باید که می‌شد مرد این میدان برنده

افسر فاضلی شهربابکی، شاعر و نویسنده‌ی آثاری از جمله "بچه‌های حاج قاسم" در پی شهادت جانسوز و فقدان غم‌انگیز آیت‌الله رئیسی، رئیس‌ جمهوری شعر جدیدی سروده است

به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، افسر فاضلی شهربابکی، شاعر و نویسنده‌ی آثاری از جمله "بچه‌های حاج قاسم" در پی شهادت جانسوز و فقدان غم‌انگیز آیت‌الله رئیسی، رئیس‌ جمهوری شعر جدیدی سروده است که در ادامه می‌آید:

     بسم رب الشهداء و الصدیقین

شب تا سحر شب‌زنده داری کرد ملت
از دوری تو بی‌قراری کرد ملت


یک شب، فقط یک شب تو از ما دور بودی
در بین آهن پاره‌ها محصور بودی


ملت چه‌ها در حالت خوف و رجا کرد
با چشم گریان و دل لرزان دعا کرد


ملت سراپا بغض شد، بارید باران
زد روی دست خیس ابر نوبهاران


مه بود و جنگل بود و کوه و یک پرنده
باید که می‌شد مرد این میدان، برنده


چون ماه در مه گم شدی افسوس افسوس
گشتیم دنبال تو با صد شعله فانوس


آن شب تو را ما جستجو کردیم تا صبح
با خالق خود گفتگو کردیم تا صبح


آن شب تو را با ناله دست او سپردیم
دست کریم ضامن آهو سپردیم


آن شب به شوق دیدنت بیدار بودیم
لحظه به لحظه در پی اخبار بودیم


ایران ما آشفته‌ی کلی خبر بود
در این میان از خادم خود بی‌خبر بود


ایران که نه، دنیا تو را می‌جست آن شب
در جنگل و صحرا تو را می‌جست آن شب


آن شب، شب سختی برای ملتت بود
پایان چندین سال مأموریتت بود


آن شب، شهادت در پی تقسیم خود بود
حتی خدا مشتاق ابراهیم خود بود


ما زود ابراهیم را از دست دادیم
ما زود سر بر زانوی حسرت نهادیم


در بین مردم بودی و از بین آن‌ها
رفتی تو ای خاکی به سوی آسمان‌ها


از ناسپاسی‌ها چه آزردی و رفتی
در راه خدمت، خون دل خوردی و رفتی


بسیار توهین‌ها شنیدی، صبر کردی
بر شانه، بار غم کشیدی صبر کردی


ای طعنه‌ها بر جان خریده، یار جانی!
داغ گرانت شد گرانتر از گرانی


جانت فدای مردم ایران زمین شد
داغت شبیه حاج قاسم آتشین شد


چون حاج قاسم مرد میدان بودی و بس
آری تو در خط شهیدان بودی و بس


تا پای جان ماندی تو پای کار مردم
هرگز نبودی خسته از دیدار مردم


پای پیاده بین مردم راه رفتی
بی نِخْوت از پُست و مقام و جاه رفتی


بود از تبار آل پیغمبر، سرشتت
مثل بهشتی شد بهشتی سرنوشتت


محبوب دل‌ها رفتنت را باورم نیست
جز اشک جای واژه‌ای بر دفترم نیست


اهل سفر بودی شبیه حاج قاسم
بودند همراه تو مردان مقاوم


ای مردمی مرد بصیر انقلابی
افکنده لرزه بر تن دشمن، حسابی


در دوره‌ی تو وعده‌ی صادق رقم خورد
آرامش و آسایش صهیون به هم خورد


ای غزه‌ی مظلوم را یار وفادار
اسلام شد در سوگ هجرانت عزادار


ای دولت تو مردمی همچون رجایی
خدمتگزار مردم ای مرد خدایی


بودی رئیسی، مرد دیندار سیاست
اما نمی‌کردی تو بر مردم ریاست


دور از تجمل، شیوه‌ات افتادگی بود
آری کلاس کار تو در سادگی بود


تو مثل بعضی‌ها نبودی ساکن کاخ
نسبت به مردم مهربان بودی نه گستاخ


مردانه در خط جهاد افتاده بودی
برجان بت‌های فساد افتاده بودی


سرشار درد و رنج و غم بودی رئیسی
هم محترم هم مغتنم بودی رئیسی


درد تو درد جمله‌ی مستضعفان بود
رنج تو رنج دست‌های ناتوان بود


از بس دویدی، خستگی را خسته کردی
دل‌های مردم را به خود وابسته کردی


کار جهادی دور کرد از پشت میزت
بی‌شک خدا می‌خواست این گونه عزیزت


آری خدا می‌خواست جاویدان بمانی
در قلب های مردم ایران بمانی


ایران که نه، دنیا تو را از دست داده
فرهنگ عاشورا تو را از دست داده


تبریز شد تب خیز با داغ بزرگت
تاب و توانش نیست، ز اندوه سترگت


داغ تو سنگین بر دل انسانیت شد
خونت گواه آن همه حقانیت شد


رفتی چه زود ای گوهر یکدانه از دست
سخت است ما را داغ تو، سخت است


پرواز کردی همره یاران مردت
شد آسمانی تکه‌های بالگردت


تنها نبودی خود، کنار حاج قاسم
حتی وزیرت بود یار حاج قاسم


آری وزیرت خود امیری قهرمان بود
سردار دلها را امینی مهربان بود


رفتید هر دو با حسین خود به میدان
تا که حسینی‌تر شود جمع شهیدان


زد حاج قاسم بوسه بر پیشانی تو
فیض شهادت شد چنین ارزانی تو


در دست‌هایت هر چه خوبی، خواندنی شد
قرآن و عکس حاج قاسم ماندنی شد


ای مرد میدان تلاش و استقامت
رفتی به دیدار رفیق با مرامت


ای بر تنت پیراهن سبز سیادت
زیبنده شد بر قامتت رخت شهادت


ای خادم دین و نظام و کشور ما
تمجید کرد از دولت تو رهبر ما


دیگر چه پاداشی از این بهتر برایت؟
پرونده‌ای داری تو با مهر ولایت


اینک تو مهمان علی موسی الرضایی
تو خوانده بر خوان علی موسی الرضایی


هر کس رضایی شد نمی‌میرد در این روز
عیدی از این بهتر که می‌گیرد در این روز؟


اخلاص شد رمز سعادت بر رئیسی
باشد مبارک این شهادت بر رئیسی


هر چند رهبر مثل ملت سوگوارست
ایران اسلامی در اوج اقتدار است

کد خبر 1764995

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha