به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان، نوشین کریمی
پوسترش را در فضای مجازی دیدم و ساعتی نگذشته بود که دوستی برایم ارسالش کرد و گفت «دلت برای شنیدن شعرهای خوب از شاعران خوب تنگ نشده!» دروغ چرا، چند سالی که حسابی درگیر درس و مشق بچه ها شده ام و از انجمن های شعر و ادب فاصله گرفتم، اگر گهگاهی همین دوستان شاعرم سراغم را نگیرند یادم میرود که روزی دغدغه شعر داشتم و وقتم را با انجمن های ادبی و محافل شعرو شاعری پر میکردم...
از همه مهمتر زمانش بود و ساعتش بهانه خوب تری برای اینکه خودم را مهیای رفتن به عصر شعری کنم که مزین به «مقاومت» کرده بودنش.
راه که افتادم اصلا حواسم به مکان برگزاری نبود. داخل ماشین نگاهی به پوستر انداختم و وقتی نام دانشگاه را دیدم توی دلم خالی شد. انبوهی از خاطرات دانشگاه توی فکرم جان گرفت و جلوی چشمانم مانند پرده سینما به نمایش در آمد.
با آنکه مسیر را به راننده ماشین گفته بودم اما وسوسه یک مسافر بیشتر سوار کردن باعث شد راهم را دور کرده و به ناچار از ترس دیر رسیدن میانه راه پیاده شده و سوار ماشین دیگری شدم.
در مسیر رسیدن به دانشگاه، دانشجوهای دختر و پسری که در رفت و آمد بودند ذوق روزهای خوش تحصیل را در من زنده میکرد.
از نگهبانی نشانی سالن جلسات را پرسیدم و شنیدم که گفت «مستقیم برو ساختمان شهید سلیمانی، سالن شهید بابک نوری، کانون شهید آوینی»
توی راه این واژه ها را با خودم تکرار کردم و تکرار کردم تا به پشت درب سالن رسیدم. شهید سلیمانی، شهید نوری، شهید آوینی... نه اینکه یادم میرفت. برای اینکه ارتباط این اسم ها، ارتباط با مقاومت بود و وزن سنگین تری به محفلی که به آن دعوت شده بودم میداد. شعر، شعر مقاومت بود.
صندلی همانجا کنار درب سالن را خالی دیدم و نشستم.
از سخنران گرفته تا تعدادی از شاعرانی که می شناختم با سر سلامی رد و بدل شد تا نظم محفل بهم نریزد و با جان دل گوش سپردیم به آیات کلام الله مجید و سرود ملی و بعدش خیر مقدم گویی مجری مراسم و میزبان.
سیداحمد عاملی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور گیلان که پیدا بود از برپایی چنین محفلی خرسند است خود را اهل ذوق هنری و شاعر معرفی کرد و با تعریف برشی از خاطراتش، به نقش شعر و ادب در ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی پرداخت.
وی با بیان اینکه در کارهای فرهنگی یکی از اثرگذارترین فعالیت ها، شعر و شاعری است افزود: برای رساندن پیام به مخاطب شعر بسیار ظریف و صریح تر عمل می کند.
عاملی با تاکید بر اهمیت و ضرورت تبیین و ترویج فرهنگ مقاومت با زبان هنر اظهار کرد: در بحث جبهه مقاومت از یک سو ایستادگی و ایثار مردم و از سویی با شهدای بزرگ این جبهه و در راس آنها شهید سیدحسن نصرالله را داریم.
وی با تاکید بر اینکه باید بتوانیم مختصات فرهنگی و مقاومت را به زبان هنر بیان کنیم افزود: شعر از ابزارهای قوی و موثر در انتقال اینگونه مفاهیم است.
عاملی تصریح کرد: این چنین نشست هایی با این موضوع برنامه بسیار خوبی هستند که می توانیم از آنها بهره مند شویم.
