به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ در میان روزمرگی هایی که گاه چنان ملال آور می شود که حوصله خودت را هم نداری چه برسد به دیگری و زمانی که در گیر و دار همین ملالت ها زبان به شکوه باز می کنی و طلبکار زمین و زمان می شوی، تلنگرهایی لازم است تا تو را به خود بیاورد و متوجه کند؛ متوجه نعمت های بیشماری که داری و اساساً برخی آنها را به شمارش هم در نمی آوری از بس برایت عادی شده است.
گاهی باید در حوالی خودت و نه خیلی هم دورتر، گشتی بزنی تا ببینی برخی آدم های اطرافت با چه بحران هایی دست و پنجه نرم می کنند.
متولد ۱۳۶۷ است؛ از اهالی مسجد؛ دخترِ همان مردی که به دعای مادر در قابل درب کعبه در مسیر عاقبت به خیری قرار گرفت؛ او خود از آن دخترانی بوده که برای زندگی آینده خود برنامه ها داشت و با هزار و یک امید و آرزو مادر شد.
زینب که به دنیا آمد مرضیه با اتفاقی مواجه شد که هیچوقت حتی تصور آن را هم نمی کرد و در میان آن همه آرزو و برنامه برای زندگی مشترک و مادری کردن، اصلاً می توانسته به چنین چیزهایی فکر کند!؟ به فرزندی که فلج مغزی باشد! آن هم در اولین تجربه مادری!
حال مرضیه را فقط خدا می داند و بس؛ وقتی او بعد از ۹ ماه چشم انتظاری و روزهایی که در خلوت خود بارها با زینب از آرزوهایی گفته که وقتی آمد برایش جامه عمل بپوشاند و از روزهایی حرف زده که خوشبختی را قرین لحظه های دختر می کند؛ حالا اما یکباره با صحنه ای مواجه شده که در یک لحظه همه آن آروزها و برنامه ها را برباد رفته می بیند.
خودش می گوید: اوایل خیلی سخت بود و برای هیچ مادری آسان نیست؛ مخصوصاً فرزند اول که هیچ تصوری از چنین مشکلی نداری زیرا فانتزی هایی در ذهن داری.
مرضیه اما جا نزد، خودش را نباخت، زینب را از خودش جدا نکرد و به مراکز حمایتی نسپرد؛ چرا!؟ چون او بیش و پیش از هر چیز انتخاب کرده که «مادر» باشد! مادر بودن به معنای حقیقی کلمه را باید تجربه کرده باشی تا بدانی چرا مرضیه پای همه چیز ایستاد و انتخاب های سخت کرد.
وی می افزاید: اما به مرور تلاش می کنی و خدا هم صبر می دهد و هم مسیر را برایت باز می کند؛ آنقدر برکات وجود چنین بچه هایی زیاد است که کم کم سختی ها فراموش می شود و به جایی میرسی که کنار این بچه ها احساس لذت و آرامش می کنی.
مرضیه اعتمادی، دکترای علوم قرآن و حدیث و از اعضای فعال کانون فرهنگی هنری مسجد الزهراء رفسنجان در ادامه گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان تصریح می کند: «شکر و صبر و تلاش» اسم رمزی است که من و همسرم در سال اول تولد زینب که تماماً در بیمارستان بودیم برای مسیر خود انتخاب کردیم.
وی گفت: ما انتخاب کردیم در هیچ شرایطی زبان به ناشکری باز نکنیم و امیدمان را از دست ندهیم و تصمیم گرفتیم برای زینب که قبل از آنکه فرزند ما باشد، بنده ای از بندگان خدا است، مطابق شرایط خودش بهترین زندگی را داشته باشد.
اعتمادی با تأکید بر اینکه همه ما باید در مسئله مواجهه با معلولیت تجدید نظر کنیم و بهترین نگاه به بهترین نوع زندگی برای آنان را داشته باشیم؛ خاطرنشان کرد: زندگی همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد و می شود در شرایط متفاوت و به ظاهر سخت و پیچیده بود اما خوشبخت هم زندگی کرد.
با وجود شرایط سخت و غیرقابل پیش بینی که مرضیه در نخستین زایمان با آن مواجه شد و می توانست هر کسی را برای بارداری مجدد پشیمان و کاملاً منصرف کند اما او از چنان آرامش و طمأنینه و توکل و حُسن ظن به خدا امیدوار بود که باز هم انتخاب کرد تا فرزند دوم داشته باشد و حالا رضا هفت سالگی خود را می گذراند.
مرضیه اما فقط به گذران زندگی قانع نشده و می گوید به برکت وجود زینب وارد نویسندگی شدم؛ اول کتاب شصت روایت مستند زندگی دخترش زینب و اتفاقاتی که برای او افتاده را نوشت که انتشارات امیرکبیر آن را چاپ کرده است.
زندگی شهید مدافع حرم، نوید صفری در قالب روایت داستانی که توسط انتشارات شهید کاظمی در سال ۹۹ منتشر و امروز به چاپ یازدهم رسیده از دیگر آثار این بانوی موفق است.
کتاب سوم او «پروانهها گریه نمی کنند» مشتمل بر ۱۵ روایت از افرادی است که به نوعی با معلولیت درگیر بودند و نشر جام جم آن را چاپ کرده است.
اعتمادی درباره این اثر می گوید: برای اولین بار به صورت مستند از دریچه تجربه زیسته به مسئله معلولیت نگاه کردیم و در این کتاب به معلولیت های مختلف پرداخته شده و طیف وسیعی از معلولیت را پوشش می دهد و این نقطه قوت کتاب است.
وی بیان کرد: برای نگارش این اثر وقتی با والدین مشابه خودمان صحبت کردم، دیدم چه بسیار آدم هایی که با شرایط سخت و متفاوت زندگی می کنند اما از درون احساس خوب و آرامش و مفید بودن دارند و دیدم که چقدر می شود از این رنج فرصت رشد برای خود ایجاد کرد.
اعتمادی در بخش پایانی سخنانش گفت: از سال ۸۵ جزو اعضای فعال کانون مسجد الزهرا بودم و کارشناسی کتاب خوب و مناسب برای خانواده ها و نوجوانان در کتابخانه مسجد به ویژه کتابخانه تخصصی قرآن و حدیث را انجام دادم.
وی دختر حاج حبیب الله اعتمادی، مؤسس مسجد، کانون، کتابخانه الزهراء رفسنجان و مجتمع فرهنگی هنری حضرت خدیجه سلام الله علیها است که منشأ خدمات فرهنگی زیادی در این شهر است.
اعتمادی با اشاره به تصمیم خود برای ادامه نویسندگی افزود: جدای از کلمه که سلاح خوبی برای انسان است خوشحال کردن پدرم هم هست زیرا ایشان از این کار من لذت می برد لذا برای جبران همه زحماتی که برای ما کشیده نویسندگی خیلی به من حس رضایت می دهد.
گفتنی است؛ قرآن کریم در سوره بقره بروز شرایط معلولیت در افراد را از امتحانات الهی می داند؛ همچنین در چندین آیه به صراحت از نابینایان، ناشنوایان، معلولان جسمی ـ حرکتی و ذهنی نام برده و حقوق آنان را یادآور شده است. نگاه قرآن به معلولان کاملاً انسانی است و آنان را انسانهایی میداند که جسمشان تفاوتهایی با افراد عادی دارد ولی در اصل انسانیت و شئون و حقوق انسانی هیچ تفاوتی با افراد عادی ندارند. بر اساس این نگاه در چند آیه حقوق آنان را یادآور شده است. از جمله در سوره نور آیه ۶۱ به برخی حقوق معلولان اشاره شده است.
علاوه بر این؛ در دستورات الهی به مکلفین از برخورد نامناسب با کسانی که نقص عضو داشته و یا تمسخر دیگران نهی نموده است؛ چنانکه می فرماید: عَبَسَ وَ تَوَلَّی؛ أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی؛ وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّی؛ أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری»؛ چهره درهم کشید و روی برتافت! از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود، تو چه میدانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند؟ یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد.
نظر شما