به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری شبستان: نشست بررسی و نقد کتاب «داستان فاطمه علیهاالسلام» نوشته حجتالاسلام «علیرضا نظری خرم» به همت گروه ادبیات اندیشه با مشارکت گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ عصر یکشنبه ۳۰ دی در شعبه تهران پژوهشگاه با حضور «محمدرضا سنگری»، حجتالاسلام «محمدباقر پورامینی» و «ناصر عابدی» به عنوان ناقد برگزار شد؛ ضمن اینکه دبیری علمی این نشست نیز بر عهده حجتالاسلام «مهدی جهان» بود.
در ادامه گزارش خبرنگار شبستان را میخوانید:
در ابتدا «ناصر عابدی» با بیان اینکه نویسنده کتاب داستان فاطمه علیهاالسلام» از منابع مختلفی اعم از سیره، تفسیر و تاریخ برای نگارش این اثر استفاده کرده است، اظهار کرد: حدود ۱۳۲ منبع برای نگارش این اثر استفاده شده که حکایت از آن دارد که نویسنده بیشتر این آثار را دیده است؛ در بخش اول کتاب زندگانی پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س) بازخوانی شده است؛ در این راستا از منابع قرون اول تا چهارم بیشتر استفاده شده است.
وی افزود: استفاده از این منابع متعدد در نگارش کتاب نشاندهنده احاطه علمی نویسنده به کار است و از سوی دیگر روایتگر دغدغه و علاقهمندی او به موضوع است؛ باید به این نکته اشاره کرد که از ضعفهایی که در سالهای اخیر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان وجود داشته عدم ذکر منابع در کتابی بوده که تالیف شده است و نهایتا شاید اگر به منابعی اشاره شده باشد بسیار اندک است.
عابدی در ادامه گفت: نکتهای که لازم میدانم اشاره داشته باشم این است که ذیل منابعی که در کتاب اشاره شده به جز یک مورد ارجاع به منبع متاخر ندیدم که از ضعفهای اساسی این کتاب است؛ صرف اینکه بخواهیم بدون روشپژوهی و استفاده از نگاه تحلیلی و انتقادی نویسندگان معاصر و دو سده اخیر نظیر «سید جعفر مرتضی عاملی»، «هاشم معروف الحسنی» یا علامه «سید مرتضی عسگری» و دیگر نویسندگان داخلی مثل «رسول جعفریان»، «سید جعفر شهیدی»، «غلامحسین زرگرینژاد» و پژوهشگران معاصری که در قم هستند نظیر دکتر رمضان محمدی و دیگران که در حوزه سیره کار کردند؛ لذا به نظرم این روشپژوهی نیاز است و اگر از این متدها بهره نگیریم در خلق آثار ممکن است دچار انحراف شوند و یا آن طور که شایسته و بایسته است حق مطلب ادا نشود.
این پژوهشگر تصریح کرد: از ضعفهای برآمده از این موضوع تتبع در منابع است، باید موضوعات تاریخی و مطالعاتی که به صورت میدانی از متون اولیه داریم مورد توجه قرار گیرد؛ نویسنده سعی می کند یک بخش را با قوه تخیل و بخش دیگر را با کمک ادبیات به رشته تحریر در بیاورد و اینگونه است که نگارش داستانی شکل می گیرد اما ضعفهایی هم دیده میشود؛ از جمله استفاده از برخی روایات که میشد با دقت نظر و کمک گرفتن از پژوهشگران معاصر ارایه شود تا نگاه دقیقتری از اهلبیت ارایه شود.
در ادامه حجتالاسلام «محمدباقر پورامینی» با بیان اینکه از امتیازات کتاب «داستان فاطمه (علیهاالسلام)» گستردگی حوزه مانور داستانی نویسنده است، افزود: مولف از قبل از خلقت حیات دنیوی تا بعد از آن و دوره قیامتی را در داستان خود مورد توجه قرار داده و این مساله به ویژه در صفحات آخر کشش و جذابیت خاصی را ایجاد کرده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: نکته اول که در مورد این کتاب اشاره میکنم؛ که تاریخی- کلامی و در مورد خواستگاری پیامبر اکرم(ص) از حضرت خدیجه (س) است که در صفحات ۲۲ و ۲۳ مطرح می شود و با تعجب حضرت علی (ع) را در آن قضایا میبینیم، در حالی که در آن زمان علی بن ابیطالب (ع) غرق شادی کودکانه از آن سو به سوی دیگر بود؛ حضرت علی (ع) در سال ۳۰ عام الفیل به دنیا آمد و ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه پنج سال قبل از تولد حضرت امیر(ع) بوده است.
وی افزود: نکته دیگر این است که اساسا باید حرکت معصومین را در ادبیات گفتاری و نوشتاری حفظ کنیم در صفحه ۱۸ این کتاب از تعبیر دستفروش گوشه بازارچه استفاده شده است، فراموش نکنیم که پیامبر (ص) قبل از ازدواج با خدیجه دو شغل داشت؛ یکی شبانی که همه انبیا این شغل را داشتند و دیگری تجارت و بازرگانی؛ مساله دیگر صفحه ۳۸ کتاب است که در چند توصیف و نفرین؛ نویسنده از خجالت ابوجهل و رفقایش در آمده است که به نظرم جای چنین کاری در این اثر نداشت.
حجتالاسلام پورامینی گفت: نکته بعد در مورد داستان آفرینش است که در صفحه ۷ کتاب آمده است، در این بخش در رابطه با چهره دختر پیامبر (ص) توصیفاتی ارایه شده است، از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که بین خلقت نوری و جسمانی تفاوتهایی وجود دارد، خلقت پنج تن خلقت نوری بوده است و در زیارت ماثوره جامعه کبیره نیز به این مساله اشاره شده است؛ تصویرگری جسمانی در صفحه ۱۰ کتاب وجود دارد، همچنین تعبیر نامناسب حبوط ارایه شده در حالی که حبوط یعنی به اجبار به مرحله پایین قرار گرفتن.
وی ادامه داد: همچنین در صفحه ۳۰ کتاب چهره حضرت فاطمه (س) اینگونه توصیف شده که چهره سفید آمیخته به سرخی با موهای پرپشت به رنگ مشکی دارد؛ ما چه مجوزی داریم که از ایشان تصویرگری کنیم؟ طبیعی است که هیچ کسی رضا نمی دهد که این گونه توصیفگری کنیم به هرحال اصولی وجود دارد؛ نکته دیگری که باید اشاره داشت بحثی است که در مورد فرشته ها مطرح می شود و اینکه بیان شده که فقط فرشته ها نبودند که به کمک فاطمه میآمدند بلکه گاهی خود خدا دست به کار می شد، از این عبارت اینگونه استنباط می شود که فرشتگان در عرض خدا قرار دارند؛ در حالی که فرشتگان نیز اگر کاری کنند به اراده و دستور الهی است.
در ادامه این نشست «محمدرضا سنگری» طی سخنانی اظهار کرد: کتاب داستان فاطمه علیهاالسلام فصل بندی مناسبی دارد و در سیر و صیرورت تاریخی از پیش از خلقت حضرت زهرا (س) و شهادت آن بانوی بزرگوار به خوبی موضوع را مطرح کرده است البته این دست کارها بدون پیشینه نیست و افراد دیگری نیز در باب زندگی حضرت زهرا(س) کار کردند همان طور که در ساحت دیگر معصومین کتابهای داستانی قابل اعتنا داریم.
این نویسنده ادامه داد: اما روزگار ما، روزگاری است که به تدریج با شیب ملایم از ژانر غالب شعر به سمت داستان حرکت می کنیم و دیگر ترازِ رسانه شعر، تراز اول و میداندار محض حوزه ادبیات نیست و اکنون داستان دارد به تدریج جایگاه خودش را باز میکند؛ البته نمی گویم تحت تاثیر ادبیات غرب است اما اقبال به سمت داستان فراوان است و به همین دلیل است که بخشی از دوستان با همین انگیزه یا با انگیزه واقعا معنوی و دلدادگی و شیدایی نسبت به اهل بیت (ع) کار داستان میکنند و از زبان روایت بهره گیری و استفاده میکنند.
وی افزود: در رابطه با این کتاب چند سوال مطرح است، نخست آنکه با کدام زبان می توان و یا باید از اهل بیت سخن گفت؛ اگر ما اهل بیت را اسوه و الگو می دانیم و قرار است که اسوه بودن آنها را معرفی کنیم و نه وجهی که ممکن است به اسطوره بپیوندد باید به نکات متعددی توجه داشته باشیم؛ مثلا وقتی مولا صاحبالزمان (عج) می فرماید که الگوی من فاطمه است؛ ما بر اساس این سخن میگوییم الگوی آخرالزمان فاطمه است.
مدیر گروه علمی ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: کتاب داستان فاطمه (علیهاالسلام) زبان کاملا مردمی و ساده و نزدیک به عامیانه را انتخاب کرده است؛ نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم روایت اهل بیت از خودشان چگونه است که این پرسش بسیار مهمی است که اگر نویسنده این سوال را پیش روی خودش قرار می داد شرایط متفاوت می شد؛ معصومین در ادعیه و روایات خود و دیگر ائمه را توصیف کرده اند؛ برای مثال در خطبه فدکیه یک بخش فلسفه احکام است که مطرح شده، یک بخش گزارش پیامبر (ص) است که روایت از بعثت می کند و بخش دیگر روایت از امیرالمومنین است از جمله اینکه حضرت زهرا (س) چه روایتی از پیامبر(ص) و حضرت امیر (ع) دارد؛ این گزارش ها و روایت ها باعث می شود که در روایت و ساختار داستان امروزی از آنچه معصومین از خودشان روایت کردند نزدیک شویم.
وی با بیان اینکه الگوی خدا در قصه گویی پیش روی ماست و ما بی الگو نیستیم، افزود: مساله دیگر مخاطب است، اینکه به چه زبانی باید سخن بگوییم، برای مثال آیا باید وجه نوری حضرت زهرا (س) برای مخاطب نوجوان و جوان مطرح شود؟ برخی مسایل درست است اما به قول سعدی: «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت»، اهل بیت (ع) نیز برخی مسایل را تنها با یاران خاص خود مطرح می کردند چراکه ممکن بود دیگران این ظرفیت را نداشته باشند و به عبارتی نیاز بود که برای بیان برخی مسایل مقدماتی آماده شود.
نظر شما