وی به از دست دادن چهره های شاخص و اثر گذاری از جبهه مقاومت طی ماه های اخیر اشاره و یادآور شد: اینکه ما به نام و یاد این شهدا دور هم جمع شدیم علاوه بر زنده نگه داشتن این جریان، یاد رهبران این جبهه نیز گرامی داشته می شود.
سرهنگ حسن حبیبی، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان نیز که یکی از مشوق های برگزاری چنین محافلی است ضمن قدردانی از برگزار کنندگان این محفل و تبریک هفته بسیج، گفت: شاعرانی که همیشه با آموزه های انقلابی همراه بوده و هستند نقش ارزشمندی در انتقال فرهنگ و پیام عاشورایی دارند.
وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان که فرمودند «بسیج به عنوان یک فرهنگ در جامعه جاری و ساری شده است» افزود: یکی از نقش آفرینی های بسیجیان در دوران دفاع مقدس بود که باعث افتخار و عزت مردم عزیز ما شد و حماسه های پیروزی بعد از آن شکل گرفت.
حبیبی یکی از دستاوردهای انقلاب را توجه به مقاومت و ارتقا دادن فرهنگ و ادب دفاع مقدس عنوان کرد و گفت: ادبیات ایران از دوران جنگ تحمیلی با مضامین دفاع مقدس شکل گرفت و هر تولیداتی که با موضوعات دفاع مقدس خلق شده، پر مخاطب است و می بینیم که هنوز هم حرف برای گفتن دارند.
وی با بیان اینکه شعری که با هویت مذهبی ما گره میخورد پیوست دائمی دارد، بیان کرد: شعر جایگاه واقعی خودش را در جامعه ما حفظ کرده و می تواند حیات بخش باشد و کهنگی به خود نمیگیرد.
حبیبی اذعان کرد: جایگاه شعر و شاعر مهم و هویت بخش می تواند باشد و غرور ملی می دهد و ارتقای آن بدون شک ارزشمندی آنرا دو چندان می کند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه شعرای گیلان اولین استانی بودند که در پی شهادت و وصف شهید رئیسی(رییس جمهور) شعر سرودند و مجموعه این اشعار را در کتابی با عنوان «بیت هشتم» منتشر کردیم گفت: بدون تردید دانشگاه و مکان های آموزشی را بهتر می توان به بحث فرهنگ پیوند زد و نتایج ارزشمندی را شاهد بود.
محفل، محفل سخنرانی نبود و جمع آماده شنیدن اشعار شاعرانی بودند که متعهدانه و از روی میل و دل برای جبهه مقاومت شعر سروده بودند.
مجری نام شاعری را می برد و شاعر به شاعری دیگر تعارف میکرد که جمع را به فیض برساند و چشم ادب و تواضع را میدید و گوش در بند بند شعر پر میشد از زیبایی تصویرسازی ها و زخم برجا مانده از ایستادگی قهرمانهای بی تکرار...
«آرش پورعلیزاده» در برشی از شعرش برایمان گفت:
خبرگزاریها میتوانند
زخمها را
با لایههای فتوشاپ
مداوا کنند
و در اَلگوریتمِ اینستاگرام
تصاویرِ ویرانی را
جوری پاک کنند
که انگار هیچوقت
اتفاق نیفتادهاست
و من به خودم نگاه کردم که چقدر در رسانه و انعکاس این مقاومت پنجره را باز گذاشتم تا هرکس خودش واقعیت ها را ببیند و قضاوت کند.
بعدش «رضا نیکوکار» بود که از «فردای فلسطین» سروده اش را خواند؛
گر چه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطرهٔ کفر رها میگردد
عاقبت حاجت مظلوم روا میگردد
آفتاب از پس این ابر برون میآید
نوبت عاشقی و فصل جنون میآید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد»
خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبلهٔ اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی ز سفر میآید
صبر ایوبی این قوم به سر میآید
خالی از عاطفهاید و تُهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدانشناسید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیدهٔ دجال شماست
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابریست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
میرسد جمعهٔ موعود و سواری از راه
«هرکه دارد هوس کربِبلا بسم الله»
و دو بیتی های «صفورا بخشی» (ره رو) را شنیدیم که برایمان خواند؛
بالشکر کفر، صلح و سازش هرگز
از حمله ی گرگ، عجز و خواهش هرگز
ما ارتش سنگیم و به پا خاسته ایم
تسلیم شدن به توپ و ترکش هرگز
.
.
طوفان که به پاخاست، شب شوم شکست
با نور مقاومت، سیاهی شد پست
ای لشکر بی ریشه ی صهیون بگریز
باید بروی درازتر از پا دست
.
.
حمله...موشک...و سوت...بیمارستان
کودک...مادر...قنوت...بیمارستان
ای مدعیان صلح! نابینایید!؟
زخمی شده در سکوت، بیمارستان
اشعار را که می شنیدیم گویی در وسط تیرو ترکش و باروت ایستاده ایم و قلبمان فشرده میشد از درد سکوت دنیایی که مدعی حقوق بشر است. در ادامه شعری از «مهدی شفیع زاده» را به گوش جان شنیدیم که شاعرش برایمان خواند؛
بهم نفس میداد
هوای شهر من
پر از ستاره بود
شبای شهر من
با همسایه هامون
هم اراده بودیم
ما با تموم شهر
خونواده بودیم
توو کوچه ها پر از
نوید شادی بود
بین هر خنده ای
حرف از آزادی بود
توو گوش شادیام
حسودا چک زدن
وسط بچگیم
چنتا موشک زدن
زمستون اومد و
بهارمونو برد
دیگه اون کوچه رفت
دیگه اون خنده مرد
حالا تموم شهر
یه کوچه نداره
اون خنده ها زیر
تلی از آواره
بهار نقاشیم
رنگ سبز نداره
بابامو کشیدم
ولی نبض نداره
توو این دریای خون
نمیدونم کجان
گلای قرمز
رو دامن مامان
میگن آینده هست
توی دستای ما
مگه بزرگ میشن
توو غزه بچه ها
زیر آوار میگه
صدایی نیمه جون
بلند شو شهر من
خاکت رو بتکون
چراغی که خدا
روشن نگه داره
محاله نورو به
تاریکی بسپره
و من زیر لب زمزمه کردم «بلند شو شهر من، خاکت رو بتکون، خاکت رو بتکون...»
در ادامه شعری از «بهرام مژدهی» را شنیدیم؛
به نام پیکر بی سر ستم باقی نمی ماند
قدم بردار محکم تر ستم باقی نمی ماند
به جسم کودک بی جان اسیر دست دژخیمان
قسم بر گونه های تر ستم باقی نمی ماند
قسم بر تین و بر زیتون به خون کشته گلگون
به آه و ناله ی مادر ستم باقی نمی ماند
به صبح وعده ی صادق به صبح آب و آیینه
به آیه آیه کوثر ستم باقی نمی ماند
بخوان انا فتحنا را که حزب الله پیروز است
که ازاین دشمن خودسر ستم باقی نمی ماند
برای انتقام سخت ما آماده ی رزمیم
چون آتش زیر خاکستر...ستم باقی نمی ماند
همچنین «مژدهی» در ادامه با یک دوبیتی زیبا شعرش خوانیش را پایان داد؛
ما هم قسمیم پای قرآن عزیز
تقدیم تو میکنیم ما جان عزیز
قربان دل صبور و غرق خونت
ایران عزیز آه ایران عزیز
در ادامه «جیران قربانی» شلعره ای جوان و خوش ذوق از رییس جمهور شهید یاد کرد و به احترامش خواند؛
بغضمونو شکسته، تلخیِ
خبر رفتنت پر از درده
آسمون امشب از تو میباره
قلب صدها یتیم یخ کرده
کمر کوه ها شکسته ولی
جنگل این اتفاقو میدونه
روضه خون با طنین تنهایی
کل شب انتظارو میخونه
یکی مثل تو هر دقیقه فقط
برمیداره برای مردم گام
هر سفر کرده خوب میدونه
راهِ تو راهِ عشق بود و تمام
اینکه کفشت گلی بشه یا که
پاشی از پشت میز راهت بود
جنگ با اقتصاد یا تحریم...
جنگ با روزگار کارت بود
سید محرومای ما بودی
سید راه خدمتی حالا
به رجایی و باهنر نزدیک
مقصد راه تو شدن شهدا
صبح فردا تو نیستی اما
خاطراتت نمیمونه پنهون
تا همیشه توو قلبمون هستی
با سلیمانیای این میدون
در ادامه شاعری دیگر به نام «فرزین حیرتی مقدم» شعرش را تقدیم به شهید سیدحسن نصرالله، شهید محور مقاومت اسلامی کرد و برایمان خواند:
شهید راه حق جنگاور بیباک میدان ها
تو ای ویرانگر کاخ فساد کل دوران ها
که بی تردید در هر حمله ای با رمز یا زهرا
تو با عزت یقین بخشیده ای بر کل امکان ها
مثال کوه، محکم مانده رو در روی هر فتنه
مثال سرو، سرپا مانده در آماج طوفان ها
که خونت تا شهادت در میان جان ما جاریست
بکوبید این حقیقت را به روی میزِ نادان ها
مبادا در مسیرت با تعلل گام بردارم
که ما مردانه میمانیم پای عهد و پیمان ها
بروی صفحه ی تاریخ با خونت کتابت شد:
که پیروز است حزب الله بر گردان شیطان ها
گویی شعر خوانی به پایان رسیده بود و حالا توکلی راد، رئیس دانشگاه پیام نور گیلان به رسم ادب ضمن قدردانی از شعرای حاضر، آنان را سرمایه عظیمی توصیف کرد که شعرهایی پر از محتوا و بسیار خوب را سرایش و قرائت کردند.
وی گفت: زبان شعر و هنر تاثیر گذار است و باید برنامه ریزی دیگری شود تا بتوانیم ازین دوستان در یک محفل شعر وزین تری استفاده کنیم.
توکلی راد با اشاره به اینکه شعر زبان همه نسل ها است بیان کرد: در قالب های مختلف شعری می توانیم با نسل جوان اُخت شویم زیرا در کنار کارهای سیاسی، علمی، آموزشی و هنری و... که انجام می دهیم، هدف ما و میل به زیستن و خوبی کردن یکیست چون همه از یک زنجیره هستیم.
وی با انتقاد به اینکه کارهای جزیره ای جواب نمی دهد و باید در راستای همان هدف متعالی که داریم این زنجیره ها به هم وصل شود اظهار کرد: زبان شعر، زبان تاثیر گذاری است.
توکلی راد اذعان کرد: وقتی در مورد هنر صحبت می شود، هنر مسئولانه هم وجود دارد و فارق از همه ابعاد، باید به مسائلی توجه شود که موضوعات تاثیر گذاری برای مخاطب باشد.
وی ضمن اعلام آمادگی برای برگزاری محفل شعری دیگر در فاصله بسیار نزدیک از شاعران خواست درخصوص موضوعات تاثیر گذار شعر بگویند و ادامه داد: شعر و کلام خوب گاهی یکی را منقلب کرده، گاهی اشکی در می آورد و گاهی زندگی کسی را تغییر می دهد.
توکلی راد افزود: قدرت هنر می تواند تاثیر گذار باشد و امیدوارم با محفلی که امروز شاهدش بودیم با مشارکت دانشجویی و اساتید، محفلی برگزار کنیم و هویت دینی و مذهبی را برای نسل جدید با زبان شعر بیان کنیم.
شاعران نیز ازین پیشنهاد خرسند شدند و با همان طنازی شاعرانهشان خواستند که این قول یک وعده نباشد و بزودی محقق شود.
وقت پذیرایی بود و گرفتن عکس های یادگاری و تجلیل از شاعرانی که شعر خوانده بودند.
با دوستان شاعرم خداحافظی کردم و همان مسیر آمده را برگشتم. کانون شهید آوینی، سالن شهید نوری، ساختمان شهید سلیمانی ...
نظر شما