خبرگزاری شبستان _ گروه سیاسی_ فرزانه تهجا: مناقشات قفقاز و منافع حاصل از ان یکی از مباحث مهم سیاسی در خاورمیانه است که می تواند با افراط و یا تفریط هریک از کشورهای منطقه دچار چالش شود در همین رابطه گفتگویی با رحمت الله شریفی کارشناس قفقاز و ترکیه به شرح زیر ارایه می شود.
جمع بندی خود را از مناقشات قفقاز توضیح بفرمایید؟ عکس المعل ایران در این روابط را توضیح بفرمایید؟
منافع طرف های درگیر و کشورهای منطقه بویژه همسایه ها در گرو حل و فصل مناقشه است. خوشبختانه اکنون طرفین مناقشه عواقب سنگین زیاده خواهی، تجاوزگری، تجزیه طلبی و دچار شدن به اوهام قومیت گرایی را درک کرده اند و زمینه واقع بینی فراهم شده است. به نظرم کشورهای خیرخواه واقعی باید اقدام کنند. معتقدم هنوز هم برای جمهوری اسلامی فرصت وجود دارد. درست است که اقدامات میانجیگرانه ایران در ابتدای مناقشه نتیجه بخش نبود، اما اکنون فضا عوض شده، باید جمهوری اسلامی ایران به تلاش های خود برای اثبات سیاست های خیرخواهانه خود ادامه دهد و برای جلب اعتماد طرفین مناقشه همت کند. منطقه قفقاز در طول تاریخ برای ایران حائز اهمیت بوده و اکنون هم هست. تهران نباید به این راحتی میدان را برای رقبا و دشمنان خالی کند. امروز مثل ۳۰ سال قبل نیست.
دست آمریکا و اروپا برای مردم منطقه رو شده، رژیم صهیونیستی رسواتر از همیشه است و ترکیه هم متاسفانه بعد از یک قرن خط مشی عثمانی را دنبال می کند. خیلی از جنگ ایران و عثمانی ها در همین منطقه قفقاز جنوبی رخ داده بارها قلعه نخجوان ایروان و شیروان و شوشا توسط عثمانی ها محاصره و مردم این مناطق بجرم ایرانی و شیعه بودن به خاک و خون کشیده شده است. مردم عادی ندانند نخبگان و تاریخ شناسان این حقایق را می دانند امروز نباید اجازه داد که عثمانی ها خود را دوستان تاریخی قفقاز جنوبی و ایران را دشمن آنها قلمداد کنند. ترکیه آقای اردوغان متاسفانه زیر شعار بسم الله یا الله سیاست های آمریکا در منطقه را دنبال می کند. در داخل شعارهای عدالت طلبی و حمایت از مظلومان جهان و استقلال می دهد و بر علیه اوپا و آمریکایی فریاد می زند اما در عمل همچنان بعنوان پیاده نظام ناتو عمل می کند و در چهارچوب سیاست های آمریکا حرکت می کند.
برخلاف ترکیه، جمهوری اسلامی ایران همیشه مخالف تجزیه طلبی، اشغال و تجاوز بوده، در کویت، عراق، سوریه، افغانستان این امر را ثابت کرده و بیشترین ضرر را از این بابت متحمل شده و برای حمایت از مردم منطقه با قدرت های بزرگ درافتاده است. وقتی شوروی، افغانستان را اشغال کرد، ایران به نفعش بود که طرف شوروی را بگیرد و از حقوق مردم افغان چشم پوشی کند یا حداقل مثل خیلی از کشورهای منطقه سکوت کند اما که این کار را نکرد، بلکه از مردم افغانستان و از مجاهدین افغان حمایت کرد. وقتی آمریکایی ها به منطقه آمدند و به عراق حمله کردند به صدامی که دشمن ایران بود، باز ایران با آمریکا همراهی نکرد و در ادامه در اشغال عراق و سوریه نیز همین سیاست را در پیش گرفت اما در تمام این مراحل ترکیه با قدرت های بزرگ همراهی کرد حتی در جنگ اول قره باغ با راه دادن به ارسال سلاح از خاک خود به ارمنستان با ارامنه همراهی کرد نخست وزیر اسبق ترکیه خودش این موضوع را اعلام کرد.
اما اگر امروز می بینیم که وجهه ایران را تخریب می کند، یعنی یک جای کار تبلیغاتی ما می لنگید. باید دستگاه های تبلیغاتی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران سیاست های اصولی، عدالت طلبانه، خیرخواهانه و صلح طلبه ایران را بیشتر تبلیغ و بلکه تبیین کنند. ما باید در داخل مراقب توطئه های به ظاهر ملی گرایانه باشیم. برخی از عناصر و عوامل همین توطئه گران خارجی که برشمردم در داخل نیز زیر لفافه ملی گرایانه و به اصطلاح ناسیونالیستی به دنبال مشی آنها هستند. باید مراقب بود و تلاش کرد تا نظر مردم منطقه را جلب کرد، هرچند که دیر یا زود حقیقت روشن می شود اما هرچه زمان می گذرد قطعا خسارت بیشتر می شود.باید بیشترمراقب بود و خیرخواهی و راه درست را با تحلیل های درست با زبان لین برای مردم و دولت های منطقه بیان کرد و در عین حال باید حافظ مناسبات دیپلماتیک و روابط علمی و فرهنگی با کشورهای منطقه باشیم.
آیا احتمال توطئه در منطقه وجود دارد؟
منطقه ما متاسفانه جولانگاه توطئه گران است.یک پای توطئه عموما عنصر داخلی یا محلی است،از این نظر از یک طرف می بینیم پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ دوم قره باغ حاکمان باکو را دچار توهمات خود بزرگ بینی کرده که اینگونه توهمات همیشه کشورها و ملت ها را دچار مصیبت می کند، از سوی دیگر وضعیت فعلی حاکمیت در ایروان بسیار شایان دقت و توجه اهمیت است. همان گونه که بیان شد در طول سال های پس از استقلال لابی ارامنه در آمریکا و اروپا تاثیرگذار بر حاکمیت ارمنستان بوده اند. آنها هم دچار خولیای ارمنستان بزرگ و خود بزرگ بینی بودند و عمر یک نسل را با خیالات واهی به تباه کشیدند. حالا سیاست نخست وزیر فعلی ارمنستان گریز از مسکو و غربگرایی است.
به نظر می رسد یکی از دلایل موفقیت باکو در اقدام نظامی علیه ارمنستان چراغ سبز مسکو برای گوشمالی ارمنستان بود. اکنون سیاست نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان مشکوک است، او از یک سو روابط بسیار نزدیک با ترکیه حامی اصلی باکو در جنگ قره باغ دارد تا جایی که مخالفانش او را فرماندار اردوغان در ایروان توصیف می کنند. از سوی دیگر روابط گرم و نزدیک با اروپا و آمریکا دارد، از آمریکا برای انجام مانور مشترک نظامی دعوت کرده ، همزمان سیاست های خصمانه نسبت به مسکو را ادامه می دهد، بیانیه روم یعنی جنایتکار جنگی شناختن رئیس جمهور روسیه را برای بررسی به مجلس ارمنستان فرستاده است، در حالیکه ارمنستان متحد نظامی مسکو و عضو سازمان دفاع جمعی ( سازمان دفاعی جمهوری های شوروی سابق) است.
چند پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان مستقر است و مرزهای خارجی ارمنستان توسط مرزبانان روسی حراست می شود. پاشینیان بی شک از حساسیت مسکو به مرزهایش در قفقاز جنوبی و نزدیک شدن نانو به آن آگاه است. لذا به سیاست های یک بام و دو هوای پاشینیان نمی توان اطمینان کرد. سیاستمداران قدیمی ارمنستان مانند پطروسیان، سارکسیان و کوچاریان و دیگران به این دلایل به او اعتماد ندارند. به نظر می رسد وی همانند زلنسکی در اوکراین است و بیشتر در زمین ناتو بازی می کند. از این رو ممکن است همکاری پنهانی و تبانی با بازیگران به ظاهر مخالف ارمنستان نیز داشته باشند و سازش هایی پنهانی با آنها انجام دهد. این موضوع برای مقامات جمهوری اسلامی ایران هم شایان دقت و توجه لازم است.
درحالیکه حاکمان دوطرف اصلی مناقشه دچار این توهمات و تصورات هستند شرایط جهانی و منطقه ای بسیار حساس و شکننده است. درگیرشدن روسیه در جنگ اوکراین که عملا جنگ با ناتو است. و این تصور را ممکن است در رقبا پدید آورد که مسکو دیگر توان یا حوصله پرداختن به مسائل قفقاز جنوبی را ندارد. همچنین تحرکاتی که در پیمان های منطقه ای صورت گرفته مانند پیمان شانگهای و اجلاس بریکس نشان داد که حرکت کلی جهانی به ضرر آمریکا و علیه حاکمیت دلار است و می تواند سلاح تحریم آمریکا را ناکار کند. آمریکایی ها نمی خواهند این امتیاز را از دست بدهند. لذا آمریکا بعید نیست با سو استفاده از موقعیت توطئه ای را برپا کند. این توطئه برپایی یک جنگ در منطقه قفقاز است که زیان آن برای منطقه و نفعش برای امریکا و رژیم صهیونیستی است.
در مورد نقش ایران در منطقه قره باغ توضیح بفرمایید؟ رژیم صهیونیستی چه سیاستی را در این مناقشه برعهده دارد؟
ایران با توجه به مرز طولانی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان، منطقه ای که قرابت های تاریخی و فرهنگی با آن دارد، به تحولات منطقه بسیار حساس است. دشمنان و رقیبان ایران هم به این حساسیت واقفند و فاکتور ایران یکی از راهبرد های سیاست منطقه ای آنان است. در این میان رژیم صهیونیستی هرچند موجودیت کاملا مستقل ندارد و در چهارچوب حرکت های آمریکا در منطقه حرکت می کند لکن بعنوان جریان صهیونیسم منافع خود را دنبال می کنند و خط مشی خود را دارند. حرکت آنها متفاوت از حرکت نظامی و مستقیم آمریکایی ها است و از هر عنصر و عاملی که بتواند نفاق و کینه و عداوت را در هر منطقه برپا کند و فرصت را برای آنها پدید آورد و دست آنها را در مقابل دشمنان شان که اکثریت کشورهای اسلامی به خصوص جمهوری اسلامی ایران است قوی کند، قطعا از آن صرف نظر نخواهند کرد. تصور اینکه مردم دو کشور شیعه مذهب ایران و جمهوری آذربایجان به دشمنان هم تبدیل شوند و یکدیگر را تهدید امنیتی برای خود ببینند برای رژیم صهیونیستی بسیار وسوسه کننده است و خیال می کند که در آن صورت می تواند انتقام زخم های کاری را که از مبارزان لبنان خورده، از ایران بگیرد .
ایران تا چه میزان به مناقشات منطقه قره باغ حساس است؟
حساسیت ایران به تحولات قفقاز شامل مناقشه قره باغ هم می شود که پدیده ای مخرب در توسعه مناسبات دوستانه کشورها و ملت های منطقه و برهم زننده ثبات و امنیت منطقه است. این ویژگی مناقشه آن را برای صهیونیست ها هم جذاب و حائز اهمیت کرده است تا بخواهند حرکت های ضد ایرانی و ضد اسلامی خود را در چارچوب آن پیش ببرند،البته تمنیات اقتصادی نیز وجود دارد. امروزه باکو با به دست آوردن درآمدهای قابل توجه از محل فروش نفت و گاز یکی از خریداران تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی و یکی از منابع تامین کننده انرژی برای آن رژیم است. وسوسه نفوذ امنیتی و سیاسی در باکو در کنار درآمد سرشار اقتصادی صهیونیست های یهودی را به حرکت های جسورانه در قفقاز جنوبی وامی دارد. لذا امروز یکی از بازیگران مخرب در منطقه قفقاز جنوبی رژیم صهیونیستی است که به دنبال گل آلود کردن آب در این منطقه است تا بتواند از این آب ماهی ای برای خود بگیرد.
برخی معتقدند حوادث قفقاز می تواند تله ای برای جمهوری اسلامی باشد که توسط دشمنان عبری غربی طراحی شده است. این تحلیل تا چه اندازه صحیح است و بهترین رفتار جمهوری اسلامی در این رابطه توضیح بفرمایید؟
در کل، نمی توان از دشمنانی که به دنبال تضعیف جمهوری اسلامی و مناسبات ایران با کشورهای جهان هستند، انتظار داشت که در منطقه ای این سیاست را دنبال نکنند. آنهم در این منطقه بسیار حساس که هرگونه حرکت توام با خطا و اشتباه می تواند زیان بار و دیرگذر باشد. از این رو در منطقه قفقاز صهیونیسم از روز بعد از فروپاشی تلاش خود را آغاز کرده است و با استفاده از مهاجران یهودی قفقاز بخش بزرگی از آنها را دوباره به قفقاز بازگرداند و از آنها به عنوان عوامل و پیاده نظام خود و عوامل و عناصر فرهنگی و رسانه ای استفاده می کند.
ادامه دارد......
نظر شما