خبرگزاری شبستان، جهان اسلام: علامه «اقبال لاهوری» از حامیان سرسخت آرمان فلسطین بود و در ماههای عمر خود در نامهای به محمد علی جناح نوشت که حتی حاضر است به خاطر تحقق این آرمان به زندان برود.
او در شعر شام و فلسطین (سوریه و فلسطین)، می گوید:
های خاکی فلاستین پ یاهودی کا آگار حق
هیسپانیا په حق نهین کیون اهل عرب کا؟
ترجمه شعر این است که «اگر یهودیان بر خاک فلسطین حق دارند، چرا اعراب بر خاک اسپانیا حق ندارند؟»
به نظر اقبال، فلسطین متعلق به اعراب است و اگر کسی از حقوق یهودیان بر سرزمین فلسطین به دلیل بیرون رانده شدن آنها از فلسطین دفاع کند،پس باید از حق اعراب در اسپانیا نیز دفاع شود.
اقبال همدردی عمیقی با مسلمانان فلسطین داشت، زیرا معتقد بود اسلام از همه نژادها، مناطق و مرزها فراتر است. اگرچه اقبال در سال ۱۹۳۸ درگذشت و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ایجاد شد، اما اقبال از نزدیک تحولات خاورمیانه را دنبال می کرد.
کشورهای غربی به دنبال اعطای زمین به یهودیان در فلسطین بودند و تمام وعده هایی را که در جریان مذاکرات داده بودند زیر پا گذاشتند.
بر اساس اسناد تاریخی، یک تظاهرات عمومی در بیرون دروازه معروف «موچی لاهور» در ۳۰ دسامبر ۱۹۱۹ سازماندهی شد. اقبال طی سخنرانی در این مناسبت، قطعنامه ای ارائه کرد و خواستار آن شد که وعده هایی را که دولت بریتانیا ارائه داده بود مبنی بر اینکه مسلمانان نسبت به سرزمین های خود در خاورمیانه حق داشته باشند، برآورده شود.
وی تاکید کرد که هیچ بخشی از هیچ سرزمین متعلق به مسلمانان نباید به هیچ طرف دیگری واگذار شود.
پس از کنفرانس صلح پاریس، نیاز به یک سازمان بین المللی برای حفظ صلح جهانی احساس شد، بنابراین جامعه ملل در سال ۱۹۲۰ تشکیل شد، اما نتوانست از حقوق ملل دفاع کند.
اقبال از آنچه پس از جنگ جهانی اول و در پی ایجاد جامعه ملل به مسلمانان داده شد، کاملا ناامید بود. او یک قطعه کوبنده چهار خطی نوشت و جامعه ملل را چند نفری که کفن از قبرها میدزدند، توصیف کرد.
این دو بیت در «پیام مشرق»، مجموعه شعر فارسی اقبال است که اولین بار در سال ۱۹۲۳ منتشر شد.
ترکان عثمانی در دوران حکومت خود رفتار سهلآمیز و بردبارانهای نسبت به یهودیان از خود نشان داده بودند. آنها به یهودیان اجازه دادند در مقابل دیوار غربی، دیواری باستانی که در مجاورت «قبه الصخره» در بیت المقدس قرار داشت و در میان مسلمانان به دیوار براق معروف است، نماز بخوانند.
در سپتامبر ۱۹۲۹، اقبال در سخنرانی خود به انتقاد از سیاستهای طرفدار یهودیان توسط انگلیسیها پرداخت و به نقل از «محمد رفیق افضل» در کتاب گفتار اقبال، گفت: ترکها رفتار بردبارانه فوقالعادهای نسبت به یهودیان از خود نشان دادهاند. آنها به یهودیان اجازه دادند که در مقابل دیوار براق نیایش کنند.
این در حالی است که بر اساس اسناد تاریخی و اسلامی،کل محوطه صحن مسجد الاقصی متعلق به مسلمانان است.یهودیان مدعی کنترل و استفاده از آن هستند، اما از نظر قانونی و تاریخی هیچ حقی بر آن ندارند.
اقبال در یکی از دوبیتیهای خود ضمن خطاب به اعراب فلسطینی میگوید: داروی شما نه در ژنو است و نه در لندن، زیرا رگ گردن غرب در چنگال یهودیان است.
«محمد حمزه فاروقی» در یکی از مقالات خود آورده است که علامه اقبال در دومین کنفرانس میزگردی که در چند ماه آخر سال ۱۹۳۱ در لندن برگزار شد، برای بحث در مورد اصلاحات به درخواست سیاستمداران هندی شرکت کرد.
در آن روزها «معتمرالعلم الاسلامی» یا «کنگره جهانی مسلمانان»، کنفرانسی را برای بحث درباره تهدید صهیونیست ها ترتیب می داد. اقبال پس از خروج از کنفرانس لندن، برای شرکت در کنفرانس به بیت المقدس رفت.
اقبال در بسیاری موارد دیگر از آرمان فلسطین حمایت کرده بود که نمیتوان به همه آنها اشاره کرد، اما نامه او به تاریخ ۷ اکتبر ۱۹۳۷، خطاب به محمد علی جناح، کاملا واضح به مسئله فلسطین اشاره میکند: مسئله فلسطین ذهن مسلمانانبه شدت به خود مشغول کرده است و من شک ندارم که اتحادیه قطعنامه ای قوی در مورد این مسئله تصویب خواهد کرد.
وی در این نامه نوشت: میتوان به برگزاری یک کنفرانس کاری کرد که رهبران مسلمان در مورد نوعی اقدام مثبت برای فلسطین، تصمیم گیری کنند و تعداد زیادی از مردم قطعا برای تحقق آرمان فلسطین کمک خواهند کرد.
اقبال گفت: شخصا ابایی ندارک از اینکه برای موضوعی که اسلام را تحت تاثیر قرار میدهد به زندان بروم.
این در حالی است که او بیمار بود و در عرض شش ماه درگذشت، اما حاضر بود به خاطر آرمان فلسطین به زندان برود!
نظر شما