انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی

نقش والدین شهدا در برقراری ارتباط موثر و سازنده فرزندان با مسجد، موضوعی است که چنانچه به خوبی مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد، برای خانواده امروز الگوی عملی خوبی خواهد بود.

خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی: امروز، پنجشنبه(۲۷ اردیبهشت) هفتمین روز از دهه کرامت با عنوان «مساجد تراز اسلامی؛ خاستگاه والدین ولایی شهیدان خدایی» نامگذاری شده است؛ عنوانی که ناظر به جایگاه ویژه مساجد در دوران دفاع مقدس است؛ این جایگاه و نقش‌آفرینی آن اما از منظر یاد شده کمتر مورد توجه قرار گرفته و بیشتر معطوف به بسیج امکانات و نیروها برای اعزام به جبهه‌ها بوده است.

مسجد در دوران انقلاب و دفاع مقدس، آنطور که نسل دیروز روایت می‌کند، کانون و محور فعالیت‌های زیادی بود و بزرگترها پیشگام موانست با این مکان مقدس بودند تا آنجا که رزمندگان دفاع مقدس هم از دل همین مساجد برخاستند و عزم جهاد کردند.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی


نقش والدین شهدا در برقراری ارتباط موثر و سازنده فرزندان با مسجد، موضوعی است که چنانچه به خوبی مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد، برای خانواده امروز الگوی عملی مؤثری خواهد بود.
مطالعه سیره شهدا در توجه ویژه آنان به مسجد دربردارنده نکات جذاب و قابل توجهی است.
سردار حسنی سعدی، مدیر گلزار شهدای کرمان در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در موضوع یادشده به برخی از مصادیق اشاره می‌کند و می‌گوید: شهید انجم‌شعاع، موذن مسجد جامع ‌کرمان بود؛ شهید باقدرت در مسجد شهدا اقامه جماعت می‌کرد.

وی ادامه می‌دهد: شهید احمد عبدالمهدی، جانشین گردان بود؛ شب عروسی از عروس و میهمانان اجازه می گیرد تا نماز جماعت را در مسجد بخواند و برگردد.
مراسم عقد شهید حاج یونس زنگی‌آبادی در مسجد بود؛ شهید عبدالمهدی مغفوری چند روز پس از مراسم ازدواج، جاروبرقی که برای او و همسرش کادو آورده بودند را به مسجد هدیه کرد و گفت ما دو تا اتاق داریم که با جارودستی جارو می‌کشیم و نیازی به جاروبرقی نیست.
وی از شهدای مدافع حرم هم یاد کرد و گفت: پیکر شهید محمدجمالی را در همان نقطه از مسجد قائم که نمازهایش را می‌خواند، وداع دادند.
مصادیق فراوان دیگری از این دست وجود دارد اما آنچه مهم است خانواده‌ای است که بستر آشنایی این شهدا را با مسجد فراهم کردند که یکی از مصادیق بارز آن، والدین ولایی شهیدان سیف‌الدینی و به تبع آن والدین شهید محسن برهانی است.
 

بتول سیف‌الدینی در این باره به خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان می‌گوید: جدای از مرحومه مادرم(که تک دختر آیت الله قوام العلما بود و جدی پدری او به امام سجاد و از مادر به امام صادق علیه السلام می‌رسند و در جریان ورود امام رضاعلیه السلام، اجداد آنان نیز به ایران آمدند؛ پدرم نیز رئیس‌القراء مسجد جامع کرمان بود) و اهل مسجد و دعا و راز و نیاز؛ مرحوم پدرم-حاج زین‌العابدین سیف‌الدینی- امام جماعت بود.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی


وی ادامه می‌دهد: پدرم نزد پدربزرگ مادری‌ام درس خوانده و روحانی شده بود اما کارشان حسابداری بود و تاجران بازار حساب و کتاب نزد او می آوردند؛ اما دو وعده نمازجماعت برگزار می‌کرد: صبح‌ها در مسجد صاحب‌الامر نزدیک شاهزاده محمد و مغرب در مسجد امام رضا علیه‌السلام.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی

سیف‌الدینی با بیان اینکه پدرم منبری نبود و برای سایر فعالیت‌هایی هم که در مسجد داشت هیچوقت مبلغی دریافت نمی‌کرد بلکه دست به خیر بود و کمک‌های فراوانی به دیگران هم می‌کرد؛ افزود: پدرم شب‌ها به ما علوم دینی می‌آموخت تا آنجا که من وقتی ۱۱ ساله بودم احکام بانوان را جزوه کرده و در مسجد جامع توزیع کردم.
وی تصریح می‌کند: من به همراه پدرم مرتب مسجد جامع می‌رفتم، از هفت سالگی نماز را مسجد می‌خواندم، حتی یکی از ستون‌های مسجد را برای خودم انتخاب کرده بودم و بقیه هم می‌دانستند که آنجا، جای نماز خواندن من است.


انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی


خواهر شهیدان سیف‌الدینی با اشاره به تاثیر ارتباط پدر با مسجد بر فرزندان می‌گوید: برادران هم اهل مسجد بودند، در واقعه آتش‌سوزی مسجد جامع به دست عوامل شاه، محمدحسن و محمدحسین که تازه صاحب دوچرخه شده بودند، آنجا بودند و اتفاقاً دوچرخه‌ها سوخت.
وی با تاکید بر اهمیت نقش مسجد در زندگی، می‌گوید: مسجد؛ انسان را به خیلی جاها می‌رساند؛ اما امروز می‌بینیم بعضاً کوتاهی‌های زیادی در جدا بودن نسل جدید از مسجد شده و بزرگترها روشنگری نکردند از آن طرف هم دشمن خیلی خوب کار کرده است.
مادر شهید محسن برهانی با اشاره به اینکه محسن از بچه‌های مسجد حضرت ولی‌عصر بود؛ تاکید می‌کند: توصیه من تشویق فرزندان به انس و ارتباط با مسجد است؛ قدیم اینگونه نبود که موبایل و... آدم‌ها را از هم دور کند؛ عصرها سماور روشن و چای دم می‌کردند و در کنار هم گفتگوهای دینی داشتند و من هنوز این روند را ادامه می‌دهم و ماهی یکبار با خواهران شهدا دورهمی داریم.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی


محمدحسن، محمدعباس و محمدحسین سیف‌الدینی به ترتیب در سال های ۶۰،  ۶۳ و ۶۷ به شهادت رسیدند؛ محمدحسن ۱۹ ساله و معلم بود؛ محمدعباس طلبه بود که آیت الله حقیقی گفته بود او که می رود،  حوزه به هم می ریزد در حالیکه ۴ سال بیشتر در حوزه نبود اما بیش از دو هزار حدیث حفظ بود.
شهید محمدحسن سیف‌الدینی راد سی و ‌یکم ‌فروردین ۱۳۴۱، در شهرستان کرمان چشم ‌به جهان‌گشود. وی تا پایان مقطع کاردانی در دانشگاه تربیت معلم درس خواند. معلم بود، به‌ عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم مهر ۱۳۶۰، در آبادان بر اثر اصابت‌ ترکش به ‌شهادت رسید.
شهید محمدحسین سیف‌الدینی‌راد بیست ‌و ‌ششم ‌آذر ۱۳۴۲، در شهرستان کرمان چشم به جهان گشود. وی در سال ۱۳۶۲، ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. معلم ‌بود، به عنوان‌ بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم مرداد ۱۳۶۷، در بیمارستان کرمان‌ بر اثر صدمات ناشی از مواد شیمیایی به شهادت رسید.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی


شهید محمدعباس سیف‌الدینی راد یازدهم ‌بهمن‌۱۳۴۴، در شهرستان‌ کرمان چشم به جهان گشود. وی طلبه حوزه علمیه بود، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم فروردین ۱۳۶۳، در طلائیه بر اثر اصابت ‌ترکش به‌ شهادت رسید.
شهید «محسن برهانی» خواهرزاده شهیدان سیف‌الدینی شهریور ۱۳۴۸ در رفسنجان به دنیا آمد و در عملیات کربلای ۴ در تاریخ چهارم دی ماه ۱۳۶۵ در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید و اینگونه شد که بچه حلال زاده عجیب شباهتی به دایی های خود پیدا کرد.

انس با مسجد در بیت شهیدپرور سیف‌الدینی

کد خبر 1763667

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha