چرا دردانه امام رضا(ع) به «جواد» شهره شدند؟

فخر روحانی استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه هرچند امام محمد بن علی بن موسی، امام نهم با القابی همچون تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی، جواد، و منتجب و... شناخته می شدند، گفت: اما مهمترین لقب‌شان جواد است و ما ایرانیان بیشتر این امام همام را با عنوان «جوادالائمه» می شناسیم.

به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، ۲۹  ذیقعده سالروز شهادت امام نهم «امام محمدتقی» علیه السلام، فرزند دلبند امام مهربان، امام علی بن موسی الرضا(ع) است. نام مبارک ایشان «محمد» بود اما به دلیل بخشندگی، به «جواد» و به دلیل تقوا به «تقی» مشهور شدند. البته امام نهم، حضرت القاب دیگری مانند «رضی» و «متّقی» نیز شهرت دارند.

هرچند امام محمد بن علی بن موسی- امام نهم- با القابی همچون جواد، تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب و... شناخته می شدند،  اما مهمترین لقبشان جواد است و ما ایرانیان بیشتر این امام همام را با عنوان «جوادالائمه» می شناسیم. در همین خصوص گفتگویی انجام داده ایم با خانم دکتر فخر روحانی استاد حوزه و دانشگاه که در پی می آید:

چرا امام محمد تقی (ع) «باب الحوائج» نامیده می شود؟

امام نهم یکی از باسخاوت ترین انسانها بوده بگونه ای که در طول زندگی کوتاه ۲۵ ساله شان همواره به مردم، به ویژه نیازمندان و در راه ماندگان کمک می کردند. امام رضا علیه السلام وقتی به اجبار مامون راهی خراسان شدند، از خراسان برای امام جواد(ع)  نامه ای فرستاده و نوشتند: «من به دلیل حقی که بر تو دارم، از تو می خواهم هرگاه تصمیم به خارج شدن از منزل داری، از درِ بزرگ منزل، داخل و خارج شوی. هنگامی که سوار مرکب خود می شوی، همراه خود طلا و نقره بردار و هر کس از تو درخواست کمک نمود، به او کمک کن»(کلینی، الکافی، ج۴، ص۴۳)

در توضیح این حدیث باید اشاره کنم که در منابع آمده است که هنگامی که امام رضا(ع)  در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه اش تجمع می کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامه ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد.

امام جواد(ع) بسیار اهل جود و بخشش بود خیلی ساده و به دور از تشریفات زندگی می کرد و با فقیران هم غذا می شد و به عیادت و دلجویی از بیماران می رفت.

چرا امام‌ محمد تقی به جواد معروف شد؟

  علی بن مهزیار می گوید که دیدم حضرت امام جواد علیه السلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و  فرمود: این لباس را هنگام نماز خواندن بپوش. (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۵۹)

« محمد بن سهل قمی» نیز از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیه السلام نائل شد. او می گوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه السلام رسیدم. در نظر داشتم که از امام جواد (ع) درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه بیرون آمدم. به راه افتاده بودم که بناگاه، پیکی رسید. و لباسی را به همراه داشت که در بقچه ای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» می پرسید تا این که به من رسید و مرا شناخت. به من گفت:«مولای تو (امام جواد علیه السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباس های اعطایی امام علیه السلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است:«محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیه السلام او را کفن کردم. (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴)

«ابوالوفاء به نقل از علامه مجلسی  گوید: زمانی دستگیر شدم و با غل و زنجیر در زندان افتادم. ناگاه متوجه شدم، توطئۀ کشتن مرا طرح ریزی می کنند، نگران شدم که برای نجات و رهایی از این توطئه چه کنم ؟ یکی از شب ها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین(ع) متوسل شده و رهایی خویش را طلب نمودم. در همان حال، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام (ص) را دیدم، که فرمود:به من و دخترم فاطمه، و حسن و حسین و... متوسل مشو، بلکه برای طلب رزق و روزی و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد(ع) متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را برمی آورد.» (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۵)

با نگاه به سیره امام جواد فرهنگ عمومی امروز چقدر به روحیه جود و سخا نیاز دارد؟

با اینکه غالبا  واژه های جود و سخاوت با هم و در یک معنا استعمال میشوند و فرهنگ عمومی این دو واژه را مترادف و هم معنا می شمارد اما باید توجه داشت که سخاوت بخشش است اما «جود»،  برتر از«سخاوت » است. زیرا «جود» بخشش کردن بدون درخواست است به گونه ای که فرد بخشنده، بخشش خود راکوچک بشمارد. «جود»، خوشحال شدن از درخواست مردم و شادشدن به هنگام بخشش است. «انسان جواد» اموال خود را، مال خدا میشمارد و نیازمند را، بنده خدا میداند و خود را  واسطه می بیند. برای اشاره به این مفهوم می توان به آیه ۹ سوره حشر اشاره کرد:

یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ

کسانی را که (از مکّه) به سویشان هجرت نمودند دوست می‌دارند و در دل، نیازی به آنچه به مهاجران داده شده ( فیئ) احساس نمی‌کنند و با آنکه شدیداً در فقر به سر می برند ولی مهاجران را بر خود مقدّم می‌دارند و کسانی که از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند.

در حدیث می‌خوانیم: امام جواد علیه السلام از اول شب تا صبح فقط یک دعا می‌کرد: «اللهم قنی شح نفسی» خدایا! مرا از بخل نفسانی‌ام حفظ کن. راوی می‌گوید: به امام گفتم: جانم فدایت! من جز این یک دعا از شما نشنیدم! امام فرمود: «فای شی‌ء اشد من الشح» چه چیزی خطرناک‌تر از بخل است.

در حدیث دیگری می‌خوانیم: «لا یجتمع الشح و الایمان فی قلب رجل مسلم» بخل و ایمان در دل یک مسلمان جا نمی‌گیرد.

بنا براین اگر فرهنگ جود و سخا در جامعه نهادینه شود کمتر شاهد فقر و تبعات آن در جامعه خواهیم بود و همدلی و مهربانی  و احساسا مسئولیت نسبت به همنوع در جامعه بیشتر نمود خواهد کرد.

کد خبر 1767027

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha