به گزارش خبرگزاری شبستان؛ آموزش قرآن یکی از موضوعات جدی در عرصه دینی است که در سالهای اخیر، تا حد زیادی، از رونق افتاده و دیگر مثل سابق در مساجد و پایگاههای فرهنگی جدی گرفته نمیشود. در رابطه با آسیبشناسی مبحث آموزش قرآن و نقش مدارس، موسسات قرآنی و مساجد در تحقق این هدف مهم دینی، گفتگو کردیم با استاد بهروز یاریگل، قاری قرآن و قرآنآموز باسابقه کشورمان، که شرح آن را در ادامه میخوانید.
به طور کلی، وضعیت آموزش قرآن در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
بدون شک، وضعیت جلسات و آموزشهای قرآنی ما، نسبت به قبل از انقلاب، از لحاظ کیفیت و کمیت، بسیار بهتر شده و طبیعی است که در نظام اسلامی، آموزش کتاب انسانساز قرآن کریم هم جدیتر دنبال شود و همه مردم، از سنین کودکی و نوجوانی، با خواندن قرآن آشنا بشوند. این یک ضرورت است. اما با توجه به افزایش جمعیت، توقع مسئولین فرهنگی و دینی ما این است که مردم بیشتر با آموزش قرآن، حداقل در حد روخوانی، آشنا بشوند. در دوران بعد از انقلاب اسلامی، ما رتبههای بسیار خوبی را، در سطوح و شاخههای مختلف قرآن، به دست آوردهایم. با این حال، چند مشکل اساسی نیز در این زمینه وجود دارد و آمار و ارقام نشان میدهد که جذابیتهای ما در آموزش قرآن برای بچهها، قدری کمتر شده است. طبیعتا آموزش قرآن با روخوانی ساده آغاز میشود و اگر فرد علاقه نشان داد، وارد مراحل بعدی میشود. این موضوع بستگی به علاقه و استعداد آن فرد دارد و اگر هر دو وجود داشته باشند، روند آموزش قرآن چندان دشوار نخواهد بود. اما در برخی مواقع، بچهها علاقه کافی را نشان نمیدهند. این روزها آنقدر جذابیتهای سمعی و بصری در فضای مجازی و سایر محیطها زیاد شده که برخی از نوجوانان علاقهای به فراگیری قرآن نشان نمیدهند. از سوی دیگر، برخی از نوجوانان و جوانان فکر میکنند که یاد گرفتن قرآن کار سختی است و حتما باید به زبان عربی تسلط کامل پیدا کنند؛ اما اینچنین نیست. ما معلمین قرآن و مسئولین فرهنگی باید روشهایی را به کار بگیریم که جذابیتهای آموزش قرآن، از مدارس، به بچهها ارائه شود. مشکل از مقطع دبستان است و اگر این مشکل رفع بشود، ما میتوانیم به رشد قابل توجهی در این عرصه دست پیدا کنیم.
بزرگترین مشکل آموزش و پرورش در این زمینه چیست؟
به نظر من بزرگترین نظام آموزشی ما در عرصه آموزش قرآن به معلمین قرآن برمیگردد. هنوز هم در برخی از مدارس و مراکز فرهنگی، دانشآموز بااستعداد و علاقهمند وجود دارد و معلمین خوب و متخصص نیز مشغول کار هستند که شرایط طبیعتا باعث میشود که مدارس مذکور نتیجه بگیرند؛ اما تعدادشان بسیار کم است. من معتقدم اگر کار آموزش قرآن را در همان سالهای ابتدایی جدی بگیریم، نیاز چندانی به کلاسهای بعدی نداریم و خود افراد، با علاقه و استعدادشان، مراحل بعدی را پیگیری خواهند کرد. بنابراین، باید در روشهای تدریس، کتب قرآنی و افزایش سطح تخصص معلمان قرآنی، تغییرات اساسی ایجاد شود تا مشکلات مرتفع گردند.
