرفته بود وهرکس در قرآن ورود کند و در آن تامل و مطالعه نماید به یقین دست آوردهایی دارد که دیگران نخواهند داشت، خصوصا اینکه در کنار پدری چون امیر مومنان (ع) ومادری چون فاطمه بزرگ شده باشد .
افزون براین ائمه اطهار (ع) ودانشمندان شیعه و اهل سنت حتی دانشمندان مسیحی درباره شخصیت زینب (س) مطالب حیر آوری اظهار نموده اند که در مصاحبه ها ویاد داشتهای دیگر به این مطالب مفصل پرداخته ام که درسایتهای معتبر علمی منتشر شده و مجموع همه اینهارا در کتابی پیرامون حضرت زینب(س) جمع آوری وتالیف نموده ام که به زودی منتشر می شود واین مطالب که عرض شد از همین کتاب است.
نظر شما