کتاب شهد و شرنگ منتشر شد

روایتی از هجرت، اسارت و شهادت بانو معصومه رحیمی
کتاب شهد و شرنگ منتشر شد

کتاب شهد و شرنگ روایتی از هجرت، اسارت و شهادت بانو معصومه رحیمی به قلم ریحانه غلامیان منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، کتاب شهد و شرنگ، امانتی از شنیده ها و روایتی است که سعی شده با قلمی ساده و بی تکلف، تصویر روشنی از چگونه زیستن یک زن در تنگنای اسارت تا یک قدمی شهادت را برایت بسازد؛ روایتی است از رانده شدگان! از آشتی دو ملت به بهای عزیمت! اسارت! شهادت!

شاید کسی خیال کند سهم تو از هجمه تنش های آن روزها تماشا بوده و بس! و روایتی که سالها در سینه ات سنگینی کرده! اما من میخواهم امروز از دختری قوی تر از دیروز برایت بگویم که حالا اشکها و لبخندهایش با هم تنیده شده و دیگر لرزش در صدایش، بغض فروخورده چندساله اش را نمی شکند. او می خواهد با تو حرف بزند؛ نه برای نام و نشانی، اصلاً و ابدا! رسمش به گمنامی بوده و همیشه از دیده شدن برحذر است. اما در تب و تاب روزهایی که تجربه کرده، دنیای قشنگی از آن قفس دیروز ساخته که ناگفتن از آن، خسارت است؛ دنیایی از تمنای چشمان علی تا حسرت آخرین دیدار! از ننه دای، همان پیرزن نُقلی و نمکین و نورانی! از سرمایه یک عمر زندگی در یک جفت کفش که دست آخر به غارت رفت! از سوی کمِ چشمانِ پدر تا رُخ مادر! از قندان قندی که تحفه مادر بود تا شکلات ماه منیر! از قلب دختری شش ساله که با گذشت سالهای سال هنوز کوک نمی زند! از بی نشانی مادر تا سی سال چشم به راهی برای روزی که درب خانه را بزنند و مُشتلق برگشتن علی و عبدالله را بخواهند! از چشم و چراغ شبهای روشنی که در حریم حرم مولا گذشت و شد آرام جان  مضطرب او! تکلیف دارم از دختری برایت بگویم که سالها در صبر و سکوت، رسم شهیدانه زیستن را زندگی کرد.

این کتاب امانتی از شنیده ها و روایتی است که سعی شده با قلمی ساده و بی تکلف، تصویر روشنی از چگونه زیستن یک زن در تنگنای اسارت تا یک قدمی شهادت را برایت بسازد؛ روایتی است از رانده شدگان! از آشتی دو ملت به بهای عزیمت! اسارت! شهادت! نمیدانم دل برای تسلای خودش به دنبال بهانه ای برای وصل کردن است، یا این سیاه‌مشق، رزقی بود که با صد هزار نشان به وجود نورانی و پیشگاه بالابلند حضرت زینب (س) گره خورد، اما رزق پاک و بی بدیلی بود که سبب شد دو سال و اندی سر سفره دل دادگی های کسی باشم که طنین صدایش تلاطم وجودم را تسکین داد و با وجود همه قصه های پرغصه اش شور شادتر زیستن را به من ارزانی داشت؛ همو که اولین دیدارمان به امید ثبت نام و نشان مادرش در کوچه پس کوچه های شهرم بود. باشد که بر دل ها نشیند!"

این کتاب به قلم ریحانه غلامیان معاونت بانوان اداره کل حفظ آثار نگارش شده و با مشارکت سازمان آب منطقه ای در ۱۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده و به زودی در موزه دفاع مقدس با حضور مسئولان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس رونمایی خواهد شد.

کد خبر 1760552

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha