خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: رسانه در غرب امروز علاوه بر انتقال رویدادها به تزریق افکار خود می پردازند، به طوری که رسانهها با حفظ منافع و مصالح خود، جریان رسانهای و تبلیغاتی را به گونه طراحی می کنند که هرآنچه بخواهند در ذهن و فکر افکار عمومی نفوذ کند، به طوری که به راحتی نمی تواند نسبت به اصلاح یا محو آن اقدام کرد، مگر اینکه همین رسانهها دوباره دست به کار شوند و جریان سازی دیگری را رقم بزنند.
شبکههای تلویزیونی بین المللی و غولهای رسانهای غرب بارها و بارها نشان دادند که نه تنها به ارزشهای دموکراتیکی همچون آزادی بیان، انصاف و اطلاع رسانی آزاد متعهد نیستند، بلکه جریان بین المللی خبر به شدت از غرائز سیاسی و مسایل اعتقادی و فکری صهیونیستها متاثر میشود و اگر بخواهند سفید را سیاه و سیاه را سفید جلوه میدهند، همانگونه با حمله رژیم صهیونیستی به غزه انجام می دهند.
شبکههای تلویزیونی بین المللی و غولهای رسانهای غرب بارها و بارها نشان دادند که نه تنها به ارزشهای دموکراتیکی همچون آزادی بیان، انصاف و اطلاع رسانی آزاد متعهد نیستند، بلکه جریان بین المللی خبر به شدت از غرائز سیاسی و مسایل اعتقادی و فکری صهیونیستها متاثر میشود
برهمین اساس، جنگ خشونتباری که اشغالگران اسرائیل از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در نوار غزه به راه انداختهاند، سوگیری بسیاری از رسانههای غربی را آشکار کرده است که همواره از بیطرفی، حرفهگرایی و آزادی بیان صحبت میکنند.
از زمانی که مقاومت فلسطین به رهبری گردان های عزالدین قسام ، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) ،عملیات طوفان الاقصی را در هفتم اکتبر آغاز کرد، بسیاری از رسانه های غربی که به رژیم اشغالگر اسرائیل وابسته هستند، رویدادها را آنگونه خود می خواستند، روایت کرد. به طوری که در روزهای اولیه بدون هیچ تحقیق و مدرکی مسئله ماجرای «سربریدن کودکان اسرائیلی» را مطرح کردند.
طرح این ادعا باعث شد تا برخی از اصحاب رسانه بی طرف و مسئولان فلسطینی وارد عمل شوند و نسبت به مسئله شفاف سازی کنند، شبکه اسرائیلی i۲۴ و به طور خاص «نیکول زیدیک» روزنامه نگار این شبکه در جریان بازدید از شهرک کفار عزه با سربازان اسرائیلی دیدن کرد و این ماجرا را بدون تحقیق از «دیوید بن زیون» رهبر شورای منطقه ای شمرون منتشر کرد.
این درحالی است که رسانههای غربی طی چند ساعت بدون هیچ مدرک یا عکسی آن را پذیرفتند، همچنین تلاش کردند تا این مسئله را با نشان دادن کیسههای اجساد که نشانی از کودکان نداشتند، خونهای ریخته روی زمین و وسایل منزل ثابت کنند.
اما موضوع به اینجا ختم نشد رسانههای غرب به عنوان «یار ذخیره» اسرائیل حمایت خود را برای تخریب مقاومت به کار گرفت، به طوری که باوجود نسل کشی و تخریب گسترده رژیم صهیونیستی در غزه، در بمباران بیمارستان المعمدانی در غزه، حرکت جهاد اسلامی را مسئول کشتار بیمارستان المعمدانی عنوان کردند.
مسئله قابل توجه در بمباران بیمارستان المعمدانی این است که بیبیسی یک روز قبل از بمباران بیمارستان گزارشی منتشر کرد که در آن میپرسید: آیا حماس زیر بیمارستانها و مدارس تونل میسازد؟
این گزارش میافزاید: احتمال داردشبکه تونلها در زیر محلههای مملو از خانهها، بیمارستانها و مدارس باشد که پس از آن این بمباران رخ می دهد که در تاریخ مانندی ندارد.
درهمین حال، خبرنگار سیانان آمریکایی با تکرار سخنان ارتش اشغالگر، گفت: حماس ممکن است در پرتاب موشکها مرتکب اشتباهی شده وروی بیمارستان غزه فرود آمده است.
اما اسکای نیوز انگلیس تلاش کرد بی طرف باشد، به طوری که صفحه ایکس نوشت: وزارت بهداشت غزه از شهادت صدها نفر در بیمارستان المعدانی در شهر غزه خبر می دهد. اسکای نیوز نمی تواند به طور مستقل این گزارش را تایید کند.
