گفتار و کردار مرحوم دکتر مجتهدی واقعیت داشت و مطابق یکدیگر بود

دکتر اعوانی، با اشاره به ابعاد و وجهه علمی، گفتاری و رفتاری مرحوم دکتر مجتهدی گفت: او از استادانی نبود که سر کلاس برود و در بیرون کلاس جور دیگری باشد؛ گفتار و کردار او واقعیت داشت و عین هم بود.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: آیین گرامیداشت هفتمین روز درگذشت استاد دکتر «کریم مجتهدی» صبح دوشنبه 2 بهمن ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

دکتر «غلامرضا اعوانی» در این مراسم با بیان اینکه مرحوم دکتر مجتهدی در یک کلمه در فلسفه خلاصه می شد، اظهار کرد: واقعا فلسفه زندگی می کرد، او فلسفی فکر می کرد، فلسفی می زیست، مشی فلسفی داشت و دانشجویان را به روش فلسفی به آنچه که اعتقاد داشت تربیت می کرد. 

عضو پیوسته فرهنگستان علوم ادامه داد: دکتر مجتهدی از استادانی نبود که سر کلاس برود و در بیرون کلاس جور دیگری باشد؛ معلم‌ها و فلاسفه قدیم کسی که فقط در گفت وگو فیلسوف بود اما در عمل چنین نبوده است را سوفسطایی می‌گفتند؛ اما در مورد دکتر مجتهدی گفتار و کردار او واقعیت داشت و عین هم بود، به هرحال علم به تعبیری که فلاسفه دارند از باور شروع می شود، یعنی اگر کسی به دانشی باور نداشته باشد اصلا علم ندارد، اما هر باوری علم نیست، باور درست. 

وی گفت: اما باور درست هم باید به یقین برسد اگر به یقین نرسد انسان جزمی می شود. علاوه بر باور درست، علم باید به یقین برسد. یقین نیز مراتب دارد. همان طور که قرآن فرموده علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین.

اعوانی تصریح کرد: فرض کنید در ریاضی علاوه بر اینکه انسان باید باور درست داشته باشد باید یقین هم داشته باشد و برهانی باشد اما مراتب بالاتر از برهان هم هست، کسی مثل افلاطون که ریاضی‌دان بزرگی بوده است در کتاب‌های خودش، عالم را به عنوان ریاضی تصویر می کند. این دیگر مرتبه عالی‌تری است اما حتی مرتبه علم الیقین‌اش درست است.

وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه مرحوم مجتهدی بعد از دیپلم متوسطه به دانشگاه سوربن رفت، افزود: آن استاد بزرگوار آنجا نزد استادان برجسته تحصیل کرد. این مهم است. یعنی انسان باید نزد استادی برود و علم بیاموزد. استادان قوی‌تر و بهتر و به قول هندی‌ها نشستن در حضور یک استاد نه اینکه صرفا علم ویدئویی و نواری دریافت کند. پیش استاد نشستن، زانو زدن که در فلسفه‌های قدیم رایج بوده اما متاسفانه امروز چندان رواج نیست.

این فیلسوف ادامه داد: کتابی که استاد داوری در مورد فلسفه فرانسه در قرن بیستم نوشتند بسیار خواندنی است، در میان افرادی که آنجا بودند دو شخصیت معروف‌تر بودند که یکی «ژان وال» است که کتابهایش به فارسی هم ترجمه شده است و کتاب مابعدالطبیعه او را دکتر مهدوی ترجمه کرد است؛ از اساتید او کربن است. ما کربن را معمولا دست کم می گیریم. او در حد خودش حتی اگر به سمت مطالعات اسامی هم نیامده بود در حد معیارهای غربی خود فیلسوف بزرگی بود. او در 1933 و 1935 دو کتاب از هایدگر را به زبان فرانسه ترجمه کرد؛ بعدها نیز با ماسینیون آشنا شد که او نیز به ایران مسافرت کرده بود و کتاب حکمت الاشراق را به ایران آورده بود و به کربن داده بود و او هم که تا آخر عمر اشراقی باقی ماند. اما کربن شاگردان بزرگانی چون ژیلسون، ماسینیون و اساتید معروف دیگر بوده است.

اعوانی با اشاره به برخی خصوصیات دکتر کریم مجتهدی تصریح کرد: او بسیار آدم منظمی بود و وقت را بیهوده تلف نمی کرد. تا آخر عمرش در حال خواندن بود و تا آخرین سالهای زندگی‌اش مشغول مطالعه و تحقیق بود. اهل علم بود و اهل علم؛اصلا به غیر علم عنایت نداشت. از جمله خصوصیاتی که از او دیدم این بود که همواره آغاز سخن را با اهمیت فلسفه آغاز می کرد.

وی در بخش دیگری از سخنرانی خود در مورد اهمیت فلسفه در ایران گفت: به این مساله کم توجه شده است، من به یقین می گویم که هیچ کشور اسلامی حکمت ندارد از مصر گرفته تا اندونزی، آنها اصول عقاید و کلام دارند که گاهی ضد حکمت است، کشوری که باید افتخار کند ما هستیم که حکمت داریم، دنیای امروز تشنه حکمت است اما قدر آن را نمی دانیم و بزرگان حکمت در ایران فرهنگی بودند نه در ایران جغرافیایی، هرجا بروید تاثیر فرهنگ ایران را می بینید و هرجا پایتخت بوده مرکز حکمت بوده است.

اعوانی تصریح کرد: وقتی که دانشگاه تهران ایجاد شد افراد ممتازی در فلسفه بودند، وقتی که دانشگاه تهران تاسیس شد فلسفه غرب به صورت علمی وارد ایران شد. لذا اولا هم حکمت اسلامی در تهران است و هم فلسفه غرب و این دو با هم در تهران بودند و در این میان کسانی چون دکتر مجتهدی سهم بسیاری در فلسفه داشتند. ایشان 25 کتاب در فلسفه نوشت .او به فلسفه اسلامی نیز توجه داشت. 

اعوانی در ادامه به چالش دانشگاه‌های ایران و آفت‌های آن اشاره کرد و افزود: دانشگاه ما آفت زیاد دارد و یکی از این آفت‌ها آن است که استاد بازنشسته را رها می‌کنند که این رویکرد بر خلاف غرب است. در غرب، پس از بازنشستگی تازه ارائه امکانات شروع می‌شود و استاد بازنشسته هیچ دغدغه‌ای برای تحقیق ندارد و اتفاقاً بهترین تحقیق‌های خود را در دوران بازنشستگی ارائه می‌دهند و ما افسوس می‌خوریم که دانشگاه‌هایمان از این استاد چنان که باید استفاده نکردند و خوشحالیم که پژوهشگاه، از بازنشستگی تا آخر عمر به بهترین شکل از دکتر مجتهدی بهره مند شدند.

وی ادامه داد: برخی هستند که به فلسفه متمسک می شوند و تمام و مثلا کانتی می‌شوند. خدا را حکیم می دانند. این در حالی است که هیچ کسی کامل نیست؛ بنابراین تمسک و ایستادن رو به روی هم جز تعصب نیست و این را جز در مفهوم دکتر مجتهدی نمی بینیم؛ دانشگاه های ما آفت دارد اما چند آفت بیشتر، از جمله وقتی که استاد بازنشسته شد هیچ خبری از او نمی گیرند، در حالی که در غرب چنین نیست و تازه اول رسیدگی و تحقیق برای اوست.
 

کد خبر 1745764

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha