شاهنامه و آغاز تمدن بشری

مهرور در یادداشتی آورده است: حکیم فردوسی تنها سراینده ی سه بخش اسطوره ای . حماسی و بخش تاریخی نیست بلکه گزینشگری هدفمند و پرورنده ی کتابی خردمندانه است. بخش اسطوره ای، کهن ترین بخش این نامه ی شگرف بازتاب زندگی بشر در پیش از تاریخ است و در آن می توان به فرازهایی از جوامع اولیه دست یافت و به ژرفای تاریخ نگریست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز، زکریا مهرور نویسنده و البرز پژوه در یادداشتی به این خبرگزاری به مناسبت سالروز ۲۵ اردیبهشت روز شاهنامه آورده است:  شاهنامه سروده ی فرزانه ی توس، افزون بر همه ی ارزش های ادبی، داستانی، هنری و زبانی نگرش ما را به تاریخ. دگرگون می نماید؛ زیرا فردوسی از فرآیند و چینش داستان ها و رویدادها، فلسفه ی تاریخ ویژه ی خود را به نمایش می گذارد.

وی تنها سراینده ی سه بخش اسطوره ای . حماسی و بخش تاریخی نیست بلکه گزینشگری هدفمند و پرورنده ی کتابی خردمندانه است. بخش اسطوره ای، کهن ترین بخش این نامه ی شگرف بازتاب زندگی بشر در پیش از تاریخ است و در آن می توان به فرازهایی از جوامع اولیه دست یافت و به ژرفای تاریخ نگریست. نخستین کدخدای جهان در این بخش کیومرث (گی مرث) نخستین مرد است.

دوران غارنشینی و کوه نشینی و پلنگینه پوشی و آغاز نبرد با دیوان با او آغاز می شود. سرتخت و بختش برآمد زکوه پلنگینه پوشید خود با گروه سپس هوشنگ (به شوند آنکه خانه های خوب ساخت) نواده ی کیومرث فرمانروای هفت کشور روی زمین می شود.

او دیو سیاه را می شکند و نخستین پیشداد است. هوشنگ آتش را یافت و آهنگری پیشه کرد، اره و تیشه و تبر ساخت، آبراه ساخت و دشت ها را آبیاری کرد، به مردمان پراکندن تخم و کشت و دروگری آموخت و نخستین جشن ایرانی، سده را بنیاد نهاد. تهمورث پس از هوشنگ سیه گوش و یوز را از میان ددان رمنده برگزید و از مرغان، باز و شاهین را رام نمود و ماکیان و خروس را پرورد.

تهمورث اهریمن را با افسون بست و به تهمورث دیوبند نامگذار شد. او پس از بند کردن دیوان آنان را به کار گماشت تا سی زبان و نبشتن از رومی و تازی و پارسی و سغدی و چینی و پهلوی و... به مردمان آموختند.

جمشید پسر تهمورث بود. پیامبر، پادشاه و پزشک. وی راهنمای مردمان به نیکبختی بود و پزشکی و درمان را پدید آورد. جمشید در گسترش تمدن همچون هوشنگ و تهمورث در طی هفتصد سال کوشید.

نمونه را پارچه بافی از کتان و ابریشم و موی به مردمان آموخت و پارچه های خز و دیبا بافته شد و بوهای خوش چون مشک و گلاب عود و عنبر را به همگان شناساند و به دیوان فرمان داد دیوار بسازند و کاخ ها و گرمابه پدید آورند. جمشید جامعه را به چهار گروه پرستندگان، جنگاوران، کشاورزان و صنعتگران بخش نمود و هر کس را به کار خویش گمارد (تقسیم اجتماعی کار).

وی سوار بر گردونه به سوی خورشید شتافت و بدین روی جشن نوروز را بنیاد نهاده شد. پس از جمشید هزاره ی اهورایی به پایان رسید و هزاره ی اژی دهاک فرا رسید و هزار سال بپایید تا فریدون دادگر ستم اهریمن را از زمین برچید.

بدین سان در عصر ضحاک جامعه با گذر از همگونی نخستین و بهره مندی همگان از دستاوردهای تمدن و زیست مندی آفرینش گرانه به ناهمگونی و نامردمی فراز آمد تضادهای طبقاتی و بیدادگری آشکار گردید و دروغ و بدآموزی و ریاورزی گسترش یافت.

فریدون پس از آژی دهاک به ناگزیر تمدن یکپارچه ی بشری را به سه پاره میان سه پسر خود بخش نمود  و نبرد برادران، خود زمینه ساز جنگ های بسیار میان خویشان بیگانه شده گردید و حماسه های بزرگ ایرانیان در پاسداشت از میهن، ایران، دل جهان آغاز شد بر این بایستگی پهلوانان پای در میان نهادند.

چنین است که شاهنامه به مثابه یک اثر منظوم در جامعه شناسی تاریخی نیز درنگ برانگیز است و می توان در ورای داستان ها و فرمانروایی ها چهره ی تاریخ بشری و رویدادهایش را دید.

کد خبر 1763374

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha