خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم- تاکنون واژه اسلام آمریکایی را بارها از رسانه ها، مبلغان و حتی از لسان مقام معظم رهبری شنیده ایم و تاکید داشته اند که مبادا در دام اسلام آمریکایی گرفتار شویم.
حال باید دید که اسلام آمریکایی چیست و با اسلام ناب محمدی چه تفاوتی دارد؛ در اسلام ناب محمدی بهترین ها همچون اخلاق، ایمان، انسانیت، عدالت و غیره می درخشد و دین از سیاست جدا نیست.
اسلام امریکایی، اسلام عرضه و تقاضا است و آرمان آن تعدیل میان عرضه و تقاضا است؛ یعنی به دنبال ایجاد تقاضا برای اسلامی هستند که در یک جامعه بی هنجار به کار آید؛ پس به اسلام بی هنجار محتاج هستند تا بتواند با جوامع مدرن بی هنجار هماهنگ شود.
اسلام آمریکایی در یک ساختار سرمایه داری رشد می کند؛ ساختاری که براساس تقاضا برای کالا و عرضه آن بنا می شود و تعدیل اقتصادی یا تعدیل عرضه و تقاضا نیز آرمان چنین نظامی است.
در صورتی که اسلام ناب محمدی که امام راحل آن را اسلام اصلی می نامد، اسلامی است که توسط نخبگان ترسیم نمی شود، بلکه توسط مردم بر اساس فطرت الهی ترسیم می شود و در زندگی طیبه تجلی می یابد و این همان اسلامی بود که براساس آن انقلاب اسلامی رخ داد.
بازشناسی اسلام اصیل و ناب محمدی صلی الله علیه و اله از اسلام امریکایی یکی از درخشان ترین اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمة الله بود که در برهه ای خاص و سرنوشت ساز انقلاب مانع از ورود و نفوذ افکار التقاطی و دگراندیشی در جامعه اسلامی ایران شد.
تقسیم اسلام به اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی، بیانگر این نکته است که حق، همیشه ثابت بوده و تغییر نمی کند به همین دلیل با نامگذاری اسلام اصیل به نام اسلام ناب محمدی به حقیقت اشاره شده است؛ اما ماسک اسلام ناب و اسلام غیراصیل، در هر عصری چهره عوض می کند تا بتواند با سوار شدن بر موج هر عصری، عده ای از انسان های ساده لوح را در دام بیاندازد.
مقام معظم رهبری در مورد اسلام آمریکایی می فرمایند: اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است، اسلام آمریکایی هم دو شاخه دارد: یک شاخه اسلام متحجّر، یک شاخه اسلام سکولار؛ این اسلام آمریکایی است. استکبار و قدرتهای مادّی از هر دو شاخه پشتیبانی کردهاند و میکنند.
به جهت اهمیت موضوع و شناخت تفاوت های بین اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی به سراغ یکی از کارشناسان حوزه دین رفتیم و گفتگوی خبرنگار شبستان با حجت الاسلام هابیل خسروی-مشاور علمی حوزه علمیه خراسان جنوبی- را به شرح ذیل می خوانید؛
۱-اسلام آمریکایی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ بدیهی است که اگر اسلام، اسلام باشد هیچگاه مورد رضایت استکبار آمریکایی قرار نخواهد گرفت اما اگر قرائتی از اسلام ارائه شود که خواستههای استعماری و استکباری آنها را تأمین نماید، طبیعتاً از آن استقبال خواهند کرد و اصطلاح «اسلام آمریکائی» در کلام امامین انقلاب اشاره به چنین قرائتی از اسلام دارد که فقط پوستهای اسلامی دارد.
اما نهتنها هیچ درگیری و تضادی با منافع مستکبرین و ستمگران ندارد بلکه حتی در جاهایی ظلم و ستم آنها را توجیه و تأیید میکند، از این رو نهتنها با چنین اسلامی مخالف نیستند بلکه مورد حمایت آنها هم قرار میگیرد.
این قرائتهای غیرواقعی و انحرافی از اسلام، در دو شاخه کلی «اسلام متحجر» و «اسلام متجدد» قرار میگیرند اما هر دو در نتیجه یکسان هستند و با نفی اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله، منافع استکباری غرب را تأمین میکنند و به تعبیر مقام معظم رهبری مدظلهالعالی پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امت اسلامی است؛ ازاینرو امامین انقلاب هر دو شاخه را بهدرستی با کلیدواژه دقیق «اسلام آمریکایی» معرفی کردهاند.
اسلام متحجر اسلام مقدسنماهایی است که اسلام را در برخی مراسم و مناسک میانتهی و بعضاً همراه با خرافات خلاصه میکنند که جز بیحالی و افسردگی و عقبافتادگی دنیای اسلام چیزی به دنبال ندارد و اسلام متجدد هم اسلام سرمایهداران و مستکبرین و مرفهین بیدرد است که غرق در دنیاطلبی هستند و رفاه و تجمل و اشرافیت را بر همهچیز ترجیح میدهند و اسم اسلام هم هر جا برایشان نفعی داشته باشد، لقلقه زبانشان است.
این قرائتهای ساختگی، از همان صدر اسلام توسط گروههای منحرفی مانند خوارج و ستمگرانی مثل معاویه و سایر حاکمان اموی و عباسی ترویج میشد و همه حکومتهای جائر تا الآن از این نوع اسلام دفاع و حمایت کردهاند.
امروز هم دولتهای استکباری و استعماری غرب از هر دو شاخه پشتیبانی میکنند؛ آنها را به وجود میآورند یا راهنمایی میکنند یا کمک میکنند و نهایتاً با سوءاستفاده و بهرهگیری از آنها اهداف و منافع شوم خودشان را در جهان اسلام دنبال میکنند.
۲-چه فرقی بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله است؟ اسلام آمریکایی در واقع خروج از مسیر اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله است و این خروج گاه به افراط منجر میشود و گاه به تفریط، لذا تفاوتهای اساسی و متعددی بین این دو نوع اسلام ایجاد میشود که در اینجا بهعنوان نمونه به دو مورد اشاره میکنم.
اولین و مهمترین تفاوت در ظلمستیزی است؛ اسلام راستین در دفاع از حق پایدار و مستحکم است و سازش و مصالحه با هیچ ستمگری را برنمیتابد اما اسلام آمریکایی هیچ خطری برای منافع مستکبرین ایجاد نمیکند.
یک شاخه آن به دنبال راحتطلبی است و بهجای مبارزه با ظالمان و ستمگران و دفاع از مظلومین و مستضعفین، به فکر سازش و عافیتطلبی است و همه مفاهیم دینی را بهگونهای توجیه و تفسیر میکند که با امیال و هواهای نفسانی او در تزاحم نباشد و تکلیفی برایش ایجاد نکند و شاخه دیگر دچار جهالت، کوتهبینی و فریبخوردگی است و جاهلانه شمشیرش را بر سر مظلومین و مستضعفین فرود میآورد و ناخواسته منافع و اهداف شوم استکبار را تأمین میکند.
دومین تفاوت این دو نوع اسلام در نگاه به دنیا و سرمایههای مادّی است؛ در اسلام اصیل، سرمایه و سرمایهداری تا زمانی که از راه کسب حلال و قانونی باشد و از حالت ابزاری خارج نشود یعنی در مسیر رسیدن به سعادت بشر استفاده شود و به اشرافیگری و اسراف و تبذیر منجر نشود،پذیرفته شده است.
اما اسلام آمریکایی، دنیاطلبی و سرمایهداری ظالمانه است و به تعبیر حضرت امام خمینی رحمهاللهتعالی اسلام اشرافیت و زر و زور و تزویر است که برای حفظ مقام و موقعیت، به زیردستها زور میگوید اما از بالادستها، از جمله قدرتهای خارجی، ترس داشته و اطاعت تحقیرانه و ذلیلانه دارد و با اشرافیگری و کاخنشینی هیچوقت درد و رنجِ محرومان را نمیفهمد.
۳-اسلام آمریکایی به دنبال چیست و چه اهدافی دارد؟ در اسلام آمریکایی اگرچه در ظاهر دستورات و اوامر الهی ترویج میشود اما در باطن چنین هدفی دنبال نمیشود و خواستهها و هواهای نفسانی فرد، محور کارها و فعالیتها است. ازاینرو مصداق بارز «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» هستند؛ هر جا که نام اسلام یا قوانین اسلامی در راستای کسب منافع و خواستههای آنها باشد، از آن استفاده میکنند و هرکدام از قوانین اسلامی که چنین خاصیتی نداشته باشد، آن را نادیده میگیرند.
این هواپرستی و پیروی از خواهشهای نفسانی دو پیامد منفی دارد: گروهی دچار تحجرگرایی و برداشت سطحی از دین میشوند و در برابر عقلگرایی و پویایی اجتهاد مقاومت میکنند و انعطاف آموزههای اسلامی برای هماهنگی با تغییرات شرایط و مقتضیات زمان و مکان را نادیده میگیرند و با قشریگری، ظاهربینی، مقدسمآبی و جمود فکری مانع از هر نوع پیشرفت در مسائل و موضوعات فرهنگی و فکری جدید در جهان اسلام میشوند.
گروه دیگر هم دچار التقاط فکری میشوند و با درآمیختن آموزههای غیردینی با اصول دینی، جوهره دین اصیل را نابود میسازند.
به تعبیر شهید مطهری رحمهاللهتعالی التقاط محصول اندیشهای است که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون، مانند کمونیسم و کاپیتالیسم و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را بهعنوان مکتب اسلام عرضه میکند و این خطر بزرگی در برابر اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله است.
چنین افرادی بهراحتی در خدمت اهداف استکباری دشمنان اسلام قرار میگیرند که مقام معظم رهبری دراینباره میفرمایند: «اسلام آمریکایی، اسلامی است که با طاغوت میسازد، با صهیونیسم میسازد، در خدمت هدفهای آمریکا قرار میگیرد».
۴- چگونه میتوان اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله را از اسلام آمریکایی تشخیص داد؟ اسلام آمریکایی در واقع بدل تقلبی اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله است که برای فریفتن مردم طراحیشده یا اگر طرح اولیه آنهم برای این هدف نبوده، استکبار جهانی آن را برای فریب مردم مسلمان به خدمت گرفته است.
تشخیص جنس تقلبی از اصیل گاه بهسختی انجام میشود و جز از عهده انسان خبره برنمیآید اما اگر دقت کافی و بصیرت لازم داشته باشیم خواهیم توانست آن را تشخیص دهیم.
جنس تقلبی معمولاً ارزان و کمهزینه است و ظاهری خوش آب و رنگ دارد، طرفداران اسلام آمریکایی هم منفعتطلبانی هستند که حاضر به هیچ هزینهای برای اسلام نیستند و هرگز موقعیت خویش را به خطر نمیاندازند.
حضرت امام رحمهاللهتعالی میفرمایند: «آنهایی که در خانههای مجلل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتی از دور، هم دستی بر آتش نگرفتهاند».
باطن پوچ یا معیوب جنس تقلبی معمولاً در پشت ظاهر زیبا و فریبنده مخفی میشود؛ چنین کالایی معمولاً کارایی لازم را هم ندارد ولی فروشنده بیش از حدّ از آن تعریف میکند؛ ضربالمثلی است در فارسی که میگویند «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید».
اسلام آمریکایی هم ظاهر آن اسلام است، اسم آنهم اسلام است، شاید بعضی از مراسم اسلامی را هم انجام میدهند؛ گوش دنیا را هم با رسانههای خود کر کردهاند و چهبسا با شکل تعصبآمیزی هم ظهور و بُروز پیدا کنند، استکبار جهانی هم هر چه میتواند به آنها کمک رسانهای میکند تا تفکرات خودشان را در جهان اسلام گسترش دهند اما در عمل خیلی هم پایبند به احکام و شرایع دینی و وظایف دینیِ شخصی نیستند و در جهتگیری و هدفگیری کلّی هم ۱۸۰ درجه در جهت مخالف اسلام حرکت میکنند.
اسلام همراهی با دشمنان، دین و ولایت آنها را از اموری میداند که مؤمن باید از آن دوری کند اما آنها هیچ تعارض و تقابلی با استکبار جهانی ندارند، هیچ مخالفتی با اسرائیل غاصب نمیکنند و هیچ موضعی در برابر کودککشیهای این رژیم غاصب اتخاذ نمیکنند اما مدام به اختلافافکنی بین امت اسلامی دامن میزنند که هدف استکبار جهانی است.
۵- با توجه به برگزاری همایش مقابله با اسلام آمریکایی در خراسان جنوبی به همت کانونهای فرهنگی هنری، چه وظیفهای بر عهده مساجد در این زمینه است؟ اسلام آمریکایی در هر دو شاخهاش بهنوعی بهرهگیری از مقدسات علیه مقدسات است که از خطرناکترین شیوههای مبارزاتی دشمن است.
در این حالت دشمن با عوامفریبی خود را از دوستداران انقلاب و اسلام جلوه میدهد؛ بنابراین مساجد بهعنوان مهمترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی که در طول تاریخ اسلام نقش ارزندهای در مبارزه و پاسداری از دین ایفا کردهاند، در این عرصه هم وظیفهای سنگین بر عهده دارند.
مساجد باید آموزش دقیق فرهنگ دینی و اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله را سرلوحه کار خود قرار دهند و زمینه شناخت لازم را برای طبقات جامعه فراهم کنند؛ هم باید اهداف و آرمانهای اسلام ناب را تبیین کنند و هم آسیبها و خطرات اسلام آمریکایی را به مردم گوشزد کنند.
در دوران معاصر که عصر ابتکارات و خلاقیتها محسوب میشود و هرروز شیوههای جدید اطلاعرسانی و تبلیغاتی ابداع میشود، مساجد هم باید با استفاده از شیوههای کارآمد و روزآمدِ شاخصها و ویژگیهای این دو نوع اسلام را برای مردم بیان کنند و با ارائه تصویری منطقی، عقلانی و جذّاب از اسلام ناب، جامعه و خصوصاً نسل جوان را به این باور برسانند که نسخه اسلام راستین و اصیل تنها نسخه شفابخش برای درمان درد افسردگی و دلمردگی بشر است و تنها اسلام راستین است که میتواند انسان را به سرمنزل مقصود و کمال نهایی برساند.
۶- سایر نهادهای فرهنگی برای مقابله با اسلام آمریکایی چه اقداماتی باید انجام دهند؟ نهاد فرهنگی در یک جامعه، نهادی است که دو مقوله اصلی فرهنگ یعنی «باورها» و «ارزشهای جامعه» را سامان میبخشد؛ بنابراین وظیفه نهاد فرهنگی در جامعه اسلامی این است که زمینهای را فراهم سازد تا مردم جامعه به عقاید صحیح اسلام ناب معتقد باشند، دلبستگی آنان به ارزشهای الهی و متعالی افزایش یابد، آنها را محترم بشمارند و به آنها پایبند باشند.
در صورت برخوردار شدن مردم از ریشههای فرهنگی بسیار قوی، اسلام آمریکایی نخواهد توانست به درخت فرهنگ آنان آسیب برساند و ریشه آن را قطع کند.
نکته بسیار مهم این است که نهادهای فرهنگی زمانی میتوانند به این هدف جامه عمل بپوشانند که کارهای ضدونقیض و اقدامات موازی انجام ندهند بلکه همه نهادهای فرهنگی همانند یک جورچین یک هدف مشترک را دنبال کنند و هرکدام تکمیلکننده اقدامات نهاد دیگر باشد.
اما به نظر میرسد علیرغم فعالیتها و اقدامات متعدد و گسترده نهادهای فرهنگی، خلأ اصلی امروز همین فعالیتهای بعضاً ضدونقیض و اقدامات موازی است که ناشی از کمرنگ بودن تقسیم وظایف و هماهنگی رویکردی بین نهادهای مختلف فرهنگی است.
بنابراین لازم است تقسیم وظایف دقیق بین نهادهای فرهنگی برای تبیین اسلام ناب و مبارزه با اسلام آمریکایی بازخوانی شود بهگونهای که مجموع اقدامات و فعالیتهای آنها همه مخاطبین را پوشش دهد، از همه قالبها و روشها استفاده شود و همه ظرفیتها به کار گرفته شود و این کار جز با محوریت ولایت که تبیینکننده اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله است، محقق نمیشود.
نظر شما