راهِ تو راهِ عشق بود و تمام

شاعران آستین احساسشان را بالا زده‌اند و این روزها بغض دلتنگیشان را با سرودن اشعاری سینه سوز تسکین می‌دهند. 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان، نوشین کریمی

 داغ که بیایید هر کس به شیوه‌ای عزاداری می‌کند. یکی به سرو صورت میزند و یکی دیگر ساکت می‌شود و این سکوت خودِ درد است.  
آن یکی دیگر در انزوای خودش غرق می‌شود و خاطره بازی می‌کند و یکی، تمام احساسش را میریزد روی کاغذ، لابه لابه سطرهای موازی کلمات تا، واژه‌های پر از حرف را به هم برساند....

گاهی طعنه می‌شنوند و گاهی تشویق می‌شوند که هنرمند را چه به بازی سیاست اما، کسی نمی‌داند آنکس که اینگونه خودش را کشف می‌کند نمی‌تواند حقیقت درونش را کتمان کند.  
این‌ها همان تراوشات ذهنی بغض آلود نا گفته‌ای هستند که نباید نانوشته باقی بمانند.  

این‌ها همان حقیقت پیدای سیرت ماست که عشق به راستی و درستی را قاب می‌کند و آینده‌گان را از خفقان تاریکی و زشتی دور نگاه میدارد.
زمانی که خبر داغ جانسوز رئیس جمهوری از جنس مردم و مردانی بهتر از آب روان به گوشمان رسید مانند هر انسان آزاده‌ای بهم ریختیم و فرو افتادیم.  
آنان که بلد بودند چگونه ایستادن در باد و بوران را، دست به کار شدند و جریان زندگی را  به روال عادی‌اش بردند.  
هر کدام به شکل و شمایلی، یکی خودش را رساند به بدرغه کاروان شهدا در تبریز و قم و تهران و...، یکی کلیپ ساخت تا سه سال دوندگی خادمی را نشان دهد که شهر به شهر و روستا به روستا رفت تا صدای مردمش را بشنود و یکی دیگر نشست گوشه‌ای و لابه لای مرور آنچه که باورش بود شعر سرود...

«جیران قربانی» یکی از این فعالان فرهنگی ادبی استان گیلان است که به عنوان شاعر و نویسنده می‌شناسندش و کتاب‌های «پروانه ها آهسته میمیرن» (اشعاری با موضوعات آزاد_ آیینی و دفاع مقدس) و «باید به احترام نگاهت بایستم» (اشعاری با موضوعات آزاد و آیینی) را در کارنامه خود دارد.

با او که درباره این اتفاق سوزناک سقوط هلی کوپتر حامل رییس جمهور و عزیزان دیگر و شهادتشان گفت و گو کردم، در مورد حس و حالش بیان کرد: این روزها هر فردی که لباس انسانیت بر تن کرده باشد به نوعی سوگوار و شوک زده از درگذشت خادم ملت است.

وی افزود: فردی که به جای انتخاب یک زندگی آسوده و به دور از هر خطر احتمالی، راه خدمت به مردم را انتخاب کرد و منتخب خدا شد.

قربانی گفت: به هر حال تقدیر هر انسانی را خدا به نوعی نوشته است، شاید انسان بتواند برای انتخاب خودش هزار گله و بهانه بیاورد اما هیچ کس نمی‌تواند به انتخاب خدا ایراد بگیرد.

وی تصریح کرد: منتخب خدا هم اکنون بعد از تلاش‌های فراوان در آغوش پرودگار به استراحت ابدی رفته است.

قربانی ترانه‌ای را که برای همین اتفاق سروده زمزمه می‌کند؛  

بغضمونو شکسته، تلخیِ
خبر رفتنت پر از درده
آسمون امشب از تو میباره
قلب صدها یتیم یخ کرده

کمر کوه‌ها شکسته ولی
جنگل این اتفاقو میدونه
روضه خون با طنین تنهایی
کل شب انتظارو میخونه

یکی مثل تو هر دقیقه فقط
برمیداره برای مردم گام
هر سفر کرده خوب میدونه
راهِ تو راهِ عشق بود و تمام

اینکه کفشت گِلی بشه یا که
پاشی از پشت میز راهت بود
جنگ با اقتصاد یا تحریم...
جنگ با روزگار کارت بود

سید محرومای ما بودی
سید راه خدمتی حالا
به رجایی و باهنر نزدیک
مقصد راه تو شدن شهدا 

صبح فردا تو نیستی اما
خاطراتت نمیمونه پنهون
تا همیشه توو قلبمون هستی
با سلیمانیای این میدون

شاعران دیگری هم آستین احساسشان را بالا زده‌اند و این روزها بغض دلتنگیشان را با سرودن اشعاری سینه سوز تسکین میدهند. 
«بهرام مژدهی» دیگر شاعر مطرح استان گیلان سروده است؛  

آه ای حضرت باران چه خبر آوردند
بغض در حنجره پنهان چه خبر آوردند

آسمان رخت عزا کرده به تن می‌بارد
تو بگو ابر پریشان چه خبر آوردند

مثل یعقوب نگاه همه‌ی ما به در است
باز از یوسف کنعان چه خبر آوردند 

صبحدم مرغ سحر ناله کنان می‌خواند:
خادم شاه خراسان... چه خبر آوردند؟

به تو ای جنگل سرسبز به هنگام بهار
از تب تند زمستان چه خبر آوردند

خبر از هرچه  بگوییم، غم‌انگیزتر است
که برای دل ایران چه خبر آوردند

رهرو پیر جماران به شهیدان پیوست
باز از جرگه‌ی یاران "که خبر آوردند"

و سروده‌ای از «طاهره فرد جوانی» دیگر شاعر گیلانی که می گوید: 

آتش که نه میان گلستان است
مردی که یار و یاور قرآن است
دیروز در میانه‌ی میدان بود
امروز در میان شهیدان است

مردی که خواب پر زده از چشمش
باید از آشیانه جدا باشد
از راه عشق باز نخواهد گشت
دستی اگر به دست خدا باشد

دستی اگر به دست خدا باشد
از راه عشق باز نخواهد گشت
در سوگ آن‌که 'یاور محروم' است
این شعر چاره‌ساز نخواهد گشت

غم اشک شد دو چشم مرا پر کرد
غم گوشه‌گوشه قلب مرا لرزاند
از داغ او که رد نفس‌هایش
در کوه و دشت و جنگل و صحرا ماند

تاریخ می‌نویسد از او یک‌روز:
اردیبهشت بود و زمستان شد
از پشت میز تا دل میدان رفت
تا عاقبت رجایی دوران شد

تعداد شاعران و شعرهایشان بدون شک بیشتر است، فرصت و جستجو و برقراری ارتباط اما محدود، به همین تعداد اگر بسنده می‌کنم می‌دانم که، ذوق شعر و بیان لطیف‌ترین احساسات را می‌توانم در جمع همین هنرمندان بارها و بارها پیدا کنم. همان‌هایی که حرف‌های دلشان را به زیباترین شکل به تصویر می‌کشند و ما را با خود همراه می‌کنند.

کد خبر 1764998

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha