به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان؛ انقلاب اسلامی ایران پیش از آنکه تغییر حکومت باشد، یک انقلاب مردمی، فرهنگی و سیاسی بزرگ بود.
مردمی که سالهای طولانی، رنج دیده نشدن را با تمام وجود لمس کرده بودند و در شکاف عمیق بین خود و حاکمیت در طول هزاران سال، سرکوب امیال و خواستههای حاکمان مستبد شده بودند؛ مردمی که خسته از راه طولانی جور و ستمِ حاکمان، افتان و خیزان در پیچ و خم زندگی خود قدم برمیداشتند و نقشی در تعیین سرنوشت خود نمیدیدند، سرانجام کولهبار سنگین دردها و رنجها را در گوشهای از تاریخ پرفراز و نشیب ایرانِ سرفراز، زمین گذاشتند و کشتی امیدها و آرزوها را به رهبری حکیمانه ناخدای باخدای انقلاب سوار شدند و شادمانه مسیر نور و فلاح را در پیش گرفتند و اکنون بیش از ۴۵ سال است که این کشتی در راه رسیدن به آرمانهای بلند آن پیر فرزانه به حرکت خود ادامه میدهد.
در طول این ۴۵ سال طوفانهای سهمگینی را تجربه کردیم و سربلند بیرون آمدیم، تلخیها و شیرینیهای بسیاری را چشیدیم، با هم خندیدیم و گریستیم و درکنار هم رشد کردیم و بزرگ شدیم و به یاری خداوند متعال، با قوت هم آن را ادامه خواهیم داد.
اما این را باید بدانیم که توشههای اصلی ما در طی این مسیر پرتلاطم تا رسیدن به ساحل آرامش و قله سعادت، همان چیزهایی است که ناخدای حکیم و فرزانه این کشتی به درستی به ما آموخت و آن «ایمان» و «وحدت کلمه» است.
طوفانها و امواج، شاید سهمگین و خطرناک باشند و جمعی از ما را قربانی خود سازند، اما باید بدانیم که همیشه آنچه حافظ و نگهبان اصلی این کشتی خواهد بود، ایمان و باورها و اعتقادات راستین ما در کنار وحدت، همدلی و یکپارچگی است. باید به درستی به این درک عمیق برسیم که ما هرچقدر هم از بیرون، گرفتار طوفانهای خطرناک شویم، نباید جو حاکم بر کشتی را با دعوا، اختلاف و به جان هم پریدنهای بیخود متلاطم سازیم.
باید به این بلوغ سیاسی برسیم که اختلاف سلیقه و اختلاف نظر بین اشخاص، امری طبیعی و جزء لاینفک جامعه است و از قضا پویایی یک نظام و رشد و تعالی روزمره آن در گروِ تضارب آرای مختلف است و نباید به مسئلهای برای دشمنی تبدیل شود.
از دیگر سو نیز باید به این مهم توجه کنیم که لازمه و شرط اصلی ایمان و وحدت کلمه، «اخلاق» است؛ چراکه چارچوب اصلی ایمان و وحدت را اخلاق شکل میدهد و ایمان و وحدت منهای اخلاق، ظاهر و پوستهای پوسیده بیش نیستند. آن کس که مدعی ایمان است و جانب اخلاق را نگه نمیدارد، قطعاً باید در ایمان خود تردید کند.
در مقابل وحدت و همدلی هم که لازمه اصلی رشد و پویایی جامعه و مؤلفه اصلی دفاع و مقابله با دشمن خارجی است، بدون اخلاق هیچ بهرهای از واقعیت ندارد. آنچه این روزها در آشفته بازار پرتلاطم صحنه انتخابات مشاهده کردم و عمیقاً متأسف و متأثر شدم، بیاخلاقیها و بداخلاقیهای بسیاری بود که از ناحیه پیروان گروههای مختلف صورت گرفت.
به نظر من اخلاق، حلقه مفقوده صحنه انتخابات بود. کاش به این مسئله توجه داشته باشیم که آنچه بیشترین آسیب و خسارت را به بدنه یک جامعه وارد میکند و مانع رشد و پویایی آن میشود، اندیشه برحق دانستن خود و تکفیر دیگران است.
اختلافات سیاسی در عرصه مدیریت کشور همیشه بوده و خواهد بود. این اختلافات مادامی که در فضای عالمانه در بوته نقد قرار گیرد، شکوفایی به همراه خواهد داشت، اما زمانی که این اختلافات از فضای علمی خود خارج و وارد بدنه جامعه شده و به درگیریهای اجتماعی، مذهبی، قومیتی و... تبدیل شود، آن وقت است که یقیناً قافیه را باختهایم.
اگر افراد باور داشته باشند که تنوع اندیشهها و سلیقهها نهتنها به ضرر جامعه نیست که اتفاقاً جامعه را تقویت میکند، در این صورت دشمنی و خشم متقابل شدت نمییابد، بلکه در عوض به همدیگر احساس نزدیکی کرده و هر کدام از علم دیگری بهره میبرند.
جامعه متمدن اسلامی زمانی شکل میگیرد که افراد در تمام امور، تعاون و تعارف را سرلوحه کار خودشان قرار دهند و تمام کینهها و ناراحتیها را کنار گذاشته و مجادله و بدزبانی را رها سازند. در حدیث داریم که «اگر مردم بدانند چگونه آفریده شدهاند، هیچکس فرد دیگری را ملامت نمیکند.» حرف آخر اینکه بیایید به جای اختلاف، دست در دست هم دهیم و از صمیم دل در مسیر اصلاح، عظمت و احیای فرهنگ دینی و انقلابی همکاری کنیم، و لازمه این امر این است که توهم خاص بودن و خودبرتربینی از اندیشه و نگاه افراد رخت بربندد، همان توهمی که موجب دشمنی، دشنام، تکبر، توهین و اتهام نادانی و حتی تکفیر و تضلیل شده و جامعه را به دامان فروپاشی و سقوط میکشاند.
نظر شما