به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، سازمان جهانی گردشگری امسال شعار «گردشگری و صلح»را برای این سال انتخاب کرده است، دین و صلح نیز پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند و ایران از جمله کشورهایی است که ظرفیت بسیاری در گردشگری دینی و آئینی دارد؛ چرا که خاستگاه یکی از ادیان الهی و ام القری جهان اسلام و از طرفی پیروان ادیان مختلف ابراهیمی در طول تاریخ با یکدیگر در آن با صلح و سازش زیست داشته اند؛ بنابراین گردشگری دینی یا ایمان محور در ایران می تواند دروازه ای برای شکوفایی اقتصادی در کشور باشد، این نوع گردشگری زیرمجموعه هایی چون زیارت، معنوی و رویدادهای آیینی دارد،بسیاری گردشگری دینی را با گردشگری زیارت اشتباه می گیرند و چه بسا افرادی این دو نوع گردشگری را در تقابل با یکدیگر قرار می دهند، درباره ظرفیت ایران در گردشگری دینی و آئینی و توسعه این نوع گردشگری با حجت الاسلام «سید مصطفی میرفندرسکی»، دبیر میز ملی گردشگری ادیان گردشگری ادیان به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
ایران ظرفیت بسیاری در گردشگری دینی دارد، چگونه بایداز این ظرفیت استفاده مطلوب کرد؟
در این مجال به چهار مبحث نگاهی به مفهوم و کارکرد گردشگری دینی در ادبیات علمی و کاربردی کشورهای پیشرو در صنعت گردشگری، نگاهی به مبحث گردشگر و زائر، ظرفیت های ایران در بحث گردشگری دینی و کاربست فرهنگی گردشگری دینی و موضوعاتی نظیر وفاق ملی و... خواهم پرداخت.
گردشگری دینی در ادبیات علمی و کاربردی دنیا چه مفهومی دارد؟
گردشگری طیف های مختلفی دارد و ما می توانیم از زوایای مختلف به آن بپردازیم. در برخی از منابع تا بیش از ۲۵۰ مدل کارکرد گردشگری اشاره شده است. انواع مختلف گردشگری نظیرتاریخ فرهنگی، گردشگری زیارت، گردشگری ماجراجویی، گردشگری سلامت و ... هر یک اقسام مختلفی دارند. گردشگری دینی یا ایمان محور نیز زیرشاخه های متعددی دارد. در زیرمجموعه این گردشگری می توان به گردشگری های زیارت، مذهبی، معنوی، رویدادها و آیینی اشاره کرد. هر یک از آنها موضوعات مختلفی از جمله گردشگری مذهبی را دربر می گیرند. ما می توانیم برای گردشگری مذهبی ادبیات خاص آن را پیدا کنیم. نکته حائز اهمیت این است که گردشگری مذهبی، زیارت و دینی با همدیگر متفاوت هستند. شاید این سوال پیش بیاید که تفاوت آنها چه معنا و اهمیتی دارد؟ در جواب باید بگوییم جنس گردشگری و صنعت گردشگری مشتمل بر خرده محصولاتی است که به آن خرده بازارها گفته می شود. خرده بازارهای گردشگری از همین تعاریف دقیق و تفاوت تعاریف محصولش ساخته می شود لذا اگر ما بخواهیم نگاه کلی به آن داشته باشیم و بگوییم گردشگری مذهبی، دینی و زیارت چه فرقی با هم دارند، باید از کلی از محصولات غافل شویم.
چرا به لحاظ معنایی در کشور ما گردشگری دینی با گردشگری زیارت اشتباه گرفته شده است؟
در کشور ما متاسفانه واژه Religious Tourism را به گردشگری مذهبی معنا می کنند و در کاربست آن را در گردشگری زیارت خلاصه می کنند؛ ما با یک سری از رویکردها در حوزه گردشگری مواجه هستیم؛ مثلا جنس گردشگری تعالی بخش رویکرد به گردشگری است که به تمام سنخ ها پیوست می شود. ادبیات گردشگری دینی با دیگر سنخ ها متفاوت است. بسیاری از کشورها که در این زمینه کسب درآمد می کنند، نگاهشان صرفا گردشگری زیارت نیست؛ بلکه نگاهشان به دیگر نیش مارکت هایی هستند که در ذیلنآن گردشگری دینی قرار می گیرد. برای همین است که در کشور آمریکا که بالاترین درآمد گردشگری را در کل دنیا دارد، حجم بسیار زیادی از آن را گردشگری دینی دربر می گیرد در حالی که در آمریکا نه حرم و نه امامزاده ای وجود دارد. نگاه آن به دیگر نیش مارکت های گردشگری دینی است که برایش درآمدزایی می کنند. از دیگر کشورهایی که در این زمینه در حال فعالیت هستند، باید به هند و ایتالیا و حتی نپال اشاره کنیم. کشور نپال نگاه خاصی به گردشگری دینی دارد، آن را آسیب شناسی کرده و برند خود را به این سمت می برند. همچنین کشورهای ترکیه و عربستان در این زمینه به خوبی در عرصه حضور دارند. گردشگری دینی یک مفهوم گسترده است که در ذیل خود بازارهای مختلفی دارد اما ما تنها روی یک بازار تمرکز کرده ایم اما کشورهای دیگر آن را به صورت مجموعه ای نگاه می کنند و تمام زیرمجموعه های آن را در نظر می گیرند چرا که هم از لحاظ فرهنگی، هم اقتصادی و هم اشتغالزایی برای آنها منفعت دارد.
در کشور ما توریسم و زائر را گاها در تقابل یکدیگر قرار می دهند، چگونه این ذهنیت را باید اصلاح کرد؟
در بحث گردشگر و بعد زیارت یک نظریه ای داریم که مربوط به آقای اسمیت در سال ۱۹۹۱ است. در این نظریه گردشگر در یک سوی خود بحث دین و دیانت را دارد و در یک سمت خود بحث توریسم و گردشگری را دارد. گردشگر به هر سمتی برود از سمت دیگر دور می شود یعنی اگر گردشگر به سمت توریسم برود بالطبع از بحث دین و دیانت دور می شود و اگر به سمت دین برود از بحث توریسم دور می شود. این نظریه در آن برهه زمانی و در دهه های گذشته مورد توجه قرار گرفت و به نوعی بحث گردشگر و زائر را در تقابل با هم دیدند. نظریه های ما مدل تعارض اولیه و جدایی دین است. ما در نظریه های دین نمی توانیم شخصی را هم زائر و هم گردشگر در نظر بگیریم زیرا او به هر سمتی رفته از سمت دیگر دور شده است. نکته حائز اهمیت است که این نظریه برای قرن بیستم است. در دهه های گذشته و سال های اخیر نظرات بسیار جدیدی وارد این عرصه شدند؛ مثلا سال ۲۰۰۶ آغاز نظریه های تعامل بین گردشگر و زائر است. در واقع در این نظریه تعامل بین گردشگر و زائر را شاهد هستیم. در سال ۲۰۱۷ نیز کنفرانس سازمان جهانی گردشگری در کشور پرتقال با عنوان گردشگری دینی پایدارترین سنخ گردشگری را شاهد بودیم. در این کنفرانس عنوان شد در صنعت گردشگری مباحث دینی و فرهنگی ابزاری برای معرفی داشته های فرهنگی است و می توانیم از آنها استفاده کرده و بهره مند شویم. در کتاب «سفرهای معنوی»، «دالن جی تیموتی» و «دانیل اچ. السن» عنوان کرده اند مباحث دین و سفر را از همه جدا نبینیم چرا که اینها درهم تنیده هستند و نباید آنها را دور بدانیم. همچنین در نظریات آقای «رزاق راج» نیز آمده است در عصر کنونی تقابل بین زائر و توریسم از بین رفته و الان مدل تعاملی را در عصر حاضر شاهدیم یعنی دین و گردشگری ارتباط تنگاتنگی را با هم دارند. با مشاهده یک سیر در مقالات مختلف مشاهده می کنیم ما از یک تقابل کاملا محکم بین دین و توریسم و بین زائر و گردشگر به نظریه های تعاملی رسیدیم و اصولا دنیا به سمتی رفته که تعاملات را برقرار سازد.
گردشگری و زیارت را چگونه می شود مدیریت کرد تا به فرصت هایی برای تبیین آموزه های دینی باشد؟
این ما هستیم که باید مدیریت گردشگری را بلد باشیم؛ با مدیریت صحیح گردشگری می توانیم تمام مواردی را که به نظر ما تهدیدی برای آموزه های دینی ما هستند، به فرصت های ویژه ای تبدیل کنیم. در عصر کنونی زیارت و گردشگری کاملا در تعامل با هم هستند. اگر ما این را ندانیم گمان می کنیم گردشگری و زیارت در تقابل با هم هستند. در حال حاضر همچنان برخی از مسئولان ما این دو را در تقابل با هم می بینند. آستان مقدس حرم امام رضا (ع) کتابی با مبحث آسیب شناسی زیارت چاپ کرده است؛ در این کتاب تمامی منابع مربوط به بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ است؛ بنابراین خروجی کتاب را کاملا می توان حدس زد. این کتاب بحث گردشگری و زیارت را کاملا در تقابل با هم می بیند. دلیل این امر این است که نظریات جدید را ندیده و مدیریت مقاصد گردشگری در سایت های مذهبی برای آدم های غیر دین باور را ندیده است. در جمع بندی این کتاب آمده است توریسم نه در مقصد و نه در طریقت و نه در مبنا با زیارت که جهان بینی و ارزش های وحیانی و برخواسته از کشش درونی در پی کمال جویی و بهره جویی از نورانیت است، همراه، همزاد و همگن نیست. این کتاب در همین یکی دو سال اخیر بر مبنای نظریات کاملا منسوخ و کهنه روانه بازار شده و همچنان گردشگر و زائر را در مقابل هم می بیند. خروجی این ندانستن ما این می شود که مراکز علمی آن را چاپ کرده و زیرش می زنند گردشگری مذهبی و در توضیح آن گردشگری زیارت را درج می کنند.