مساجد در ایجاد علاقه و آموزش قرآن چه نقشی دارند؟
از زمان پیامبر اسلام (ص)، بسیاری از کارهای فرهنگی در مسجد انجام میشده است. اساسا، جای آموزش قرآن و مسائل اعتقادی هم در مسجد است. شرط اول انجام این امور در مساجد، امام جماعت است؛ یعنی امام جماعت باید متخصص و پیگیر امور باشد. اگر امام جماعت مسجد صرفا به خواندن نماز بسنده نکند، اعضای هیئت امنای مساجد وظایف خود را به خوبی بدانند و حتی خادم مسجد هم نقش خودش را در اداره مسجد به درستی ایفا کند، آن مسجد میتواند هر روز یک برنامهای را اجرا کند و جذابیت کافی برای فراگیری قرآن و مسائل اعتقادی را به وجود بیاورد. وقتی حتی نماز جماعت پررونق نیست و اغلب با حضور افراد مسن برگزار میشود، چطور میتوان انتظار داشت که جلسات قرآن برای نوجوانان مثمر ثمر باشند؟ هرچند برخی مساجد از این نظر وضعیت خوبی دارند، اما درمجموع، آمار چندان مثبت نیست. تداوم برنامههای قرآنی، تبلیغات و اطلاعرسانی مناسب، اهدای جوایز و... میتوانند در میان بچهها ایجاد علاقه کنند. ضمن اینکه باز هم تاکید میکنم که آموزش و پرورش هم میتواند نقش مهمی در ایجاد علاقه به آموزش قرآن داشته باشد.
موسسات قرآنی چه وضعیتی را در جامعه امروز ما میتوانند ایفا کنند؟
از چند سال قبل، موسسات قرآنی شروع به انجام فعالیتهایی کردند که در ابتدای کار هم بسیار خوب بود؛ اما به مرور زمان و به دلایلی نتوانستند چندان موفق باشند. یکی از این دلایل، مسئله مالی است. به هر حال، سودآوری مالی هم در این زمینه اهمیت دارد و یک موسسه باید بتواند لااقل هزینههای خودش را تامین کند. هزینههای مربوط به ساختمان موسسه هم که قابل توجه هستند. اینگونه بود که بسیاری از موسسات قرآنی نتوانستند به کار خود ادامه دهند. خود من پیشنهاد کردم که حاضرم در یکی از شهرها یک دورهای را، بدون گرفتن هیچ حقالزحمهای، برگزار کنم؛ اما آن موسسه حتی توان پرداخت بلیط رفت و برگشت ما و تامین هزینههای ابتدایی را هم نداشت. نمیتوان گفت که کار فقط باید مردمی باشد؛ زیرا بخش اداری و دولتی هم باید کمک کنند تا موسسات پا بگیرند و بتوانند در کنار مساجد، به وظایف خود عمل کنند.
مهمترین خصلتهای شخصی و فرهنگی شخص قرآنآموز چه باید باشد تا ایجاد علاقه با روند بهتری پیش برود؟
همانطور که عرض کردم، اگر همه معلمین قرآن ما در آموزش و پرورش استاد این کار بودند، با روشهای تدریس آشنایی داشتند و بر جذابیتهای آموزش قرآن و تشویق دانشآموزان اشراف داشتند، میتوانستیم افق بسیار روشنی را در این عرصه متصور باشیم. متاسفانه، بجز برخی مدارس خاص، بسیاری از معلمان قرآن اصلا معلم قرآن نیستند. مثلا در یک مدرسه، کسی که همزمان علوم، ریاضی و فارسی را درس میدهد، قرآن را هم تدریس میکند. در وهله اول، معلم قرآن باید جذابیت داشته باشد که در بسیاری از مدارس چنین نیست. معلمین قرآن مدارس و معلمین جلسات قرآن ما باید مخاطبشناسی و روششناسی خاص خودشان را داشته باشند که اگر چنین باشد، ما میتوانیم بسیار موفقتر عمل کنیم.
و نکته پایانی شما...
من حدود چهلودو سال است که در زمینه فعالیتهای قرآنی در سطح کشور و حتی خارج از کشور فعالیت دارم و با مسائل مختلف این عرصه از نزدیک آشنا هستم. ما به عنوان یک کشور اسلامی که خودمان را امالقرای ممالک اسلامی در عرصه آموزش قرآن میدانیم، باید در دو مطلب انتظاراتمان را بالاتر ببریم. اول، مراکز قرآنی دولتی که میتوانند هم خوب تبلیغ کنند و هم خوب هزینه کنند، باید پویاتر عمل کنند. دوم، در مورد خود دانشآموز یا فردی که در این کشور قرآنی زندگی میکند، بزرگترها، والدین و اطرافیانش باید بیشتر او را به آموزش قرآن تشویق کنند و او را به مساجد ببرند. گاهی کودک ذاتا علاقهمند است، اما گاهی هم این علاقه میتواند ایجاد شود. وقتی خود والدین با قرآن مانوس نیستند و در منزلشان هیچوقت صوت قرآن شنیده نمیشود، طبیعی است که علاقه به قرآن هم در فرزندشان شکل نمیگیرد.
نظر شما