به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزای شبستان: مراسم گرامیداشت سالروز تاسیس شورای فرهنگ عمومی همزمان با ۱۴ آبان ماه روز (فرهنگ عمومی) با حضور حجتالاسلام «عبدالحسین خسروپناه» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و «عاطفه خادمی» دبیر شورای فرهنگ عمومی به همراه نشستهای تخصصی با موضوعات «فرهنگ عمومی در ساحت حکمرانی»، «تحولات روز و ذهنیت عمومی جامعه ایرانی»، «فرهنگ مقاومت و چالش عمومیت یافتگی» و «ساز و کارهای نوین در عمومیت بخشی به فرهنگ مقاومت» برگزار شد؛ ضمن اینکه در حاشیه این برنامه نمایشگاهی از تولیدات فرهنگی با حضور برترین گروههای مردمی فعال در حوزه فرهنگ عمومی نیز برپا شده بود.
حجتالاسلام «عبدالحسین خسروپناه» در این مراسم طی سخنانی با بیان اینکه شورای فرهنگ عمومی در وزارت ارشاد از زیرمجموعههای شورای عالی انقلاب فرهنگی محسوب شده و دبیر این شورا در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب میرسد، اظهار کرد: شورای فرهنگ عمومی سَرَیانی را در سطح استانها و شهرستانها با حضور ائمه جمعه و استانداران دارد و در واقع ساختار حکمرانی در این شورا وجود دارد، لذا اهمیت این شورا از آن جهت است که به مقوله فرهنگ عمومی در راستای تقویت انسجام ملی و پاسداری از هویت ایرانی اسلامی می پردازد و در واقع دغدغههای عمومی که در شهرها و شهرستانها وجود دارد در این شورا تصمیم گیری میشود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: سیاستهای کلان فرهنگی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص و سیاستهای معطوف به اجرا در حوزه فرهنگ به عهده شورای فرهنگ عمومی کشور است، در طول ایام اخیر شورای فرهنگ عمومی در حوزههای مختلف از جمله ترویج فرهنگ خانوادهمحور و محلهمحور، حمایت از زبان فارسی و گویشهای محلی و... اقدامات قابل توجهی داشته است، البته چالشهایی پیش رو هست اما شورای فرهنگ عمومی باید توجه بیشتر خود را به چالشها در عرصههای دیگر به ویژه در گستره هوش مصنوعی داشته باشد.
حجت الاسلام خسروپناه افزود: عدهای تلاش میکنند خانوادهگریزی شکل بگیرد و نوجوان و جوان ما زیست جهان پسامدرن را پیدا کنند تا گرفتار پوچگرایی و ابتذالگرایی شوند، البته محققان فراوانی در دنیا هستند که جوامع را به این تهدیدها توجه دادهاند اما به هرحال ما جامعه ایرانی اسلامی هستیم که شیعه و سنی و حتی اقلیتهای ادیان دیگر نیز نسبت به اهلبیت(ع) محبت دارند که ریشه در ایران اسلامی دارد لذا باید با کمک این مفاهیم و بنیانهای ریشهای مقابل تهدیدهای جهانی که از فرهنگ بیگانه می آید بایستیم و پیشگیری کنیم.
رسالت رصد و دیدهبانی
وی گفت: البته برخی حرف از گسست نسلها میزنند که حرف درستی نیست، ما در راهپیمایی ۱۳ آبان دیدیم که چگونه نوجوانان و دانشآموزان به میدان آمدند و علیه استکبار شعار دادند، اگر تهدیدی هم هست در واقع تبدیل و تغییر این زیستجهانِ اهلبیتی و زیستِ جهان مدرن است که ممکن است متولدین دهههای دیگر هم دچار آن شده باشند؛ بنابراین رصد و دیدهبانی فرهنگی مسالهای است که شورای فرهنگ عمومی در امور خود باید به آن توجه داشته باشد و با نگاه حکمرانی فرهنگی مسائل را دنبال کند.
همچنین «عاطفه خادمی» نیز با موضوع «حکمرانی در ساحت فرهنگ عمومی» به ارایه مباحث خود پرداخت و گفت: ساحت اندیشهسازی و ساخت میدان و عمل علت برگزاری این نشست بود.
دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با اشاره به اهمیت گفت وگو پیرامون عقبهها و ظرفیتهای دانشی پیرامون فرهنگ عمومی ادامه داد: طرح بحث در باب حکمرانی فرهنگ عمومی بر اساس تجربه زیسته خودم اهمیت بسزایی دارد، سوال این است که از مولفه حکمرانی چه تلقی در فرهنگ عمومی داریم؟ مساله اینجاست که اساسا فرهنگ عمومی چه حوزه ای را در بر میگیرد، در تعریفی که ارائه شده فرهنگ عمومی مجموعهای از نظامِ ارزشها و باورها در جامعه است که در فهم موقعیت خاص در ساحت حکمرانی بوده و با توجه به این مساله ما نیاز داریم که در مورد فرهنگ عمومی بیشتر بیاندیشیم؛ اما آنچه که در واقعیت هست در سطوح حکمرانی نیز چندان مرزی میان فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی قائل نشدهایم.
تحول فرهنگ عمومی همیشگی است
خادمی افزود: باید به فرهنگ بینالاذهانی در ساحت عمومی برسیم، تغییر و تحولات در ساحت فرهنگ عمومی شاید سرعت بسیار زیادی داشته باشد اما باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که فرهنگ عمومی همواره دستخوش تحولات است، نمیتوان نسبت به این عرصه بیتفاوت بود و تغافل داشت، اساسا ملاک قرار دادن و توجه به تغییر و تحولات جامعه ایرانی در حوزه فرهنگ عمومی اهمیت بسزایی دارد چراکه اگر غیر از این باشد با چالشهای جدی مواجه میشویم.
وی گفت: برای مثال مدل حکمرانی ما در حوزه اجتماع نَه تنها شناسایی نشده بلکه تفکیکی بین آنها قائل نشدهایم، فقط میدانیم یک سری نهادهای متولی برای خودشان کار میکنند و اقدام و عمل دارند، این در حالی است که نسبت مسائل اجتماعی و فرهنگی و مرزی که بین آنها تعریف میشود نیاز به ادراک بین این فضاها دارد که مثال در این عرصه فراوان است.
دبیر شورای فرهنگی عمومی کشور تصریح کرد: بخش عمدهای از مساله به توجه به ظرفیت فرهنگ عمومی در جامعه ایرانی است بازمیگردد که از اهمیت بسزایی برخوردار است، من شخصا قائلم در فضایی که شاید دوگانه مساله حاکمیت پررنگ میشود شاید یک بخش به دلیل غفلت از ظرفیت فرهنگ عمومی باشد؛ شاخص فرهنگ عمومی در جامعه ایرانی گسترهای است که تفاهم و هماندیشی و گفتوگو با مردم را جلو میبرد؛ برای مثال در جامعه ایرانی نمیتوانید مدعی این شوید که مولفه و شاخص خانواده ضعیف است.
وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه تا زمانی که سرمایهها و داشتهها در فضای فرهنگ عمومی برجسته نباشد مواجهه با فرهنگ عمومی شاید حتی بعضا قهری باشد، ادامه داد: در نتیجه از ملاحظات جدی و دغدغههای ما در شورای فرهنگ عمومی روایت روشن در مورد مساله فرهنگ عمومی در کشور و حساس کردن ذهن اندیشمندان در این عرصه بود و البته این مساله که چه طور باید در لایه حکمرانی نسبت به موضوع فرهنگ عمومی توجه داشته باشیم.
شبکه نخبگانی در فرهنگ عمومی
خادمی گفت: در این راستا تشکیل شبکه نخبگانی از جمله مسائلی بود که در عرصه فرهنگ عمومی در شورا مورد توجه قرار گرفت، ما به دنبال این بودیم که از نخبگان و صاحبنظران فرهنگ و هنر در کشور دعوت کنیم که در این عرصه بیندیشند تا بتوانیم اولین گام را در این عرصه برداریم لذا در این زمینه به دنبال احیای شورا بودیم تا این ظرفیت را همسو و همراه با بدنه نخبگانی کنیم.
در ادامه این نشست «محسن ردادی» طی سخنانی اظهار کرد: اشاره من به «فرهنگ مقاومت و چالش عمومیت یافتگی» است؛ اساسا فرهنگ مقاومت مانع از پذیرش سلطه ابرقدرتها در زندگی افراد میشود، ما فرهنگ جهانی و غربی داریم که خود را تحمیل میکند و در حال نابودی تمام مولفههای فرهنگی بومی است در حالی که فرهنگ مقاومت مقابل این فرهنگ فرهنگ جهانی ایستاده است، از سوی دیگر قدرتهای غالب برای مقابله از روشهای مختلفی استفاده کرده و مولفههای خود را تحمیل میکنند، البته اساسا چون این فرهنگ غالب از سوی رسانه، سینما و سلبریتی ها پذیرفته شده مورد توجه قرار میگیرد.
فرهنگ با روایت است که عمومی میشود
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: برای مثال همه دنیا به سمت برهنگی میرود و این در حالی است که ما داریم مقاومت میکنیم و میگوییم باید حجاب باشد و حفظ شود، اکنون متاسفانه در جامعه ما محجبه بودن بسیار سختتر از کسی است که بیحجاب است و شخص بیحجاب کمتر مورد هجمه است تا بانویی که میخواهد بر اساس اعتقادات خودش حجاب را حفظ کند؛ از اینجا به مساله فرهنگ مقاومت نقب میزنم که این مولفه نیز اینگونه است و اساسا کسی که میخواهد فرهنگ مقاومت را اجرا کند با چالشهایی مواجه میشود، این فزهنگ زمانی عمومی میشود که تبدیل به روایت شود.
وی گفت: نمونهای از این فرهنگ مقاومت را میتوان در ایستادگی و مقاومت مردم فلسطین مشاهده و روایت کرد، روایت مقاومت باعث ایجاد هویت میشود، چراکه هویت محصول روایتی است که درباره خودمان یا جهان داریم، درک ما از خودِ محصول این است که میتوانیم خودمان را بازیگر اصلی روایت در زندگی نامهمان ببینیم، محال است بتوانیم بدون قصه گفتن بگوییم چه کسی هستیم؛ از سوی دیگر روایت مقاومت سبب میشود و میگوید که ما کیستیم و دیگری کیست.
ردادی با بیان اینکه آنچه که باعث شد تا غرب در ارایه خود موفق باشد همین بحث روایتسازی است، افزود: روایت در واقع داستانواره همسازی است که ارائه میشود و افراد در آن قانع می شوند که قهرمان کیست و قربانی چه کسی است، این روایت است که به فرهنگ غرب این میزان از نفوذ را داده و از سوی دیگر گسترش فرهنگ غرب هم در گرو روایتسازی غلط از فرهنگ مقاومت است.
این پژوهشگر گفت: در ماجرای فلسطین روایتی که از سوی دستگاه غرب تولید میشود آن است که یک عده افراد با اخلاق در مقابل یک گروه تروریستی (فلسطینیها) قرار دارند که میخواهند خاورمیانه و کل جهان را به نابودی بکشند و اسرائیل به نمایندگی از جهان آزاد در مقابل آنهاست، در این میان تمام آنچه که از سوی سینما و رسانه غربی به نمایش در میآید آن است که اسرائیل میتواند آنها را شکست دهد، با توجه به آنچه که اشاره شد روایتها باید در گفتوگوها شکل بگیرند و تصویرسازی برای آینده ذیل همین روند ایجاد شود، واقعیت آن است که ما امروز از ساختن و ترویج این تصویر غافل هستیم. البته در این یکسال دریچههایی باز شده که امکان گسترش فرهنگ مقاومت را فراهم آورده است.
ردادی تصریح کرد: هر روایتی به شدت متکی بر قهرمان، ضدقهرمان و قربانی است، تاکنون یهودیان را قربانی معرفی میکردند اما اتفاقات یکسال اخیر باعث شد که این روایت معکوس شود، زنان و کودکان بسیاری در این یکسال به شهادت رسیدند، فرماندهان بسیاری از جریان مقاومت به شهادت رسیدند و این عنصر مهم را روایت را شکل داد لذا ذیل این روایت بود که فرهنگ مقاومت فراگیر و از سوی مردم فهم شد.
وی با اشاره به موانع موجود در پذیرش و گسترش فرهنگ مقاومت گفت: به نظرم ما از نبود و فقدان فضای عمومی رنج میبریم. من با بحث فیلترینگ کاری ندارم اما کسانی که برای مردم تدبیر میکنند باید فضایی را فراهم کنند که مردم در فضایی پاکتر بتوانند با یکدیگر گفت وگو کنند؛ اکنون اما کلونی شده ایم، ما حزب اللهی ها و مذهبیها در «ایتا» با یکدیگر گفتوگو می کنیم و سایرین در نرمافزارهای فیلترشده با هم گفتوگو میکنند و هیچ شرایطی نیست که این دو با یکدیگر گفتوگو داشته باشند و در مورد فرهنگ مقاومت به بحث و تبادل نظر جدی بپردازند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: از سوی دیگر رسانه های غربی مرتبا میگویند دنیا قرار است که به یک سمت برود، در یک کلام دنیای اتوپیای غربی اما متاسفانه ما از تصویرسازی غافل هستیم؛ ما حتی از تخیل غافلیم یعنی از ساخت آینده در تخیل با ویژگیهای بومی غافلیم که ذیل آن بتوانیم فزهنگ مقاومت را عمومیت بخشیم.
در ادامه «سید مهدی ناظمی» طی سخنانی با اشاره اهمیت و جایگاه هنر نقاشی در اروپا گفت: هیچ جای دنیا را پیدا نمیکنیم که نقاشی به اندازه اروپا در آن از اهمیت برخوردار باشد؛ چه دوره قرون وسطای متاخر و چه دوره رنسانس که نقاشیهای مختلف را میبینیم و منجر به تاریخ سازی در نقاشی شد؛ به هر روی نقاشی رنسانس یک نقاشی فلسفی است و در آن یک انسان جدید معرفی میشود که هویتی عرفی شده و مستقل از عالم غیب دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی گفت: مساله اول عرصه و هنر نقاشی خلق تصویر است، بنابراین باید توجه داشته باشیم و بدانیم که اعتقاد بر این نیست که راهی برای خروج مطلق از جهان تصویر باشد، ما باید این رویداد را بفهمیم و درک کنیم که چه طور باید با آن تعامل کنیم؛ از تفاوتهای عمده ما با غرب این است که در رنسانس، خلق تصویر جدید از انسان رخ داد، نهضت اتوپیانویسی راه افتاد و بعد سنت رمان نویسی به وقوع پیوست و این رویه در غرب تبدیل به تفسیر تفصیلی جهان شده و ادبیات و حتی نهاد علم و امروزه نهاد قدرت در خدمت این تصویر قرار گرفتند.
وی با اشاره به اینکه با ظهور انقلاب اسلامی تصویر و تصوری از انقلاب را در ادبیات، اشعار شاعران و آثار برخی سینماگران مشاهده میکنیم، افزود: این تصویرها نمایانگر یک انسان معنویتگرا است که دارای تفکر معنوی است، از سوی دیگر در مورد انسان ایرانی و مثلا بعد از دوران جنگ که ما ناکام از ارائه طرح تصویر جدی و جامع از آینده کشور خود میمانیم مساله این است که تصاویر متشتت از فهم ما از ورود به آینده مطرح میشود، یعنی در حالی که به لحاظ بن مایه فرهنگی در تفاوت جدی با جهان فرهنگی غرب هستیم، باید شجاعانه در این عرصه وارد شویم.
این پژوهشگر گفت: وقتی از تصویر سخن میگویم یعنی اندیشمندترین افراد کشور باید بتوانند به طرحی از آینده کشور برسند و اندیشمندان و هنرمندان بتوانند آن را درک و بررسی کنند و در نهایت خلق تصویر شود؛ از سوی دیگر باید این نکته فهم شود که تصویر، ایماژ و انگاره ما را دچار این تصور نکند که تصویر یک مساله مکانیکی است، این تصویر خودبنیاد است، اگر میگوییم رژیم صهیونیستی روایتی چنین و چنان دارد این روایت دو جانبه است، در واقعیت اجتماعی تصویر خودبنیاد فهمیده میشود و اینکه تصویر بازنمایی کننده است.
ناظمی ادامه داد: اکنون ۹۹ درصد مسوولان کشور گمان میکنند که تصویر یعنی بازنمایی کردن یک امر، در حالی که دوربین ما را خلق میکند البته که ناگزیر است که به لحاظ مکانیکی نخست بازنمایی کند اما بعد از آن بازتولید است، لذا تصویر نحوه خودارجاعی است وخودش منبع الهام روایت و کلام است. تصویر خودش منبع الهام است. قدرت سیاسی در دنیای امروز تصویری بوده و تصویر قدرت خلق میکند. اگر فهم بنیادین و فلسفی از تصویر نباشد آن قدرت پدید نخواهد آمد.
نظر شما