این درحالی است که برخی معتقدند که رسانههای غرب در دام روایت اسرائیل مبتنی بر تبلیغات نه واقعیت افتاد. اما ماهیت و شکل پوشش مطبوعاتی در واشنگتن و لندن و برلین و سایر مکانها دیگر موید دیدگاه اسرائیلی در پرداختن به حوادث و اتفاقات براساس هویت قربانیان است.
رژیم اشغالگر اسرائیل از رسانه ها می خواهد که بدون کوچکترین بررسی داستانش را باور کنند و برخی از رسانه های غربی نیز از این موضوع پیروی می کنند. با وجود شواهدی که ثابت می کند داستان اشغالگران دروغ است، به انتشار خبرهای دروغ می پردازند.
برهمین اساس، بنگاه خبرپراکنی بی بی سی هنگام پوشش از جنگ اسرائیل علیه عزه، از کلمه «مردند» برای اشاره به کشته شدگان غزه استفاده میکند، درحالی برای اسرائیلی کشته شده از عبارت«کشته شده» استفاده می کند. نیز یک رسوایی رسانهای است که غرض ورزی و سوگیری در آن مشخص است. همچنین در روایت «سربریدنها» که اتفاق نیفتاده یا تعرض جنسی به زنان که اتفاق نیفتاد و پس از آن این ماجراها مشخص شد، برای این اشتباه ها عذرخواهی نکردند. بلکه به روند کار غیرحرفه ای خود ادامه دادند.
این بحران پیچیده، آزمون بزرگی برای رسانههای غربی بود
این بحران پیچیده، آزمون بزرگی برای رسانههای غربی بود. باتوجه به قابلیتهای فناوری پیشرفته رسانههای غربی و توانایی بسیار زیاد رسانههای غربی در دسترسی به طرفهای بحران، برخورد رسانههای غربی با این بحران با درجه بالایی طرفداری از طرف اسرائیلی بوده و است.
گرچه این سوگیری رسانههای غربی، به ویژه آمریکایی، تازگی ندارد و یک ویژگی معمول و پایدار است، اما با افزایش نقش رسانه های اجتماعی، آگاهی و وضوح این سوگیری به شکل بی سابقه بیشتر شده است ، انتشار عکسها و فیلمهای ویدیویی این سوگیری را در رسانههای اجتماعی برملا کرده است و همین امر باعث ایجاد خشم مردم عرب و مسلمانان نسبت به ایالات متحده و کشورهای غربی شده است.
با این وجود به نظر می رسد که شیطنت هدفمند رسانه ای برای سیاه جلوه دادن حماس از آغاز جنگ غزه تاکنون به راه افتاده است و خطر شیطنت در این است که مخاطب را برای پذیرش کشته شدن کسانی که اخبار علیه آنها هدایت می شود، آماده می کند.
شیطنت هدفمند رسانه ای برای سیاه جلوه دادن حماس از آغاز جنگ غزه تاکنون به راه افتاده است و خطر شیطنت در این است که مخاطب را برای پذیرش کشته شدن کسانی که اخبار علیه آنها هدایت می شود، آماده می کند.
اگرچه برخی خبرنگاران و روزنامه نگاران شجاعت حرفه ای در تصحیح و اصلاح موضع خود دارند. مانند مارک اوین جونز، یکی از دانشکاهیان که در مورد اطلاعات نادرست در خاورمیانه تحقیق می کرد، به میدل ایست آنلاین گفت: روایت ها درباره کودکان کشته شده احساساتی بود. در کمپین های تبلیغاتی مربوط به جنگ جهانی اول برای شیطان جلوه دادن دشمنان استفاده می شد.
درحالی رسانههای غرب با ادعای بی طرفی تلاش می کنند اخبار فلسطین را انعکاس دهند که ابتدای جنگ اسرائیل را قربانی می داند که حماس به پایگاه های آنها حمله کرده است و از عبارت «حمله تروریستی» توسط « شبه نظامیان» یا «گروه های مسلح» علیه غیرنظامیان استفاده است و رسانه های غرب بر تصویر حمله حماس به عنوان حمله تروریستی متمرکز شدند. حال به نظر می رسد که «غزه» حلقه مفقوده رسانههای غرب است.
بااین وجود نمی توان سو گیری کامل رسانههای غرب با اسرائیل و همذات پنداری کامل با روایت اسرائیلی بیانگر افکار عمومی غرب دانست. اگرچه رهبران سیاسی و رسانههای غربی به سمت اسرائیل هستند، اما افکار عمومی غرب شاهد اختلافات مهمی در مورد فلسطین است. به طوری که اقشار مهم از جمله جوانان و مهاجران و جنبش های اجتماعی مترقی به طور چشمگیری حامی فلسطین هستند که تضادهای مهمی را در جوامع غربی ایجاد می کند و مهمترین استفاده از این تناقضات برای پیشبرد سیاستهای متعادلتر و سازگارتر با منافع عربی و فلسطین است.
نظر شما