خبرگزاری شبستان- گروه فرهنگ و اجتماع؛ پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی مانند فیلیمو و نماوا نقش مهمی در تغییر هنجارها و ناهنجاریها در جامعه ایرانی دارند و به مخاطبان امکان ارتباط بیشتر با محتواهای مختلف از جمله فیلمها، سریالها و برنامههای تلویزیونی را فراهم میکنند.
از سوی دیگر، ناهنجاریهایی مانند نقض قوانین فرهنگی و تبعیض در نمایش محتواها و تبعیض در نمایش زنان و محدودیتهای فرهنگی همچنان موضوعی هست که نیاز به توجه دارد.
شبکههای نمایش خانگی میتوانند نقش مهمی در ترویج یا کاهش خشونت داشته باشند. محتوای ارائه شده در این پلتفرمها میتواند تاثیرات مختلفی بر رفتار و نگرشهای مخاطبان داشته باشد. اگر محتوای خشونتآمیز به طور مکرر نمایش داده شود، ممکن است به عادیسازی خشونت و افزایش رفتارهای خشونتآمیز در جامعه منجر شود.
از سوی دیگر، این پلتفرمها میتوانند با ارائه محتوای آموزشی و فرهنگی، به کاهش خشونت و ترویج رفتارهای مثبت کمک کنند. به عنوان مثال، نمایش فیلمها و سریالهایی که به موضوعات اجتماعی و فرهنگی میپردازند و پیامهای مثبت و آموزشی دارند، میتواند به افزایش آگاهی و تغییر نگرشهای مخاطبان کمک کند.
شبکه نمایش خانگی میتوانند تاثیرات متعددی بر رفتار و نگرشهای مخاطبان داشته باشند که آموزش و آگاهی با ارائه محتوای آموزشی و فرهنگی، ترویج رفتارهای مثبت با نمایش محتوایی که پیامهای مثبت و ترویجکننده دارد و تعامل اجتماعی که به افزایش همدلی و همبستگی در جامعه کمک کند از جمله تاثرات مثبت آن و عادیسازی خشونت با نمایش مکرر محتوای خشونتآمیز، تبعیض و نقض قوانین با ترویج محتوایی که تبعیض یا نقض قوانین فرهنگی را ترویج میکند و تأثیرات منفی بر رفتار با محتوایی که تصویرهای منفی از افراد یا گروههای خاصی ارائه میدهد و میتواند به تشویش و تعصبات در جامعه منجر شود از جمله تاثیرات منفی آن است.
ایجاد سیاستها و اصول برای نظارت بر محتوای ارائه شده و اطمینان از اینکه محتواها به قوانین و مقررات تطابق دارند، ارائه برنامههای آموزشی برای مخاطبان در مورد تأثیرات محتوای خشونتآمیز و اهمیت محتوای مثبت، تشویق به ایجاد و نمایش محتوایی که پیامهای مثبت و ترویجکننده دارد و به تعادل و توسعه جامعه کمک میکند، ایجاد فرصتهای برای تعامل با جامعه و گرفتن نظرات آنها در مورد محتوای ارائه شده و تغییرات لازم و ایجاد محدودیتها و مقررات برای نمایش محتوای خشونتآمیز و تبعیضآمیز و اجرای آنها به صورت مشخص و قانونی از جمله راهکارهای مناسب برای کاهش آثار منفی شبکههای نمایش خانگی است.
در همین راستا با علی درزی، نویسنده فیلمنامه و نمایشنامه و نقاد فیلم و فعال رسانه ای گفتگویی کرده ایم که از نظر می گذارنید؛
وی در خصوص پلتفرمهای نمایش خانگی گفت: با یک نگاه اجمالی به پدیده نمایش خانگی در می یابیم که از همان اول که کشور در حال بازسازی از زمینهای خاکی بود، به لحاظ فرهنگی با مطبوعات، نشریات، انتشارات، سینما و تلویزیون مواجه شد. (اینجا هدف ما تحلیل سینما و تلویزیون است).
درزی افزود: سینما که به لحاظ مشی فکری کلا کوبیده شد و از نو ساخته شد.
وی گفت: بعد از ورود ایران به جنگ، سمت و سوی سینما تا سالها بعد مشخص شد و ماند. تلویزیون هم با ۲ شبکه آن هم به صورت نصفه و نیمه با همان قوانین خودش شروع به کار کرد و تا سالها بر همین مدار کارها جلو میرفت.
این نویسنده کتاب افزود: کمکم مسئولین متوجه شدند سرگرمی علاوه بر فاکتورهای عرفانی و روحانی، جزء نیازهای اصلی مردم به شمار میآید و رفتهرفته شروع به پخش سریالهای خارجی از کشورهای مختلف کردند.
وی ادامه داد: این کار تا جایی ادامه پیدا کرد که ویدئو آزاد شد، ویدئو را میتوان پدرِ مفهوم شبکه نمایش خانگی دانست.
درزی اظهارداشت: از فیلمهای ایرانی پس از اکران در سینما گرفته تا فیلمهای رزمی آسیای شرقی و عاشقانه هندی و کاماندویی هالیوودی و غیره به صورت سانسور و دوبله شده، جایش را بین خانوادهها باز کرد.
وی با بیان اینکه تکنولوژی هیچگاه معطل سیاست نمیماند، گفت: همه چیز تا حدود زیادی طبق سیاستهای بازدارنده پیش میرفت که تکنولوژی دیسکتهای فشرده وارد بازار شد و رفته رفته دسترسی مردم به سرگرمی ارزان قیمت بیشتر شد.
درزی خاطرنشان کرد: با ورود فیلمهای شانه تخممرغی به بازار در اواسط دهه ۸۰، روی شانه تخممرغ سوپر مارکت کاور سی دیهای فیلمهایی با پوستر رنگارنگ دیده می شد.
وی گفت: اینها همان فیلمهایی بودند که هیچگاه نوبت نمایش در سینما نمیگرفتند و به لحاظ بودجه هم بسیار کم خرج بودند. بیشتر از هر چیزی سعی میکردند از چهرههای متوسط سینما و تلویزیون برای فیلمهایشان استفاده کنند، فیلمهایی با محتوای سخیف.
درزی افزود: این فیلمها دنبال ممیزیهایی بودند که تلویزیون اجازه پخشش را نمیداد ولی، جنبههای سرگرمی بالایی داشت. (مثل رقص، مثل تیپهای لات و لوت، مثل عاشقانههای بیپروار از سریالها و ... ولی ناگهان سریالهایی مثل قلب و یخی و قهوه تلخ نانسی ایجاد کرد. ناگهان از پوپک و مش ماشالله رسیدیم به پیگیری مستمر مشتریها برای قهوه تلخ!
وی گفت: مردم در کنار ماست و شیر و پفک، پیگیر قسمت جدید سریالها شدند و این وسط فرار از زندان و گمشده را هم اضافه کنید. از اینجا به بعد برای مردم سوال شد که این بیچارهها (البته که میدانیم بیچاره همیشه مردم هستند که نمیدانند نگران چه کسانی باشند!) از کجا پولشان را درمیآورند، چون همواره با عدم رعایت حق کپی رایت، کمتر کسی اورجینال میخرید. ولی رفتهرفته با مفهوم تبلیغات آشنا شدند. همان تبلیغاتی که صدا و سیما بیرقیب در انحصار خودش درآورده بود، کمکم رقبای جدیدی پیدا کرد.
این فعال رسانه ای افزود: مفهوم پلتفرم به عامیانهترین شکل همان پخش کنندههای شخصی فیلم و سریالهای شانه تخممرغی هستند که با شتاب تکنولوژی به این شکل درآمده است.
وی در خصوص مشکل پلتفرمها، گفت: نقد اقتصادی پلتفرمها ارجحیت بر هر نوع نگاه دیگری دارد. برخی از صنایع مانند کوه یخ میمانند و بعضی مانند اورست. درآمد نفت و گاز و فولاد یا مثلا واردات موبایل و ماشین یا طلا و ارز مانند اورست نمایان و رفیع است ولی، برخی صنایع و کارها مانند کوه یخیست که نوکش بیرون و پیکرهی بلندتر از نگاهها مخفی است. (مثل مافیای کاغذ و همین تولید سریال در پلتفرمها).
درزی افزود: بررسی رانتها و درآمدهای نجومی این پلتفرمها احتیاج به بحثی جدا دارد، ولی با دانش به این موضوع این پدیده را نقد فرهنگی میکنیم.
وی ادامه داد: شرایط اقتصادی ما و بازار به اصطلاح خصوصی (آزاد) که راه افتاده فقط یک چیز حرف اول و آخر را میزند و آن پول است و به نظر من آدرس غلط دادن کم غلط کردن نیست.
درزی با اشاره به نقد و بررسیهای انجام شده به محتوای پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی، گفت: در ناخودآگاه جوانان و نوجوانان ما چیزهایی کاشتند که موجب به خیابان کشیده شدنشان شد، (مثل سریال یاغی) هر یک از شخصیتهای این سریال را میتوان به کسی، یا تفکری یا قدرتی نسبت داد.
وی افزود: مثلا سریال شبکه مخفی زنان، از آنجایی که ذهن فرق واقعیت و تخیل را نمیتواند تمییز دهد، پس اگر اتفاقات روز را در بستر سال ۱۳۱۰ روایت کنیم، یقینا موجب جنبش و آزادیخواهی قشری مشخص میشویم.
مثلا سریال پوست شیر: از بیپشت و پناهی جنس زن گرفته تا سردرگمی پلیس برای پیدا کردن قاتل، از قهرمان پروریِ ضد قهرمان برای انتقام. از مظلومیت دختری که جز دختر بودن جرم دیگری مرتکب نشده است.
درزی گفت: همه این نقد و تحلیل و بررسیها را میتوان در مورد جیران و قورباغه و آرتور و افعی تهران هم کرد. حتی میتوان مانند بزرگوارمان آقای رائفیپور، پای ماسونها، یهودیها، بهاییها و انگلیسیها را هم وسط این تحلیلهایمان بکشیم. ولی این کار آدرس غلط است. البته شایان ذکر است که مثالهای من از سریالهایی که نام بردم، از محصولات با پدر مادر در پروسه تولید اثر بود.
وی افزود: در هر صورت، هر غلطی که در غلط رخ بدهد، چیزی جز فاجعه فرهنگی نیست. این فاجعه به معنی واقعی کلمهاش اتفاق افتاده است.
درزی عنوان کرد: بیایید سادهتر نگاه کنیم؛ کدام سریالی را میشناسید که این روزها ادعای سانسور شدن نکند. برای خودم افعی تهران یک نمونه بارزش بود. بازیگر زن در سکانس قسمت آخر ۱۰ کیلو لاغر شده بود. مشخص است این قسمت را چندین ماه بعد فیلمبرداری کردند.
وی با بیان اینکه مشت نمونه خروار شده و این سانسور دیگر بهانه همهشان شده، گفت: این سانسورِ میلی و پولخواهانه تیشه به ریشه فرهنگ زده است.
درزی افزود: همانطور که تورم معشوقهی دولتهاست، سانسور هم عامل سلطهی رسانه بر مردم شده، سلطهای که جز ابتذال نمیزاید، ابتذالی که بهترین بهانه برای سانسور است. این دورهای باطل را با چند فاکتورِ کم و زیاد میتوان در همهی سریالها دنبال کرد.
وی گفت: سانسور با سیاستهای مشخص نتیجهاش این میشود که از سریال جیران تحلیلهای توهمی (دایی جان ناپلئونی) در بیایید و بگوید که تحریف تاریخ ما برای پاک کردن بهائیت بوده، برای تحقیر تاریخ برای بالا بردن انگلیس بوده است.
درزی افزود: این به خیابان آمدن نوجوانان و دختران و زنان چیزی جز برنامه ریزی روباه مکار نبوده و نیست. البته که همه این تحلیلها درست است، چرا که خودش میخواهد که اینگونه باشد تا بتواند سانسور کند، توقیف کند و باز دوباره بسازد و دوباره توقیف کند و... با این هجمهها، نه امیدی به فرهنگ است و نه سلیقهی مخاطب.
دور باطلی که هیچگاه انتهایی نخواهد داشت. چون تکنولوزی سرعت خودش را برای ما کم نمیکند و سودجویان هم با همان شتاب راه برای پول درآوردن ارائه میدهند!
مهدی رئیسی، تهیه کننده، نویسنده و کارگردان تلویزیون نیز درخصوص شبکه نمایش خانگی و نقش آنها در تغییر هنجارهای اجتماعی و خانوادگی، گفت: ابتدا باید بررسی کرد که اصولا حضور چنین رسانه ای با همین مختصات و شرایط موجود مثبت ارزیابی می شود یا نه؟
وی معتقد است: شبکه نمایش خانگی حداقل از ۲ جنبه نه تنها خوب که حتی ضروری است.
رئیسی ادامه داد: اولا به دلیل رقابتی که با تولیدات تلویزیون و سینما ایجاد می کند و نتیجه آن افزایش کیفیت و جذابیت هر سه رسانه است و ثانیا با توجه به جذب مخاطب شبکه های ماهواره ای به سمت خود فضای ذهنی جامعه را ایمن تر خواهد کرد.
وی تاکید کرد: باید دقت کرد که این رقابت مسابقه ای عادلانه باشد که با توجه به امکان هزینه بی ضابطه و نظارت و همچنین خط قرمزهای کمتر شبکه نمایش خانگی به نسبت تلویزیون، به نظر می رسد این امر محقق نشده که البته موضوع صحبت ما نیست.
این کارگردان رسانه گفت: موضوع مهم دیگر بحث رعایت هنجارهای جامعه و خانواده است که هرچند به دلیل اشتراکات فراوان مخاطب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی که هر دو به صورت خانوادگی و از همه اقشار و سنین هستند، حساسیت بالایی دارد، اما باید دید که این هنجارها را چه کسی باید تعیین کند.
وی با طرح سوالی ادامه داد: آیا با چشم بستن به روی معضلات و آسیب های اجتماع و خانواده مشکل حل می شود یا فقط صورت مسئله را پاک کرده ایم؟
رئیسی تاکید کرد: باید در این خصوص بررسی دقیق و همه جانبه ای صورت گیرد و در نهایت روش میانه ای در پیش گرفته شود که نه مانند برخی تولیدات تلویزیونی همه چیز را بی اشکال و خوب، درست و به دور از واقعیت نشان بدهیم و نه مانند برخی تولیدات نمایش خانگی غلو شده، سیاه، خشن و به دور از ضوابط انسانی، اخلاقی و مذهبی.
وی گفت: همچنین به اعتقاد من قوانین حاکم بر این رسانه ها بر خلاف تصور، ضعیف نیست بلکه سلیقه ای و تابع خواست و اراده مدیران این رسانه ها یعنی تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی است که بسیار آسیب زا و به خصوص برای مخاطب کودک و نوجوان ایجاد سردرگمی و دوگانگی می کند.
نظر شما