به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، هر سال بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی عزلسرای نامی ایران در قرن هشتم است، اشعار حافظ با هویت ایرانی پیوند ناگسستنی دارد و در حافظه جمعی ایرانیان در موقعیت های مختلف تاثیر ماندگاری دارد، درباره راز ماندگاری اشعار حافظ با دکتر «عباس نجفی»، استاد ادبیات عرب در دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر حوزه علوم انسانی به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
راز ماندگاری اشعار حافظ چیست؟
شاید این راز هیچ گاه بر ما مکشوف نشود و یا اگر کشف شود قادر به بیان و انتقال آن به دیگران نباشیم. حقیقت این است که هر کوششی در جهت کشف این راز به شکست منتهی خواهد شد؛ کما اینکه تاکنون نیز چنین بوده است. ما این قدر در می بابیم که این مرد بزرگ در بعد فردی واجتماعی «تاثیر» عظیم و ماندگاری بر زندگی فردی و جمعی ما ایرانیان گذاشته است و نیز اینقدر در می بابیم که حافظ توانسته است هر سلیقه ای را در هر زمان و مکانی راضی نگه دارد اما اینکه راز این تاثیرگذاری ماندگار چیست، چیزی نیست که بتوان با قطعیت در مورد آن سخن گفت. به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، ما از تأمل در شعرِ حافظ بهایننتیجه میرسیم که چیزی در آن نهفته است که «یُدْرَک و لایُوصَف» است و هرچه هست امری است «اقناعی» و نه اثباتی. اما به اختصار و با اعتماد بر حدس و گمان می توان گفت که شاید یکی از دلایل ماندگاری حافظ پاسخ دادن به نیازهای روحی بشر و پرداختن به مسائل کلان و اساسی مانند «زندگی»، «مرگ» و «عشق» است که آدمیان همواره با آنان دست به گریبانند. از دیگر عوامل ماندگاری حافظ، قدرت او در معماری جادویی کلمات است. اعجاز کار حافظ در این است که توانسته است چیزهای تکراری و آشنا را که به مرور زمان از رونق و رمق افتاده اند را به گونه ای ارئه دهد که در نظر مخاطب امری بدیع و تازه جلوه کند.
یکی از ویژگی های شعر حافظ همه شمولی این اشعار است، این ویژگی نشان دهنده ابعاد شخصیتی حافظ هست یا اینکه شرایط زمانه حافظ بر آنها تاثیر داشته است؟
حافظ یک انسان شناس به تمام معناست. انسان در نظر او تنها موجودی است که توانسته است بار امانت را بر دوش بکشد. او انسان و رنج هایش را می شناسد و نوشداروی «عشق» و «دوستی» را مایه تسکین درد و رنج او می داند. آبشخور این انسان شناسی به گمان من زمانه زندگی پر آشوب شاعر است. او با چشم خویش دیده است که انسان چگونه می تواند با مفاهیمی همچون «دوستی»، «مدارا» و «عشق» که مفاهیمی بی مرز هستند، معبر زندگی را چراغان نگه دارد و یا به عکس با تهی کردن زندگی از این مفاهیم، صحنه زندگی را به جهنمی تاریک تبدیل کند. این انسان شناسی که محصول زمانه زیست شاعر است، باعث شده است تا حافظ از درد سخن بگوید که هر انسانی در هر زمان و هر مکانی با آن دست به گریبان است و نیز از درمانی بگوید که هر انسانی در هر زمان و هر مکان محتاج آن است و این همان چیز و یا به تعبیر خود خواجه «آنی» است که «مقبول طبع مردم صاحب نظر» همه دوران ها افتاده است.
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمدهاند/ کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
از سوی دیگر، دیوان حافظ به تعبیر استاد محمد علی ندوشن، شاهنامه دیگری است و رد پای فرهنگ ایران وهویت ملی ما در بیت بیت اشعار حافظ قابل پیگیری است و از همین روی ما ایرانیان رو به سوی این آینه داریم تا قامت خویش را هر چه نیکوتر و آراسته تر در آن به تماشا بنشینیم.
اشعار حافظ برای هر فردی قابل فهم است علت اینکه هر کسی از ظن خود یار حافظ می شود چیست؟
به گمان من، حافظ حرف دل ما را بهتر از خود ما بیان کرده است و این کشش و ان جذابیتی که در اشعار حافظ است، همه نشات گرفته از این ناحیه است. از این گذشته، حافظ از معدود شاعرانی است که مخاطب با هر اندازه از معلومات و در هر سن و در هر حال از احوال روحی که باشد، می تواند حرف دل خود را در میان ابیات او پیدا کند. توجه داشته باشید که وضع در مورد اکثر شاعران زبان فارسی به این شکل نیست. به عنوان نمونه، برقراری ارتباط با شاعر بزرگی همچون منوچهری دامغانی ممکن است بیشتر برای کسانی مقدور شود که پیگیر شعر توصیفی _آن هم توصیف طبیعت- هستند. بدون تردید یک عاشق، عارف یایک رند یک لا قبا هیچ گاه نخواهد توانست مقصود خود را در شعر منوچهری _با همه عظمتش- پیدا کند اما پنجره شعر حافظ بر روی همگان با هر مرام و مسلک باز است. نکته دیگر، رمز آلود بودن کلام و ابهام و ایهامی که در شعر حافظ است، شعر او را تبدیل به شعری کرده است که صداهای مختلفی از آن بر می خیزد. شعر حافظ شعری تاویل بردار است و به همین دلیل هر کسی می تواند با تاویل خاص خود، به تعبیر شما یار او شود.
چرا نکته ها و پندهای اخلاقی اشعار حافظ فرا زمان و فرامکانی است؟
واقعیت این است که حافظ نیروی محرکه هستی یا بهتر بگوییم «گوهر و جان هستی» را که عشق باشد را به جدّ در کانون توجه خود قرار داده است. او شاعری است که آدمی و پری را طفیل هستی عشق می داند و شرط رسیدن به دروازه های سعادت وخوشبختی را عبور از جاده عشق می داند. به همین دلیل است که سخن او این قدرت سحر آلود دارد که آدمیان را در هر زمان و مکان به سوی خود بکشد. کیست که این بیت دلپذیر حافظ در جان او اثر نگذارد و نتواند بپذیرد که: طفیل هستند عشقند آدمی و پری/ ارادتی بنما تا سعادتی ببری. بنابراین در تجزیه وتحلیل نهایی می توان
گفت که سخن حافظ و بلکه درد حافظ همه ازعشق است و عشق متاعی است که در همه زمان ها و و در تمام مکان ها خریدار دارد. به عبارت دیگر، شعر حافظ پاسخ دادن به بالاترین و والاترین نیازهای روحی آدمی است و هیچ عجب نیست اگر شعر او فراتر از زمان و مکان در حرکت است:
عاشق شو ار نه روزی کارِ جهان سرآید/ ناخوانده نقشِ مقصود از کارگاه هستی.
جهان بینی حافظ از چه نشات گرفته است که در هر دوره ای اشعارش کاربرد دارد؟
می توان جهان بینی حافظ را نشات گرفته از انس او با قران (کما اینکه خود او بارها به صراحت اذعان می کند)، زمانه زندگی و دوران تاریخی خاصی که زندگی او در آن گذشته است دانست. به عنوان نمونه مفاهیمی مانند «توکل» و «عنایت» مفاهیمی ماخوذ از قرآن هستند و فضا و تصاویر تیره و ظلمانی که گاهی در اشعار حافظ دیده می شود، در ارتباط تنگاتنگ با تجربیات شخصی و زمانه زیست اوست؛ مانند فضای تلخ و تاریکی که در این مثنوی تصویر سازی شده است:
اَلا اِی آهویِ وَحشی! کجایی؟ / مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان، دو بیکس/ دَد و دامت، کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بِدانیم/ مُراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشتِ مُشَوَّش/ چراگاهی ندارد خُرَّم و خَوش
که خواهد شد، بگویید ای رفیقان/ رفیقِ بیکسان، یارِ غریبان
مَگر خضْرِ مُبارک پی درآید/ ز یُمْنِ همَّتش، کاری گُشاید
تاثیر قرآن بر نگاه رندانه حافظ چگونه است؟
واقعیت این است که حافظ از نظر زیبایی شناختی شدیدا تحت تاثیر قرآن است. کتاب تفسیر «کشّاف» زمخشری که حافظ در این بیت معروف خود به آن اشاره می کند و بنا بر اقوال مشهور مورد توجه حافظ بوده است، از «تفاسیر بلاغی» قران است:
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر/ چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
حافظ در موارد متعددی به قرآن خوانی شبانه یا دعای سحر خود اشاره می کند. بدون هیچ تردیدی، او جهت تاثیرگذاری کلام خود چه از نظر شیوه بیان و پرداخت مفاهیم و چه از نظر بهره گیری از کلمات، نمادها، تصاویر و مفاهیم قرآنی استفاده کرده است. این تاثیر پذیری گاه با بیان تمام یا بخشی از یک آیه است مانند بیت معروف و دلکش: حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید که عبارت «وان یکاد» ماخوذ از آیه وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُون» است.
گاهی نیز تاثیر پذیری حافظ از قران در حوزه اخذ مفاهیم و مضامین است. به عنوان نمونه ملاحظه بفرمایید که حافظ از داستان قرانی «فروخته شدن یوسف به بهایی ناچیز» توسط برادرانش چه بهره برداری شاعرانه و هنرمندانه ای کرده است:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد/ آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود.
به لحاظ ساختار ادبی اشعار حافظ را چگونه ارزیابی می کنید؟
بدون تردید، معماری زبان در شعر حافظ مهمترین عاملی است که در طول اعصار و قرون باعث شده است تا مخاطبان شعر او همواره مجذوب وجه زیبایی شناسانه واژگان در شعر او شوند. به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، هر بیت دیوان حافظ را که در نظر بگیرید، خواهید دید که تنها هنر حافظ «آشنایی زدایی» است. تمام مفاهیم و مضامین شعر حافظ در دیوان های قدما و معاصرینش سابقه دارد. هنر حافظ این است که توانسته است با استادی تمام، حرفهای که پیش از او دیگران نیز تکرار کرده اند را در «ساخت» و «فرمی» نو عرضه کند. به عبارت دیگر، اعجاز کار حافظ در این است که توانسته است چیزهای تکراری و آشنا را که به مرور زمان از رونق و رمق افتاده اند را به گونه ای ارئه دهد که در نظر مخاطب امری بدیع و تازه جلوه کند. حافظ از معدود شاعرانی است که فرم و صورت را در استثنایی ترین شکل ممکن عرضه داشت است.
نظر شما