به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن کامل یادداشت محمدمهدی اسماعیلی به شرح زیر است:
"صبح دیروز استاد عالیقدرمان آقای دکتر کریم مجتهدی، فیلسوف و چهره ماندگار فلسفه دار فانی را وداع کرد و به دیار حق شتافت.
جامعه فکری و فرهنگی کشورمان به سوگ یکی از بهترین فرزندان اصیل خود نشست که در سراسر زندگی، همواره «درد هویت» داشت و از شایستهترین الگوهای علمی در دوران معاصر به شمار میرفت. بسیاری از علاقهمندان به اندیشه، فلسفه و فرهنگ در ایران از علم و معرفت او، چه از طریق تألیفات ارزشمند، تحقیقات نوآورانه و ترجمههای ایشان و چه از طریق سالیان دراز تدریس منحصر به فردشان، برخوردار شدهاند.
کوششهای دکتر کریم مجتهدی در مقام استاد برای تربیت نسلهای فرهیخته کشورمان، از خدمات برجسته او در بیش از نیمقرن گذشته به مردم کشورمان است که باید قدر دانسته شود.
بر اهل نظر روشن است که دکتر مجتهدی از ستونهای تفکر فلسفی و فرهنگی ایران به شمار میرود و خالق آثار مرجع بسیاری است، اما آنچه که استاد را از یک متفکر ممتاز به یک «متفکر متمایز» در دوره ما تبدیل کرد، صرفاً دانش گسترده و توانایی علمی ایشان نبود، بلکه دستکم چهار ویژگی دیگر نیز در وجودشان تحقق یافته بود که من در مقطع تحصیل دکترا در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در تمام طول دوره دانشجوییام، شاهد آن بودم: اول، اشتیاق به یادگیری دائمی؛ دوم، تعهد به ایراندوستی؛ سوم، پاسداری از زبان فارسی و چهارم، دغدغه آینده فرهنگ است. همین ویژگیها، استاد مجتهدی را به معلم بزرگ دوران و یک متفکر فرهنگی اصیل تبدیل ساخت.
۱- شوق یادگیری دائمی
تعهد دکتر مجتهدی به «یادگیری دائمی» و جمله مشهور ایشان مبنی بر اینکه «فیلسوف، دانشجوست»، تنها نشانهای از فروتنی استاد نبود، بلکه نشانگر یک فضیلت اخلاقی و آگاهی دانشی در سنت تعلیم و تربیت ایرانی و اسلامی است که شاکله شخصیتی متفکران اصیل را میسازد. او نماینده برجسته این سنت تعلیمی به شمار میرفت و وظیفه تفکر را تولید دانش میدانست.
۲- ایراندوستی بیپایان
وجهی دیگر از تفکر دکتر مجتهدی، میل بیپایان و اشتیاق سرشار او به «ایراندوستی» بود. استاد با وجود زندگی و تحصیل در فرانسه از دوره جوانی، تعهد به ایران را به منزله ریشه و اصالت خود پاس میداشت. این اصالت فرهنگی، یک میراث ارزنده و یادگاری درسآموز برای نسلهای نوخاسته کشورمان است که باید آن را به مثابه یک «پشتوانه هویتی» قدر دانست.
۳- حافظ زبان فارسی
عشق به اصالت فرهنگی ایران نزد دکتر مجتهدی شامل آدابی گوناگون از جمله پاسداری از «زبان فارسی» است. برای شناخت اوج حساسیت دکتر مجتهدی درباره پاسداری از زبان فارسی، کافی است به این رأی فیلسوفانه ایشان رجوع کنیم که میگویند «تظاهر به زبانهای خارجی، نشانه نوعی اختلال شخصیت و جهل مرکب است. سرازیر شدن لغتهای خارجی در زبان فارسی، برای تظاهر و اثبات خود و خودنمایی است». استاد معتقد بود یادگیری زبان برای جوانان و دانشجویان خوب است، چنانکه خود نیز به چندین زبان خارجی تسلط داشتند و در کلاس درس به ما نیز تکلیف میکردند تا زبان لاتین را بیاموزیم و حتی از ما امتحان میگرفتند، اما میگفتند نباید «زباندانی» را با «تظاهر به زبان» اشتباه کرد.
۴- دغدغه آینده فرهنگ
دکتر مجتهدی، همواره دغدغه «آینده فرهنگ» را داشت و درباره آن تأملات فیلسوفانه میکرد. گرهگشایی از کار فرهنگ نزد او از رسالتهای فیلسوف دانسته میشد و در این زمینه نیز چشم به اصالتها و ریشهها داشت. در اینباره، بدون هیچ تمهید مقدمهای، صرفاً سخنان خود ایشان را در بیستمین همایش روز ملی حکیم ملاصدرا نقل میکنم که گویاتر از هر شرحی است؛ جایی که به صراحت میفرمایند: «من بیشتر متخصص فلسفه غرب هستم، ولی مدافع فلسفه غرب نیستم.
با تأمل در فلسفه غرب به امکانات بیشتری در فلسفه خودمان دست خواهیم یافت، اما فلسفه صدرا، سهروردی و میرداماد و... میتوانند آینده فرهنگ ما را تضمین کنند.»
"صبح دیروز استاد عالیقدرمان آقای دکتر کریم مجتهدی، فیلسوف و چهره ماندگار فلسفه دار فانی را وداع کرد و به دیار حق شتافت.
جامعه فکری و فرهنگی کشورمان به سوگ یکی از بهترین فرزندان اصیل خود نشست که در سراسر زندگی، همواره «درد هویت» داشت و از شایستهترین الگوهای علمی در دوران معاصر به شمار میرفت. بسیاری از علاقهمندان به اندیشه، فلسفه و فرهنگ در ایران از علم و معرفت او، چه از طریق تألیفات ارزشمند، تحقیقات نوآورانه و ترجمههای ایشان و چه از طریق سالیان دراز تدریس منحصر به فردشان، برخوردار شدهاند.
کوششهای دکتر کریم مجتهدی در مقام استاد برای تربیت نسلهای فرهیخته کشورمان، از خدمات برجسته او در بیش از نیمقرن گذشته به مردم کشورمان است که باید قدر دانسته شود.
بر اهل نظر روشن است که دکتر مجتهدی از ستونهای تفکر فلسفی و فرهنگی ایران به شمار میرود و خالق آثار مرجع بسیاری است، اما آنچه که استاد را از یک متفکر ممتاز به یک «متفکر متمایز» در دوره ما تبدیل کرد، صرفاً دانش گسترده و توانایی علمی ایشان نبود، بلکه دستکم چهار ویژگی دیگر نیز در وجودشان تحقق یافته بود که من در مقطع تحصیل دکترا در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در تمام طول دوره دانشجوییام، شاهد آن بودم: اول، اشتیاق به یادگیری دائمی؛ دوم، تعهد به ایراندوستی؛ سوم، پاسداری از زبان فارسی و چهارم، دغدغه آینده فرهنگ است. همین ویژگیها، استاد مجتهدی را به معلم بزرگ دوران و یک متفکر فرهنگی اصیل تبدیل ساخت.
۱- شوق یادگیری دائمی
تعهد دکتر مجتهدی به «یادگیری دائمی» و جمله مشهور ایشان مبنی بر اینکه «فیلسوف، دانشجوست»، تنها نشانهای از فروتنی استاد نبود، بلکه نشانگر یک فضیلت اخلاقی و آگاهی دانشی در سنت تعلیم و تربیت ایرانی و اسلامی است که شاکله شخصیتی متفکران اصیل را میسازد. او نماینده برجسته این سنت تعلیمی به شمار میرفت و وظیفه تفکر را تولید دانش میدانست.
۲- ایراندوستی بیپایان
وجهی دیگر از تفکر دکتر مجتهدی، میل بیپایان و اشتیاق سرشار او به «ایراندوستی» بود. استاد با وجود زندگی و تحصیل در فرانسه از دوره جوانی، تعهد به ایران را به منزله ریشه و اصالت خود پاس میداشت. این اصالت فرهنگی، یک میراث ارزنده و یادگاری درسآموز برای نسلهای نوخاسته کشورمان است که باید آن را به مثابه یک «پشتوانه هویتی» قدر دانست.
۳- حافظ زبان فارسی
عشق به اصالت فرهنگی ایران نزد دکتر مجتهدی شامل آدابی گوناگون از جمله پاسداری از «زبان فارسی» است. برای شناخت اوج حساسیت دکتر مجتهدی درباره پاسداری از زبان فارسی، کافی است به این رأی فیلسوفانه ایشان رجوع کنیم که میگویند «تظاهر به زبانهای خارجی، نشانه نوعی اختلال شخصیت و جهل مرکب است. سرازیر شدن لغتهای خارجی در زبان فارسی، برای تظاهر و اثبات خود و خودنمایی است». استاد معتقد بود یادگیری زبان برای جوانان و دانشجویان خوب است، چنانکه خود نیز به چندین زبان خارجی تسلط داشتند و در کلاس درس به ما نیز تکلیف میکردند تا زبان لاتین را بیاموزیم و حتی از ما امتحان میگرفتند، اما میگفتند نباید «زباندانی» را با «تظاهر به زبان» اشتباه کرد.
۴- دغدغه آینده فرهنگ
دکتر مجتهدی، همواره دغدغه «آینده فرهنگ» را داشت و درباره آن تأملات فیلسوفانه میکرد. گرهگشایی از کار فرهنگ نزد او از رسالتهای فیلسوف دانسته میشد و در این زمینه نیز چشم به اصالتها و ریشهها داشت. در اینباره، بدون هیچ تمهید مقدمهای، صرفاً سخنان خود ایشان را در بیستمین همایش روز ملی حکیم ملاصدرا نقل میکنم که گویاتر از هر شرحی است؛ جایی که به صراحت میفرمایند: «من بیشتر متخصص فلسفه غرب هستم، ولی مدافع فلسفه غرب نیستم.
با تأمل در فلسفه غرب به امکانات بیشتری در فلسفه خودمان دست خواهیم یافت، اما فلسفه صدرا، سهروردی و میرداماد و... میتوانند آینده فرهنگ ما را تضمین کنند.»
نظر شما