به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، زندگی ما انسانها نمایی از تولد است و شمایلی از طبیعت و چهار فصل رنگارنگ. با تولد هر کودک، بهاری در زندگی او و اطرافیانش رقم میخورد. این زندگی در طول مسیر خود گاه به فصل تابستان ثمرچینی میرسد و گاه پاییز و حتی زمستان مشکلات. اما در این پیچ و خم زندگی و عبور از گذر گاههای سنگلاخی، ازدواج نویدی برای آغازی بهارگونه در فصل نویی از زندگی است. زیرا تکرار هرساله بهار این نوید را میدهد که میتوان در هر فصلی از زندگی، رویشی دوباره داشت. اما آنچه در تکرار بیپایان این رویشها مهم است مرور فصل مهربانی در زندگی است.
ازدواج، یکی از دروازههای ورود به فصل مهربانی و رویش جوانهامید در خاک وجود آدمی است. از همین روی در تعالیم آسمانی به این فصل مهم از زندگانی اهمیت ویژهای داده شده تا آنجا که خداوند متعال ازدواج را از نشانههای رحمت خویش عنوان کرده است: «وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ».
آیت الله صافی العظمی گلپایگانی(ره) در رابطه با ازدواج و سبک زندگی سالم برای یک زن و شوهر نکات قابل توجهی را ارایه کرده است. که پیش روی شماست.
تمدن بشری مرهون خانواده سالم است
در اسلام، مسأله تزویج بسیار مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته است و در مقابل آنهایی که در این امر کوتاهی کرده باشند، مورد مذمّت واقع شدهاند حتّی در مقابل ثواب زیادی که برای عبادات کسانی که ازدواج کردهاند قرار داده شده، عبادتهای افراد ازدواج نکرده کمثواب شمرده شده است. به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «هر کس ازدواج کند نصف دینش محرز شده است. پس باید تقوای خداوند را در نصف دیگر پیش بگیرد».
همه اینها برای این است که نقش ازدواج و زوجیت در نظام تمدن بشری خیلی مهم است، یعنی صرف نظر از اینکه بقاء نسل به ازدواج است، اگر قرار باشد که تمدن درست و صحیح باشد و در مسیر پیشرفت سیر کند باید به این مسأله اهمیت داده شود. اگر تمدن بخواهد در مسیر کمال و ترقی سیر کند باید مسأله ازدواج آن هم بر اساس معیارهایی که در اسلام معین شده و قرآن مجید بر آن تأکید کرده است باشد. آیات شریفه قرآن راجع به رابطه زن و شوهر میفرماید: «زنها برای شما (مردان) لباس و شما (مردان) برای زنها لباس هستید». یعنی نمیتوان عبارتی از این بهتر آورد که وفاق و یگانگی بین زوجین را بیان کند. مردم از لباس جهت پوشاندن عیوب استفاده میکنند. در اینجا هم قرآن کریم زن و مرد را به لباس تشبیه کرده است یعنی اینکه این دو چنان با هم مرتبط و یگانه میشوند که نقایص هر کدام به واسطه دیگری پوشانده میشود.
سختیهای زندگی مشترک را شیرین کنید
اصلاً ازدواج از عبادات مهمه به شمار میرود و به همین سبب در گذشته روابط زن و مرد خیلی قداست داشت. کار زن در خانه و دوره حمل و ارتضاع همه دارای ثوابهایی است که برای هیچکدام از عبادات ننوشتهاند، مثلاً نسبت به محبّت به دختران در منزل روایتی داریم که اگر تحفهای به منزل بردید اوّل به دخترها بدهید و برای همین کار به ظاهر کوچک ثواب آزادکردن یک بنده مؤمن از اولاد حضرت اسماعیل را قرار داده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «هر کس وارد بازار شد و تحفهای خرید سپس آن را برای خانوادهاش برد مانند کسی است که برای یک گروه محتاج صدقه برده است و باید اول به دخترش آن چیز را بدهد. همانا هر کس دخترش را مسرور سازد مانند آن است که بنده مؤمنی از اولاد حضرت اسماعیل را در راه خدا آزاد کرده باشد. »
حرفهایی که الان هست همه از غرب آمده است. بین زن و مرد هر دو برای خدا باید اتحاد و پیوند باشد. باید ازدواجها بر اساس همین قرار بگیرد که به صورت یک کار شرعی و پرثواب که مورد قبول خداوند متعال است و خداوند به آن امر کرده است که (وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ) انجام بگیرد. اگر اینطور شد یگانگی به وجود میآید و زندگی شیرین میشود. سابق اینطور بود که حتی وقتی شرایط اقتصادی سخت بود، زوجین همه این سختیها را تحمّل میکردند و این تحمّل هم برایشان زحمت نداشت بلکه لذّتبخش بود. در هر حال به مسأله ازدواج باید با نظر قداست نگاه کرد. مسأله ازدواج مانند این استکه وقتی برای اعتکاف به مسجد میرویم و چند روز آنجا عبادت میکنیم از اول تا آخرش در حال عبادتیم، این مسأله هم، اینطور است، یعنی ازدواج از شروع آن تا پایان زندگی همهاش برای انسان ثواب مینویسند و عبادت شمرده میشود و در مقابل کسانی که همسر نداشته باشند؛ چه زن چه مرد از تمام این ثوابها محروماند.
چرا دختر و پسر تا ۴۰ سالگی ازدواج نکردهاند؟
الان این همه جوان؛ چه پسر و چه دختر که بیهمسرند حتی برخی تا چهل و چند سالگی ازدواج نکردهاند، همه به خاطر این است که فرهنگ ما، فرهنگ اسلامی نیست و گرایش ما به غرب بسیار زیاد است. شما آیات قرآن و روایاتی که ثوابها و حسنات طرفین را ذکر کردهاند ببینید، به طور مثال داریم که فرمودند: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله؛ کسی که برای زن و بچهاش زحمت میکشد مثل این است که در راه خدا جهاد میکند. »
زنی هم که در خانه برای تربیت اولاد و فرزندان خوب و صالح تلاش میکند همیشه در حال عبادت است. اینکه میگفتند و برخی الان میگویند که اولاد کمتر، زندگی بهتر، اشتباه است. اینطور نیست؛ اگر فرزندانی باشند که در آینده شیعه خوبی برای امام زمان(عج) باشند همه عبادت است.
محصول خانواده سالم
اگر بخواهم از سبک زندگانی اسلامی مثالی بگویم، نزدیکتر از پدر و مادر خودم مثالی ندارم. اگر فرصت بود و شرح روابط این دو همسر و فضیلتهای بالایی را که در همسری و اشتراک منافع و در هم فانیشدن آنها را و روبروشدنشان را با مشکلات و دشواریها و قداست بین آنها مینوشتم، همه درس بود. هیچ وقت در دل، آنها گلهای از یکدیگر نداشتند؛ یک واحد کامل بودند. پدرم مجتهد و فقیه عالیقدر، و مادرم فاضله عارفه اهل قرآن و حدیث و دعا، و در نظر همه اقوام و خویشان با مهابت و احترام خاص بود. معاش اقتصادی آنها بسیار مختصر و در حداقل بود که نمیخواهم بیشتر از این بگویم که شاید حمل بر خودستایی شود. مادرم هم که اهل سواد و فضل بود، در برنامههای عبادتی، مثل همین ماه مبارک رمضان یک شب نمیشد کهایشان دعای ابوحمزه را در سحر نخواند یا دعای افتتاح را در شب ماه مبارک نخواند آن هم با گریه و سوز مثالزدنی. پدرم یک زاد المعاد داشتند و یکی هم مادرم که از بس هنگام خواندن دعا گریه کرده بود با اینکه با دستمال اشکهایش را میگرفت باز هم حاشیه زاد المعاد پر بود از اثر اشکهایایشان. در مورد قرآن کریم هم در ماه رمضان هر سه روز یک بار، قرآن را ختم میکرد و در غیر آن هم یادم نیست ولی احتمال زیاد به همین صورت بود. در زندگی هم هیچ وقت از هم گلهای نداشتند. با تمام مشکلات اقتصادی و کمبود امکاناتی که بود زندگی آنها در کمال لذّت و شادی بود. مادرم میگفت: یک روزی سفره را که انداخته بودم وقتی بچهها آمدند و سر سفره نشستند که در سفره غذای کمی بود. به بچهها گفتم که خیال میکنم سر سفرهای نشستهای که همه چیز در آن هست، ولی فهمیدم که پدر از این حرف ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شد. خجالت کشیدم و همیشه میگفت پشیمانم که اینقدر هم اسباب ناراحتی پدرتان را فراهم کردم.
والدینم، در تربیت فرزند هم کاملاً مواظب بودند؛ اصلاً اخلاقشان خودش تربیت بود. وقتی پدر و مادری متخلّق به اخلاق اسلامی باشند اولاد خوب تربیت میشوند. قرآن میفرماید: شهر پاک ثمرهاش به اذن خداوند پاک است. یعنی شهر پاک، جامعه پاک و خانواده پاک محصولش پاک است. ما کوچک که بودیم مثلاً ۱۰ ساله، هیچگاه به ما نمیگفتند که شما ضعیفید روزه نگیرید. خود مادرم ماه رجب و شعبان را روزه میگرفتند و در سایر ایام هم تا جایی که میتوانستند روزه میگرفتند. به ما میگفت اگر روزه بگیرید برای شما شب تخممرغ نیمرو میکنم و ما را تشویق میکرد که روزه بگیریم. در همان زمان، اول ماه شعبان و نیمه ماه و آخر ماه را روزه میگرفتیم؛ ماه رجب هم همینطور بود. پدر و مادرم خیلی حالات معنوی خوبی داشتند. به هر حال هر کدام همسر دارید بر استحکام و مودّت و محبت بیفزایید. همدیگر را درک کنید و بدانید که نهاد خانواده، نهادی الهی و روحانی است. آنهایی هم که ازدواج نکردهاند باید حتماً در مقام ازدواج باشند. فرهنگی که الان متأسفانه حاکم است که باید مثلاً در فلان تالار با تشریفات زیاد باشد همه خلاف است و باید کنار گذاشته شود. ازدواجها باید خیلی ساده برگزار شود.
نظر شما