چادرهایی که صاحبش را راهی کربلا می‌کند

ماجرای بانوی خیاطی که وقتی پارچه چادری برای او آورده می شود، بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم و به نیت رفتن صاحب چادر به کربلا، آن را برش می زند و این نیت خالصانه او، خیلی‌ها را عازم کربلا کرده است. 

خبرگزاری شبستان مشهد| بی بی آسیه حسن پور یکی از بانوان خیر و کارآفرین مشهدی است که هم فرزندانی قرآنی تربیت کرده و هم خودش هر هفته چهارشنبه ها با برپایی مجلس روضه سعی می‌کند گامی در ترویج شعائر اهل بیت(ع) بردارد و همین این نگاه او نیز باعث شد خیر وبرکت به زندگیش سرازیر شود.

او که با تلاش و سخت کوشی اکنون کارگاه تولید ملزومات حجاب راه اندازی کرده، هر پارچه چادری که برایش آورده می شود را بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم و به نیت رفتن صاحب چادر به کربلا، برش می زند و این نیت خالصانه او تا کنون خیلی ها را عازم کربلا کرده است. 

بی بی آسیه ۴۹ سال سن دارد،؛بعد از دریافت مدرک دیپلم در رشته ریاضی ازدواج می کند و هم اکنون دارای دو دختر و یک پسر است. او در حال حاضر سرپرستی ۲ خواهر ۵و۶ساله از کودکان بهزیستی را برعهده گرفته است و حامی یک فرزند نیازمند تحت حمایت کمیته امداد نیز می باشد.

او معتقد است هر کس کار کند خدا به کار و مال او برکت می دهد. او سه فرزند دارد که دو دخترش ازدواج کرده اند و یکی دانشجوی علوم قرآنی و دیگری از بانوان حوزوی و از شاعران آیینی مطرح کشور و فرزند پسر ۱۶ ساله او  نیز حافظ ۱۶ جز قرآن است.

بی‌بی‌آسیه در گذشته به دلیل برخی مشکلات، به مدت ۳ سال تحت حمایت کمیته امداد قرار می گیرد اما تصمیم می گیرد با تلاش خود امورات زندگی را بگذراند و تقاضا می دهد تا مستمری او قطع شود. او اکنون با تلاش و توکل به خدا کارگاه خیاطی حجاب‌کده گلستان را با ۸ پایه چرخ صنعتی راه اندازی کرده است.

در ادامه گفتگوی جذاب خبرنگار شبستان با این بانوی امام حسینی را می‌خوانید.

خانم حسن پور از کی و کجا خیاطی را شروع کردید؟

اولین دوخت لباس را در ۱۲ سالگی انجام دادم، یواشکی پارچه ای از صندوق خانه بر داشتم و برای خودم پیراهن دوختم، پارچه را روی لباسی که خودم داشتم انداختم و برش زدم ، برای اولین کار خیاطی خوب شده بود و همان را برای عروسی خواهرم پوشیدم. مادرم از اینکه من برای خودم لباس دوختم ابراز خوشحالی کرد و من بعد از آن شد که کار را جدی تر دنبال و جتی با ملافه و چادر های کهنه و هر پارچه ای که لازم نبود برای خودم لباس می دوختم.

یعنی شما هیچ دوره ی آموزش خیاطی نرفته اید؟

خیر، در آن زمان فضای مجازی هم نبود که من از ان یاد بگیرم، من طرح لباس را پشت ویترین مغازه ها می دیدم، آن را نقاشی می کردم و می دوختم، هیچ هزینه ای برای گذراندن کلاس های خیاطی نپرداختم و همه نوع لباس را خودم با تمرین و نگاه کردن به مدل لباس‌ها دوختم و حتی لباس عروسی‌ام را خودم دوختم.

۱۶ ساله بودم که ازدواج کردم، بعد از ازدواج اما شرایط زندگی باعث شد که کار خیاطی را دنبال کنم، تا قبل از این فقط برای خودم و خانواده لباس می دوختم اما با سخت شدن زندگی، تصمیم گرفتم برای دیگران نیز لباس بدوزم. اتفاقا خیلی ها استقبال کردند تا جایی که لباس مجلسی و لباس عروس نیز می دوختم. 

به یاد دارم پسرم چهل روز داشت کار خیاطی انجام میدادم و او را به پشت خود می بستم به گونه ای که پشتم عرق سوز می شد و تاول می زد.

اولین درآمد شما مربوط به چند سالگی است؟ 

در زمان دانش آموزی، آموزش و پرورش طرحی ارائه کرده بود که هر کسی یک بیسواد را آموزش دهد، به او مبلغی می دهند از این‌رو من ۵ نفر از جمله پدر و مادر و همسایه‌مان را آموزش دادم و توانستند مدرک دبستان خود را بگیرند.

در دوخت لباس چطور؟ 

 بعد از ازدواج، برخی همسایه ها بابت دوخت لباس، برنج محلی و محصولات به من می دادند و برخی نیز پول؛ ۸ سال با چرخ خانگی خیاطی می کردم. در برخی خیاطی ها و کارها، دخترم در حالی که فقط ۸ سال داشت به من کمک می کرد.

زمانی که دخترم می خواست به مهدالرضا برود لباس مهد او را دوختم، همین موجب شد تا مادرهای دیگر و مهدهای دیگر نیز درخواست دوخت لباس های فرم را به من بدهند. با سفارش خوبی که گرفتم با آن پول چرخ و میز اتو خریدم.

از کی وارد دوخت چادر و ملزومات حجاب شدید؟

من ابتدا لباس مجلسی می دوختم تا اینکه یک روز خانمی درخواست کردتا لباس داخل یک کلیپ را بدوزم اما من به دلیل آهنگ غیرمجاز در کلیپ امتناع کردم و گفتم مدل لباس را طراحی کند ، او وقتی عکس لباس را آورد به دلیل برهنه بودن بیش از حد مدل، از دوختن آن امتناع کردم.

از آن زمان تصمیم گرفتم که فقط دوخت هایی انجام دهم که افراد محجبه از آن استفاده کنند. ابتدا یک توپ پارچه خریدم و با آن ‌مقنعه دوختم و برای فروش به درب فروشگاهها بردم و همین طور ادامه پیدا کرد تا اینکه تعداد سفارش دهنده ها بیشتر شد؛ اگر چه سخت بود اما به نظر من این پول حلال تر است. 

در سال ۸۹ تصمیم گرفتم کارگاه خود را توسعه دهم و تجهیز کنم، یک چرخ صنعتی و یک چرخ سردوز خریداری کردم؛ در این سال برای دوخت لباس محفل حضرت علی اصغر(ع) با کامیون پارچه آوردند ۲۵ نیرو برای دوخت لباس شیرخوارگان گرفتم، در کنار آن مقنعه نیز می دوختم.

دوران کرونا به ما خیلی سخت گذشت به طوری که مجبور شدم ماشینم را بفروشم و با پول آن حقوق کارگران و اجاره کارگاه را بدهم وکارگاه را دایر نگهدارم. سرانجام اولین بار در سال ۹۹ از یک فروشگاه برای دوخت چادر سفارش گرفتم.

برای چند نفر شغل ایجاد کردید ؟ 

من راهبر شغلی کمیته امداد نیز هستم و در حال حاضر برای ۱۰ نفر مستقیم و ۳ نفر غیرمستقیم اشتغال زایی دارم. البته من به افراد زیادی به صورت رایگان آموزش دادم و تا الان به حدود ۲۰۰ نفر آموزش همراه با کار دادم که برخی با من همکاری می کنند و برخی نیز مستقل تولید می‌کنند که از میان آنها تعدادی مددجوی کمیته امداد بودند. 

آیا از کمیته امداد تسهیلات دریافت کردید؟ 

من همیشه تلاش کردم روی پای خودم بایستم، در گذشته به دلیل شرایط سخت مالی تحت حمایت قرار گرفتم اما از آنجا که دوست داشتم با عرق خود نان بدست بیاورم درخواست دادم تا مستمری ما قطع شود و اکنون خودم حامی یک فرزند کمیته امداد هستم و دو دختر بی‌سرپرست هم به سرپرستی قبول کردم. 

در سال ۹۳ از کمیته امداد مبلغ ۵۰ میلیون تومان وام گرفتم و میز برش خریداری کردم که تا حدودی به پیشرفت کارم کمک کرد، اکنون هم در صورت حمایت نهادهای محترم کمیته امداد وبسیج سازندگی امکان توسعه وتولید دوبرابر وجود دارد که در آن صورت افراد بیشتری را میتوانم بکارگیری کنم.

فروش یکی از مسائل مهم برای تولیدکنندگان است و در در دوران رئیس جمهور جناب رئیسی عزیز اوج پیشرفت ما بود چرا که در نمایشگاه دائمی آستان قدس رضوی در باب الجواد محصولات خود را به فروش می رساندم، من در نمایشگاه هم تجهیزات برده بودم و همزمان چادر تولید می کردم.

سال۹۵ کار آفرین نمونه شناخته شدم واز محضر آقای علم الهدی تقدیر نامه دریافت کردم و در حال حاضر نیز توانایی گسترش کار را دارم. کمیته امداد در این خصوص می تواند بسیار موثر باشد، افراد زیادی برای کار به کارگاه من مراجعه می کنند اما کارگاه گنجایش ندارد و من‌مجبور هستم فرد را رد کنم.

می گویند برای هر کسی که چادر می دوزید راهی کربلا می شود؟

من هر چادر را به این نیت برش میزنم که صاحبش کربلایی شود و الحمدالله این اتفاق زیاد افتاده یادم می آید خانمی پارچه آورد و گفت تا حالا قسمتم نشده گفتم ان شاالله می‌شود، هنوز فقط چادر را برش زده بودم که با او تماسی گرفتند و گفت که می خواهد به کربلا برود.

سعی میکنم همه زیر مجموعه کارگاه هم کربلایی شوند اگر نیازمند باشند در هزینه‌ی سفرکمک میکنم. در منزلمان هم هر هفته چهارشنبه ها روضه خوانی برگزار می‌کنیم و معتقد هستم در هر کاری علاوه بر تلاش و کوشش ،توکل به خدا و توسل به اهل بیت لازم است و من هر چه دارم از این خاندان است. 

سخت کوشی خصوصیت اصلی من است؛ می گویند فرق انسان موفق با بقیه کمی تلاش بیشتراست و من این را سرلوحه زندگی خود قرار دادم و به دیگران توصیه می کنم در فضای مجازی وقت گذارندن اشتباه است و به جای اتلاف وقت خود بر روی آینده و کارهایشان تمرکز کنند.

کد خبر 1780000

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha