خبرگزاری شبستان-استان فارس: گاهی در موقعیتهای حساس و لحظههای سرنوشتساز بعضی از اعمال ما انسان ها چه خوب و بد ضریب میخورد. یک عمل شایسته و صالح در شرایط عادی پاداشی دارد اما همان عمل در موقعیت حساس و سرنوشتساز دارای ارزش چند برابر است.
نمونه تاریخی این جریان در ماجرای جنگ خندق اتفاق افتاد. امام امیرالمومنین(ع) در صدر اسلام بسیاری از سران کفر را با ضربات شمشیر از پا در آوردند اما چه میشود که یک ضربت آن بزرگوار به فرمایش پیامبر (ص) افضل از عبادت جن و انس میشود؟
چون موقعیت حساس است و سرنوشت اسلام و شرک وابسته به آن است و ممکن است اسلام برای همیشه ازبین برود و یا ریشه اصلی و اساسی شرک زده بشود.
اینجاست که ارزش یک ضربت بهواسطه درجه بالای اخلاص ضارب و بهواسطه موقعیت، این اندازه اوج میگیرد.
این مطالب را امام جمعه جهرم گفته و ابراز کرده در بعضی از نقلهای اهل سنت و به گونه مشخص از حاکم نیشابوری آمده که پیامبر (ص) در مورد این ماجرا چنین فرمودند: «لمبارزة علیبنابیطالب لعمرو بن عبدود یومالخندق افضل من اعمال امتی الی یومالقیامة.» البته بعید نیست که حضرت در موقعیتهای مختلف هردو را فرموده باشند که «افضل من عبادةالثقلین» یا «افضل من اعمال امتی الی یوم القیامة» به هر حال همه مدیون آن ضربتی هستند که اگر نبود فاتحه اسلام خوانده شده بود.
به اذعان حجت الاسلام محمدحسین مدبر گاهی انجام وظیفه نزد خدای متعال بسیار ارزش پیدا میکند و خدای نخواسته ترک وظیفه و اهمالکاری و بیتفاوتی به همان نسبت گناهش مضاعف میشود. تصور بفرمایید که مسلمانها در مدینه در محاصره کامل اقتصادی و نظامی بودند و دور خودشان خندق کشیدند تا این که پنج نفر از پهلوانان شرک که بزرگشان عمربنعبدوَد بود از این خندق عبور میکنند. به هر حال این پنج مشرک خندق را پشت سر گذاشته محاصره را شکستند و عمربن عبدود فریاد هل من مبارزش بلند شد چون پهلوان نامداری بود و حریف هزارنفربود و به او «فارِس یَل یَل» میگفتند.
یل یل منطقهای بوده که درگیری در آن اتفاق میافتد و عمربن عبدود به تنهایی همه لشکر آن جا را شکست میدهد. واقدی میگوید وقتی رجز خوانی عبدود بلند شد که مگر شما معتقد نیستید اگر کشته شوید به بهشت میروید و اگر مرا بکشید من به جهنم میروم؟ اکنون مردی در بین شما پیدا نمیشود که او را به بهشت بفرستم یا او مرا به جهنم بفرستد؟ همه مسلمانها به جز یک استثناء «کأنّهم علی رؤوسهم الطیر» انگار پرنده روی سرشان نشسته بود و مثل مجسمه تکان نمیخوردند و به تعبیر خودمان خشکشان زده بود که امیرالمومنین(ع) بلند شدند و عرض کردند که یارسول الله(ص) به من اجازه دهید که به مبارزه این مرد بروم که حریف او من هستم.
حضرت فرمودند یاعلی! بنشین و این قضیه سه بار تکرار شد. البته علتش هم روشن بود که معلوم شود مرد این میدان کیست و فضیلت این بزرگ مرد برای عالم اسلام تا قیام قیامت روشن بشود و همه بدانند که مدیون آن بزرگوارند البته اگربفهمند. بالاخره کار به جایی رسید که عبدود شروع به مسخره کردن مسلمانها نمود که بار دیگر مولای متقیان و امیر مؤمنان علی علیهالسلام برخاستند و رسولالله (ص) اذن میدان دادند و فرمودند: « بَرَزَ اَلْإِسْلاَمُ (الإِیمانُ) کُلُّهُ إلَی الشِّرکِ کُلِّهِ» و شمشیر خودشان را به او داده و عمامه خود را برسر او پیچیدند و در حق آن بزرگوار دعا کردند و فرمودند که علی جان! «هذا عمربن عبدود» میدانی به جنگ چه کسی میروی ؟ حضرت جواب دادند بله یا رسولالله(ص) «و انا علیبنابیطالب » و بقیه ماجرا که حضرت ضربتی خوردند که سپر و عمامه شکافت و قدری سر مبارک آسیب دید و تا جایی که گردوخاک این نبرد آن قدر بلند شد که لشکریان، آن دو را نمیدیدند که ناگهان صدای تکبیر امیرالمومنین(ع) بلند شد و متوجه شدند که آن حضرت پیروز شده وتکبر همگان بلند شد.
امامین انقلاب و نیز شخصیتهایی چون شهید سلیمانی خوب درک کردند که اگر اسلام سیلی بخورد دشمنان قسم خورده نخواهند گذاشت دوباره بر پا بایستد.
وی با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب و دهه فجر عنوان کرد: ژنرال هایزر میگوید ما با ۳۰ هزار نفر از تفنگداران آمریکایی با بقایای ارتش شاه قصد داشتیم چند روز قبل از ۲۲ بهمن با دستگیری و کشتار همه سردمداران انقلاب یک کودتای خونین راه بیندازیم و رضوان خدا بر مرحوم امام (قدس سره) که در همان زمان دستور دادند همه مردم به خیابانها بریزند.
آیتالله طالقانی که تحمل نداشت به امام اعتراض کرد و امام برای اینکه ایشان را با واقعیت آشنا کند فرمود: فلانی اگر این چیزی که من میگویم از جای دیگری گفته شده باشد شما چه میگویید؟ که آقای طالقانی عرض کرده بودند آقا دیگر من حرفی ندارم.
به گفته وی، در یک موقعیت حساس وقتی که میخواهد چنین اتفاقی بیفتد یک مرد شجاعت و تدبیر خود را نشان میدهد و چه ثمرهای رقم میخورد که یک حمام خون تبدیل به پیروزی شکوهمندی میشود.
آنگونه که حجت الاسلام مدبر گفته همه ما قبول داریم که اکنون هم موقعیت حساس است. امامین انقلاب و نیز شخصیتهایی چون شهید سلیمانی خوب درک کردند که اگر اسلام در این مرحله سیلی بخورد دشمنان قسم خورده نخواهند گذاشت دوباره بر پا بایستد. الان چه به سر مسلمانان غزه آوردهاند. حاج قاسم میگفت روزگاری که مردم میبایست از خیمهگاه امام حسین(ع) حمایت میکردند، عده زیادی نکردند و خوبان در کربلا و عدهای هم در قضیه توابین شهید شدند. البته توابین کجا و شهدای کربلا کجا!
اکنون جمهوری اسلامی حرم و خیمهگاه است که اگر آسیب ببیند همه حرمها را خراب خواهند کرد و این یک واقعیت است.
آنگونه که امام جمعه جهرم می گوید: اکنون جمهوری اسلامی حرم و خیمهگاه است که اگر آسیب ببیند همه حرمها را خراب خواهند کرد و این یک واقعیت است. اگر ایران نبود دیگران کجا قدرت دفاع از کربلا و نجف و کاظمین و سامرا و حرم حضرت زینب داشتند؟! سالها حکومت سعودی تلاش کرد که خودش را متولی جهان اسلام بداند، الان چه وضعی پیدا کرده ؟! پیشرفت اقتصادی به قیمت زیرپا نهادن احکام مسلم خدا و درنوردیدن مرزهای اخلاقی!؟ دو هفته قبل اجازه دادند در سرزمین وحی مشروبفروشی به صورت رسمی در خیابانها شروع بهکار بکند البته گفتند برای خارجیهاست اما هیهات!.
وی با اشاره به اینکه اکنون دفاع از این حرم، شرکت در انتخابات و برگزیدن افراد لایق است، عنوان کرد: اگر اصلح پیدا نشد افراد کم ضرر را انتخاب کنیم. به هرحال شرکت در انتخابات یعنی انجام وظیفه در این موقعیت حساس که اجر و ثوابش فراوان است و دفاع نکردن از این حریم و حرم و خیمهگاه حداقل گناهی بسیار بزرگ است. چون اگر به بعضی از کاستیها پرداخته نشود دیگر قابل جبران نیست.
نکند خدای نکرده مشمول خطاب در این آیه شریفه شویم که میفرماید: «دیگر دیر شده» چون بعضی از چیزها در موقعیت خودش باید انجام شود.
نظر شما