با توجه به ناشناخته بودن گردشگری ادیان در کشور چگونه می توان این نوع گردشگری را به صورت صحیح معرفی کرد؟
عدم اشراف ما بزرگترین آسیب صنعت گردشگری ماست چون گفتمان گردشگری دینی جا نیفتاده البته قدم های خیلی خوبی توسط وزارت گردشگری، حوزه های علمیه و ... برداشته شده و در حوزه گردشگری دینی گفتمان سازی کرده اند. مسئله گردشگری و زائر در ۳۰ سال پیش در تقابل هم بودند اما الان این موضوعات حل و فصل شده اند. گردشگری برای بسط و تعمیق هنجارهای جامعه آمده است. گردشگری وظیفه عمق و غنابخشی به هنجارهای جامعه را بر عهده دارد تا از آن دیانت و حفاظت شود.
با توجه به مکان های تاریخی و مذهبی ادیانی مثل زردتشتی، یهودی و مسیحی و بارگاه امامان و امامزادگان در ایران چگونه می توانیم گردشگری دینی را در جهان ترویج کنیم؟
اگر بخواهیم گردشگری دینی را در معنای کلان خود در نظر بگیریم، کشور ما ظرفیت زیادی دارد. اگر گردشگری دینی را از لنز گردشگری آیینی نگاه کنیم، چقدر مراسم های آیینی ویژه ای در ایران داریم که می توانیم آنها را تبدیل به محصول کنیم. اگر به آن از لحاظ معنوی نگاه کنیم باید به میزان ظرفیت های آن بنگریم؛ مثلا الان در ایام محرم ظرفیت بسیار ویژه ای در استان یزد داریم. در کشور ما بقاع متبرکه زیادی وجود دارند که در مناطق بکر طبیعی مستقر هستند. این بقاع قابلیت این را دارند که از آنها به عنوان گردشگری معناگرا استفاده کنیم. متاسفانه تاکنون آن طور که باید و شاید از آنها استفاده نشده است. در کشورمان شاهد تنوع ادیان هستیم و شاهد کلیساهای مختلفی هستیم در صورتی که اگر به کشورهای همسایه وارد شویم، هیچ کلیسایی پیدا نمی کنید زیرا آنها را تخریب کرده اند. در کشور ما معابد ادیان همگی حفظ شده اند و ما می توانیم آنها را به محصولات مختلف گردشگری تبدیل کنیم. ما در بحث گردشگری دو مبحث پتانسیل ها و ظرفیت ها و محصول گردشگری را داریم. هر محصول گردشگری پتانسیل گردشگری نیست.
امسال شعار سازمان جهانی گردشگری، گردشگری و صلح است، از آنجا که ایران خاستگاه یکی از ادیان الهی(زرتشت) است و از طرفی ام القرای جهان اسلام شناخته می شود، همین می تواند جاذبه های بسیاری برای گردشگری دینی داشته باشد، در برنامه ریزی ها چگونه می توان از این قابلیت بهره برد؟
سازمان جهانی گردشگری امسال را سال گردشگری و صلح نامیده است. گردشگری و صلح چهار محور «گردشگری و صلح جهانی»، «گردشگری و صلح اجتماعی»، «گردشگری و صلح با طبیعت» و «گردشگری و صلح درون» را تشکیل می دهد؛ بنابراین کگیکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند چهره ایران را در عرصه بین المللی به خوبی به نمایش بگذارد، بحث گردشگری ادیان است. گردشگری ادیان یکی از بزرگترین ابزارهای ما در مقابله با ایران هراسی است. بسیاری از توریست هایی که به ایران می آیند، تحت تاثیر رسانه های غربی و سیاه نمایی آنها هستند اما پس از سفر به ایران دیدگاه دیگری پیدا می کنند. گردشگری ادیان به معنای آن است که ادیان در ایران زنده هستند و مراسم و آیین های آنها آزادانه برگزار می شود. پرداختن به زیرمجموعه های گردشگری مباحثی چون کارآفرینی گردشگری، اشتغال آفرینی گردشگری، اقتصاد محلی گردشگری، وفاق ملی، انسجام اجتماعی و ... را به همراه دارد. تنوع های فرهنگی شاید برخی جاها باعث تعارض شود اما در امر گردشگری باعث همزیستی و تعامل می شود. ما اگر گردشگری دینی را به گردشگری زیارت منحصر کنیم، بالطبع از دیگر محصولات گردشگری دینی غافل می شویم که نه خروجی اقتصادی دارد، نه خروجی کارآفرینی دارد و حتی نمی توانیم در بحث ایران هراسی از آن استفاده کنیم زیرا گردشگری زیارت ظرفیت ارایه چهره ایران در ادبیات بین المللی دنیا را ندارد چرا که مخاطب آن خاص است اما گردشگری دینی می تواند در عرصه مقابله با ایران هراسی ایفای نقش کند.
لیلا ضامنی
نظر شما