مجتهدی تا آخر عمر فلسفه‌ورزی کرد/به معنای واقعی کلمه مومن بود

جمعی از اساتید گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با اشاره به سیره علمی و همچنین شخصیت اخلاقی زنده‌یاد کریم مجتهدی، به فلسفه‌ورزی او تا پایان عمر اشاره و این چهره ماندگار را مرد فلسفه و ایمان و به معنای واقعی کلمه مومن توصیف کردند.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: آیین بزرگداشت زنده‌یاد دکتر «کریم مجتهدی» استاد پیشکسوت گروه فلسفه دانشگاه تهران، صبح روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.

در این آیین که با حضور «غلامعلی حداد عادل»، «علی لاریجانی»، «غلامرضا اعوانی»، «سید موسی دیباج»، «حسین غفاری»، «سید موسی دیباج» و «شهرام پازوکی» برگزار شد، هریک از اساتید که خود روزگاری به عنوان دانشجو در محضر دکتر مجتهدی تلمذ می کردند به بیان خاطرات و ویژگی‌های شخصیتی او پرداختند.

در ابتدای این مراسم «حسین غفاری» طی سخنانی با بیان اینکه دکتر مجتهدی بیش از ۵۰ سال در گروه فلسفه دانشگاه تهران کرسی تدریس داشت و شاگردان فراوانی را تربیت کرد، افزود: نسل دوم اساتید گروه همگی از محضر او بهره مند شدند.

استاد دانشکده فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: اهل علم این خصوصیت را دارند که تا حدودی متوجه کمال و حقیقت خود هستند، در رشته فلسفه چه بخواهیم چه نخواهیم بالاخره افراد به احوال خود فکر می‌کنند که این توفیق کمی نیست.

در ادامه این مراسم «غلامرضا اعوانی» با اشاره به اینکه دکتر مجتهدی معلم نمونه ای بود ومن بیش از ۵۰ سال با وی حشرو نشر داشتم، در سه بخش سخنرانی خود را ارایه کرد و گفت: یک بخش از سخنرانی من به توصیف شرایط این دانشکده در دوران پیش از انقلاب باز می‌گردد؛ مرحوم یحیی مهدوی بنیان‌گذار رشته فلسفه بود و نهایت سعی خود را در ارتقای این رشته گذاشت آن هم با وجودی که از مکنت فراوانی هم بهره مند بود؛ او در انتخاب دانشجو و استاد بسیار دقیق بود در نتیجه دکتر مجتهدی را به محض فارغ‌التحصیلی استخدام کرد که این رویکرد او بسیار معنادار است.

استاد دانشکده فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: در آن زمان در دانشکده فلسفه، درس فلسفه اسلامی را بهترین و برجسته ترین اساتید ایران درس می دانند از جمله مرحوم عصار، دکتر مهدی حائری، شعرانی و....، لذا وقتی دکتر مجتهدی را بلافاصله پس از فارف‌التحصیلی استخدام کردند حکایت از جایگاه والای علمی او داشت، استاد مجتهدی تحصیل کرده سوربن بود.

مجتهدی تا آخر عمر فلسفه‌ورزی کرد/به معنای واقعی کلمه مومن بود

وی در مورد اهمیت و جایگاه دکتر مجتهدی در گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گفت: معمولا در آن زمان کسانی که دکترا می‌گرفتند در مورد یونان، قرون وسطا و فلسفه اسلامی کار می‌کردند، فلسفه اسلامی درهیچ جای دنیا به معنایی که اینجا در ایران هست وجود نداشت و ندارد. 

اعوانی با بیان اینکه دکتر مجتهدی یک تنه بسیاری از کمبودها را جبران کرد، افزود: او آثار مختلفی را آن هم در زمانی که هیچ کتابی در مورد فلسفه غرب در ایران نبود، نوشت. دکتر مجتهدی آدم بسته ای نبود و با علاقه وبا احتیاط وارد مکتب های دیگر از جمله فلسفه اسلامی می شد. 

وی در مورد خصوصیات مرحوم دکتر مجتهدی اظهار کرد: او با فلسفه زندگی می‌کرد، گاهی فلسفه به عنوان گفتار و درس است اما دکتر مجتهدی همان طور که می‌گفت زندگی می‌کرد، نامش با عنوان مجتهدی با مسما بود، او در رشته فلسفه اجتهاد داشت. 

اعوانی ادامه داد: اگر کسی با فلسفه زندگی نکند و فقط، در حد گفتار باشد یا به بیان دیگر فیلولوژی داشته باشد این عرصه را درک نمی‌کند، دکتر مجتهدی با فلسفه زندگی کرد و هرگز اهل تظاهر نبود، او تواضع داشت و به یاد می آورم که بعد از هرکتابی که منتشر می‌کرد در نشست های مختلف خود را دانشجوی فلسفه معرفی می‌کرد و دانشجویان را به فلسفه ترغیب می‌کرد و تا واپسین روزهای عمر خود کار می‌کرد. 

وی گفت: دکتر مجتهدی حریم استادی و دانشجو را به شدت رعایت می‌کرد و تا آخر عمرش فلسفه ورزی کرد، همواره در سخنرانی هایی که داشت می‌خواست دانشجویان را به تحصیل تشویق کند و در مباحث خود در مورد فواید فلسفه صحبت می‌کرد و دانشجویان را دعوت می‌کرد که به سمت فلسفه بیایند.

اعوانی ادامه داد: هیچ کشوری به معنایی که ما حکمت داریم چنین چیزی را ندارند و باید قدر بدانیم، به نظر من حکمت در این سرزمین از فارابی آغاز شده و به سایر بزرگان از جمله ابن سینا و سایرین تا به امروز رسیده است، فلسفه حیات و تولد ثانی است، فلسفه پاسخ دادن به پرسش های نخستین است که در هیچ علمی پاسخ داده نمی‌شود.

در ادامه شهرام پازوکی با بیان اینکه من به عنوان دانشجوی فلسفه و کسی که در آثار دکتر مجتهدی تحقیق می‌کند سخنرانی خواهم کرد، اظهار کرد: من با دکتر مجتهدی ۵۹ سال آشنا و شاگرد ایشان بودم؛ در نیمه دهه ۵۰ وارد دانشکده ادبیات و گروه فلسفه شدم و تازه رشته فیزیک را که در خارج از کشور می‌خواندم رها کرده بودم و به ایران برگشتم تا فلسفه بخوانم. 

استاد موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران افزود: دکتر مجتهدی بسیار منضبط بود و در واقع با روشی که ایشان درس میداد در جلسه اول گفتم اصلا این رشته را ترک میکنم، برایم عجیب بود که اگر قرار است چند سال فلسفه را اینگونه خشک و محض بخوانم اصلان ادامه ندهم چون این چیزی نبود که دنبالش بودم، اما یکبار میخواستم با ایشان مشورت کنم و در مورد این مساله سوال کنم که چه می خوانیم و چه می خواهیم؟ دقیقا یادم است که وقتی در زدم و وارد اتاق اساتید که فاصله و حائلی از درب ورود تا جایگاه نشستن استادان داشت، شدم دکتر مجتهدی گفتن: همانجا بایست! گفتم میخواهم سوال کنم؛ ایشان گفتند: همانجا سوال ات را بپرس! بعدها شنیدم و تحقیق کردم که روش دکتر مجتهدی کاملا آکادمیک بود و در گروه فلسفه شاید فقط دکتر مهدوی چنین بود؛ در این بین مجتهدی یک استاد فلسفه محض بود که انضباط دانشگاهی داشت و صریح‌الهجه بود؛ بعدها متوجه شدم که این رویکرد ایشان در واقع سنت دانشگاهی فرانسه است که اساتید و دانشجویان حتما باید فاصله ای را حفظ کنند.

مجتهدی تا آخر عمر فلسفه‌ورزی کرد/به معنای واقعی کلمه مومن بود

پازوکی گفت: سالها گذشت و این چهره آکادمیک که هیچ جوره راه نمی داد با او صحبت کنیم بعد از چندسال که تقریبا مقارن با دوران بعد از انقلاب بود را دیدم و البته چهره دیگری از او را که چهره پنهان‌اش بود مشاهده کردم که برایم بسیار جذاب بود و جذاب تر هم شد؛ چهره دوم دکتر مجتهدی وقتی برایم نمایان شد که فهمیدم دغدغه‌ های او در واقع موید چهره ای است که درد دیگری دارد، چهره ای که دکتر مجتهدی را اهل زمانه و یک ایرانی نشان می داد.

عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: به نظر دکتر مجتهدی یک متخصص فلسفه اگر متوجه عالَم، زمانه و جایی که در آن زندگی می کند نباشد شاید در رشته فلسفه رویکردش خوب باشد اما چنین فردی متفکر نیست بلکه فقط کار حرفه ای می‌کند، اما استاد مجتهدی نَه فقط حرفه که زندگی اش فلسفه بود و گاهی میگفت من با فلسفه ازدواج کردم.

پازوکی گفت: در چهره دوم استاد مجتهدی مساله مهم دیگری وجود داشت و آن هم ایران بود، ایشان ایران را منطقه صرفا جغرافیایی نمی دانست بلکه ایران را تفکر می‌دانست؛ دکتر مجتهدی به تفکیکی که آن روزها در دانشکده ادبیات نسبت به ایران قبل و پس از اسلام وجود داشت قایل نبود و آن را قبول نداشت بلکه معتقد بود نمی‌شود قبل و بعد این سنت ایرانی را کنار گذاشت؛ لذا به زعم او حکمت ایرانی اسلامی است که مطرح است.

وی با اشاره به توجه دکتر مجتهدی به مساله سنت و مدرنیته گفت: او به شدت از به کار بردن کلمات خارجی بیزار بودند و با صراحت لهجه تذکر می داد؛ حُسن دکتر مجتهدی این بود که می‌خواست نشان دهد تحول در تفکر چگونه شکل گرفت و معتقد بود که مبانی که تغییر کرده را باید درک کنیم؛ مجتهدی مساله عالم مدرن را غرب شناسی می‌دانست و و معتقد بود مفهوم غرب در اینجا عالم مدرن است؛ البته «هگل» اولین بار گفت که ما غرب و شما شرق هستید. به اعتقاد دکتر مجتهدی همه چیز به تغییر نگرش و نظر ما نسبت به هستی معنا می‌شود؛ به نظر اوسطحی نگری است که عالَم مدرن را بر اساس مباحث سیاسی و اقتصادی تفسیر کنیم.

عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: دکتر مجتهدی به مساله تفکیک بین سنت واقعی و سنت کاذب و تجدد واقعی و تجدد کاذب به خوبی ورود کرد، او همواره به ماجرای «عباس میرزا» و «ژوبر» اشاره می‌کرد و مثال میزد که عباس میرزا از ژوبر سوال می‌کند که چه طور است که شما مدرن شدید و ما نشدیم؟ عباس میرزا مدرن شدن را به معنای داشتن سلاح نظامی درک کرده بود؛ دکتر مجتهدی بعد از بیان این مثال از این ماجرای تاریخی نتیجه می‌گرفت که این نمونه ای از تجدد کاذب است که خیال کنیم نیروی نظامی و داشتن توپ می‌تواند به معنای تجدد ما باشد.

در ادامه فیلمی از سال ۱۳۴۹ از دکتر کریم مجتهدی در جشن هنر پخش شد، در این مراسم «علی نصیریان» و «داوود رشیدی» نیز حضور داشتند و دکتر مجتهدی پس از تماشای چند تئاتر حین سخنرانی خود بر اهمیت مساله اظهار نظر متخصصان هر رشته تاکید می کرد. (خبرگزاری شبستان این فیلم را از صفحه «مهرداد حجتی» در اینستاگرام دانلود و درج کرده است که در ادامه مشاهده می کنید).

در ادامه دکتر «موسی دیباج» طی سخنانی با بیان اینکه طبیعت من این گونه بود که نسبت به احوال اساتید خود همواره دقت داشتم، افزود: خداوند به من لطف کرد که اساتید بزرگی داشتم و رابطه خوب و بسیار نزدیک را با آنها داشتم، البته روانشناسی اساتید کار صحیحی نیست اما شناخت شخصیت استاد مهم است و من از همان دوران جوانی چنین نگاهی را داشتم و روز اولی که وارد درس مرحوم استاد دکتر کریم مجتهدی شدیم درس افلاطون را نزد ایشان آموختیم. 

عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ادامه داد: دکتر مجتهدی نزد دیگران مرا فرزند خود معرفی می‌کرد و می‌گفت او فرزند من است و این مهر و محبت تا جایی بود که زمانی که میخواستم به آمریکا بروم گفت: بیا برایت توصیه نامه بنویسم و برایم دو توصیه نامه نوشت. من کانت را نزد او خواندم و ایشان همواره با رویکرد خاصی که داشت دشواری فهمِ دانشجویان از کانت را برایشان سهل می کرد.

مجتهدی تا آخر عمر فلسفه‌ورزی کرد/به معنای واقعی کلمه مومن بود

وی تصریح کرد: دکتر مجتهدی شخصیت ویژه ای داشت، به راستی از ایشان خوب آموختن و جدی بودن و ادب و فروتنی را آموختم؛ او بیش از فلسفه به ما انسانیت را آموخت، حتی ایمان را باید از دکتر مجتهدی آموخت، او بسیار مومن بود و تعصب داشت که دیگران ندانند که ایشان چه قدر معتقد و مومن است.

دیباج گفت: شیوه ای که دکتر مجتهدی به ما آموخت دقیق و به جا بود، مرحوم مجتهدی در زمانی که درس میداد حد امور را رعایت می‌کرد و درس اش فریب نبود؛ این مساله را باید از دکتر مجتهدی یاد گرفت که ایشان کار دانشجو را کار ثانوی نمی دانست و به راستی کار دانشجو را مهم می‌دانست، همچنین درباره ظواهر و باطن دانشجو حساس بود و حق دانشجو را به جا می‌آورد و هرگز حق او را ضایع نمی‌کرد. دکتر مجتهدی هرگز از پرسش دانشجو نمی‌رنجید. او مرد فلسفه، ایمان و به معنای واقعی کلمه مومن بود.

در ادامه «عبدالرضا سیف»، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران طی سخنانی با اشاره به ویژگی های دکتر کریم مجتهدی گفت: او برای کار و درسی که می داد وقت می گذاشت، هوش سیاسی والایی داشت و به امور توجه می کرد؛ اتفاقا نزد مقام معظم رهبری هم آمد و هرگز در هیچ دوره ای کلاس اش را تعطیل نکرد. او شیفته غرب نبود با اینکه در غرب درس خوانده بود. 

در ادامه «محمدرضا بهشتی» با اشاره به اینکه زنده‌یاد مجتهدی گذشته از دانش گسترده ای که داشت، دارای منش و نحوه برخورد مثال زدنی بود، افزود: من پایان نامه کارشناسی ارشد خود را با ایشان گذراندم، او معتقد بود کار دانشگاهی یک نوع دیسیپلین است و نظم می‌خواهد. 

عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: نقشی که دیسیپلین دانشگاه و کاری که استاد می‌تواند انجام دهد در مسیر پرورش دانشجو بسیار اثرگذار است. کار معلم و مربی یک جور هرس کردن است؛ دکتر مجتهدی با وجودی که فلسفه غرب حوزه تخصصی اش بود اما ذره ای از ایران دوستی‌اش کاسته نشد و معتقد بود اندیشه وقتی بارور می‌شود که بتواند با سنت گره بخورد. 

بهشتی تصریح کرد: مجتهدی محتوای یک کتاب را می گرفت و بعد با قلم خودش می‌نوشت و حتما درج می‌کرد که اقتباس از فلان شخص؛ محتوا برایش مهم بود و همواره این روش را داشت که بتواند محتوا را بخواند و بعد ترجمه و ارائه و در نهایت نیز بیان کند که این محتوا را اقتباس کرده است، این رویکردی است که امروز در فضای علمی بعضا به کم‌ـوانی تلقی می شود در حالی که دکتر مجتهدی از این روش و رویکرد هدف داشت، او  این راه میانبر را در جهت آموزش و رساندن مطالب، کمک حال می دانست. 

در ادامه دکتر «سید حمید طالب زاده» با بیان اینکه من به دکتر مجتهدی به مثابه یک کشاورز دانا می‌نگرم، افزود: در سالهایی که آکادمی و فضای دانشگاهی ما از اندیشه مدرن تهی بود او کار کاشتن و پاییدن و رشد دادن به نهال علمی را در فضای آکادمیک و در زمین سنت ایرانی به عهده گرفت.

استاد گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گفت: زنده یاد مجتهدی کشاورز دانایی بود و به اندیشه فلسفی به مثابه دانش می نگریست و فلسفه را چون دانش می دانست، معتقد بود دانش در زمینی قابل رشد است که مناسب باشد، همیشه یک نهال یا درخت زمانی کشت می‌شود و رویش پیدا می‌کند که آن زمین، مساعد و حاصلخیز باشد، هیچ وقت هیچ درخت تنومند و پرباری در شوره زار رشد نمی کند.

وی ادامه داد: دکتر مجتهدی با بصیرت خود متوجه بود که حصول دانش یعنی اندیشه و فلسفه و اندیشه مدرن در دانشگاه بدون فرهنگ و زمینه ای مناسب امکان پذیر نیست. او معتقد بود فلسفه در یک فرهنگ رشد کرده و با فرهنگ عجین است و نمی‌شود آن را صرفا در براهین و استدلالها خلاصه کرد، دکتر مجتهدی این نکته مهم را دریافت. او به مباحث فرهنگی توجه داشت چون می دانست بدون فرهنگ حرکت ممکن نیست، او متوجه بود که اصلی ترین فضیلتی که اندیشه و دانش می‌تواند بر آن استوار باشد صلابت صداقت است، این رویکرد بدان معناست که اندیشیدن با راستی و صداقت و یکرنگی پیوند عمیق دارد و البته هیچ فضیلت منفردی امکان پذیر نیست چه اینکه اسپینوزا به ما آموخت که هیچ فضیلت منفردی امکان پذیر نیست. 

مجتهدی تا آخر عمر فلسفه‌ورزی کرد/به معنای واقعی کلمه مومن بود

طالب زاده گفت: زنده یاد مجتهدی استادی بود که ادب نفس داشت. او بر اساس تواضع و آزادگی اندیشید. ادب نفس لوازمی دارد و یکی از آن لوازم سخت گیری است، مجتهدی سخت گیر در درس و نظم بود. او در سامانِ آکادمی سخت گیر بود. سخت گیری در رفتار مجتهدی شاید تلخ به نظر می آمد اما تا این اتفاق نمی افتاد این دانش حاصل نشد، از سوی دیگر او به زبان فارسی اهمیت فراوان میداد اما اهمیتی که او به زبان فارسی می داد از این نظر نبود که او به زبان های خارجی اهمیت نمی داد چه اینکه او مسلط به چند زبان خارجی بود اما اجازه نمی‌داد کسی لغت انگلیسی و فرانسه را بیجا به کار ببرد چون به شلختگی الفاظ حساس بود و می‌گفت اگر قرار است از لفظ خارجی استفاده کنید باید در متن خودش باشد. 

وی تصریح کرد: زنده یاد مجتهدی چون فلسفه را با فرهنگ یکی می‌دانست لذا به شاخه‌های مختلف فرهنگ می پرداخت، او می‌خواست اندیشه مدرن در زمین سنت تحقق شود، او به سهروردی و قطب الدین شیرازی و ملاصدرا عشق می ورزید. او این جدیت را با حقیقت فلسفه یکی می‌دانست و به همین دلیل گفت که ما فلسفه می آموزیم تا مصمم باشیم که تا آخرین لحظه عمر دانشجو باشیم، این نگاه زنده یاد مجتهدی حب دانایی و حقیقت فلسفه است و دکتر مجتهدی این رویکرد را به ما آموخت و تا اخرین لحظه زندگی به این امر اهتمام داشت. 

طالب زاده در پایان گفت: بعد از مرگ دکتر مجتهدی خیلی‌ها قدرناشناسی کردند و متوجه نشدند که موقعیت مجتهدی در محیط آکادمیک چه بود در حالی که باید قدردان او باشیم و بخواهم مجتهدی را با یک کلیدواژه در آکادمی فلسفه تعریف کنم می‌گویم: مجتهدی به مثابه آموزگار.

کد خبر 1761229

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha