خبرگزاری شبستان/یاسوج:در زمان ما مثل الان نبود که هزار و یک کلاس، امکانات، تخصص و مربیهای مختلف، ورزشهای گوناگون و اوقات فراغتهای مختلف وجود داشته باشد.
در همان روستا کنار خواهر، برادر و سایر فامیل لذت فراوانی میبردیم ولی هم اکنون زندگیها آپارتمانی و مجازی شده و یک لحظه نمیتوان عادی انگاری و سهل انگاری انجام داد.
باید فرزندان را به سمتی ببریم که از کودکی خود نهایت لذت را ببرند.
در همین راستا نمایندگی خبرگزاری شبستان در استان کهگیلویه و بویراحمد گفتگویی را با دکتر سلیمان شهبازی، روانشناس، مشاور خانواده و همچنین رئیس مجمع مربیان پیشتاز سازمان دانشآموزی در زمینه اوقات فراغت صحیح انجام داده که در ذیل از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
آیا اوقات فراغت یک ضرورت بوده و بعد از تعطیلی مدارس نیاز به پر کردن اوقات فراغت وجود دارد؟
شاید یک نگاه اشتباه در زمینه اوقات فراغت وجود دارد که وقتی که به هدر میرود، وقتی که برنامه نداریم و اضافه است، در صورتی که این گونه نیست.
یکی از مهم ترین بخشها به ویژه برای کودکان و نوجوانان، اوقات فراغت است.
باید بدانیم که از اوقات فراغت برای فرزندان چه خروجی میگیریم و چه سودی برای فرزندان دارد.
من اوقات فراغت را این گونه تعریف میکنم زمانی که با اختیار خود و بر اساس رغبت و علایق خود یک فعالیت را انتخاب میکنند که ممکن است ورزشی، هنری، ادبی یا سایر ساحتهای دیگری باشد که در اوقات فراغت ما میتوانیم گذر عمر داشته باشیم.
اما دو مولفه اصلی این است که خود کودک انتخاب کند و بر اساس رغبت های وی باشد.
در گذشته فرزندان خود کنار خانه بازی میکردند که اوقات فراغت بود، ولی اینکه امروز ما مدیریت میکنیم، از لحاظ روان شناختی ما با این مخالف هستیم و باید اجازه دهیم فرزندان خود انتخاب کنند که چه چیزی را دوست دارند و قرار است در این روزها و تابستان چه اتفاقی برای آنها بیفتد.
در این تابستان که فرصت بیشتری وجود دارد، تا دلمان بخواهد فرصتها، رشتهها و فعالیتهای مختلف برای اوقات فراغت وجود دارد.
حضور فرزندان در برنامه های اوقات فراغت، چه اثرات یا ویژگی هایی برای زندگی حال و آینده آنها دارد؟
یکی از مهمترین ویژگیهای اوقات فراغت که خیلی مهم است این بوده که در چنین فعالیتهایی باید استعدادیابی لازم صورت گیرد، یعنی وقتی من یک رشتهای را انتخاب کردم، احتمالاً استعداد من در این رشته بیشتر باشد، زیرا رغبت و استعداد همسویی بسیاری دارند.
در کارگاهها و فعالیتهای اوقات فراغت بسیاری از خانوادهها شناختی نسبت به استعداد فرزندان خود نداشتند و بسیاری از بچهها نیز شناختی ندارند که در چه زمینهای خیلی قوی هستند.
وقتی در این اوقات فراغت که فرصت شرکت در رشتههای مختلف را پیدا میکنند، این موضوع بیشتر نمود پیدا میکند و کمک میکند که بچهها را به جایی که استعداد و توانمندی بیشتری دارند، هدایت کنیم که این جزء خروجیهای اوقات فراغت و کمک کننده است.
وی دومین ویژگی را که نیاز امروز جامعه نیز هست، مهارت است، ما به اندازه مهارتهایمان رشد میکنیم و به همین اندازه مهارت در زندگی اثرگذار هستیم و اعتماد به نفس و عزت نفس ما محصول همین مهارت است.
اعتماد به نفس مجموعهای از مهارتهایی است که هر فرد دارد، به عنوان مثال میگویند فلانی در جمع اعتماد به نفس بالایی دارد و این نشان میدهد که قبلاً چنین فردی مهارتی کسب کرده یا اینکه میگویند فلانی اعتماد به نفس بالایی در حل مسائل خانوادگی در سطح بالایی دارد که این نشان میدهد چنین شخصی قبلاً مهارت خود را در این زمینه بالا برده است.
اگر در زمینههای مختلف اعتماد به نفس داشته باشیم، عزت نفس ما بالا میرود و در واقع شاخصههای درخت عزت نفس، اعتماد به نفس است که در هم تنیدگی دارد.
در اوقات فراغت مهارتهای بچهها بالا میرود که این علاوه بر لذت بردن فرزندان، باعث سرمایهگذاری آینده میشود.
اوقات فراغت گذران عمر به معنای رها کردن مهارتها نیست، بلکه اوقات فراغت به معنای غنی کردن ادامه زندگی است؛ به این معنا و در ساعتهای مختلف فرهنگی، دینی، ورزشی و سایر مدلهایی که ما میتوانیم به آن نگاه کنیم.
یک اتفاق دیگری که خیلی مهم است و باید در اوقات فراغت رخ دهد، مهارتهای برقراری ارتباط اجتماعی فرزندان بالا میرود باعث ارتباط جدید و دوستیابیهای جدید میشود.
هر چند سال یک تعریف از سواد رسانه ارائه میشود، قبلاً میگفتند کسی که توان خواندن و نوشتن دارد باسواد است، بعدها گفتند کسی که فناورانه است و میتواند از اینترنت، لپ تاپ و فضای مجازی به درستی استفاده کند، باسواد است.
در مقطعی گفتند کسی که چند زبان دنیا را بلد باشد، باسواد است، ولی امروز میگویند کسی که روابط عمومی و روابط اجتماعی بالایی دارد باسواد است که بچههای ما امروز به این نیاز دارند.
این موضوع یک ارتباط مطلوب، کمک کننده و چند بعدی بر اساس آن چیزی که در یک فضای رسمی و غیر دوستانه اتفاق میافتد.
آن موضوعی که بنده امروز میخواهم توصیه کنم این است که فرزندان ما امروز به سواد زندگی نیاز دارند و آگاهی و شناخت لازم نسبت به خود و مسائل، آینده و نسبت به گذشته باید برخوردار باشند.
این مباحث در فضای کلاس و درس شاید فرصت کمتری برای آن وجود دارد، ولی در فضای اوقات فراغت خیلی اتفاق میافتد که بچهها بتوانند مهارت نه گفتن خود را بالا ببرند.
متاسفانه بسیاری از فرزندان ما مسیر آنها به سمتی رفت که آسیب پذیر بود و به این دلیل که نتوانستند مهارت نه گفتن داشته باشند.
در چه مواردی احساس نشاط و سرزندگی در فرزندان کاهش پیدا می کند؟
پژوهشهای علمی میگوید ما دو مولفه در خانوادهها به شدت میزان نشاط و احساس سرزندگی بچهها را از آنها سلب میکند که نخست کمال گرایی والدین است.
اینکه والدین میخواهند بچهها به همه افقها دسترسی پیدا کنند و در همه زمینهها اول باشند و هیچ خطایی نداشته باشند، کمال گرایی والدین است.
هرچه والدین کمال گراتر باشند، میزان اضطراب بین فرزندان بیشتر است، چون ما کودک کامل نداریم.
بالاخره هر کودکی در جاهایی توانمندی دارد و در جاهایی این توانمندی وجود ندارد، مهم این است شما بتوانیم اینها را کشف کنیم.
البته این به معنای این موضوع نیست که خودباوری منفی در آنها ایجاد کنیم، بلکه خودباوری باید مثبت باشد.
تو میتوانی و توانت این است، استعدادت این است و در این زمینه باید تلاش کنی، پدر و مادرها باید حامی و کمک کننده باشند.
دومین خطایی که بین پدر و مادرها رخ میدهد و آسیب بسیاری برای بچهها دارد این است که زندگی نکرده خود را میخواهند به بچهها پیاده کنند.
دوست داشتند پزشک شوند و هم اکنون تلاش میکنند که فرزند پزشک شود، شاید فرزند علاقهای به پزشکی نداشته باشد.
معلمی، پزشکی، مهندسی و رشتههای مختلف شاید بچهها علاقهای به این رشتهها نداشته باشند و همچنین توانمندی و امکانات لازم را نیز ندارند.
در مسیر دهی شغلی سه مولفه بسیار مهم وجود دارد که نخست باید استعداد لازم نسبت به رشته و مسیر شغلی وجود داشته باشد.
دوم باید رغبت لازم وجود داشته باشد و رشته و مسیر شغلی را شخص دوست داشته باشد و سوم باید امکانات لازم فراهم باشد.
اگر خواست ما از بچهها بیشتر از استعداد، رغبت و امکانات باشد، فرزند ما دچار اضطراب و استرس میشود
تعبیر ما از بچهها این است که آنها دماسنج خانه هستند، روزی که در خانه تنش باشد، بچهها اضطرابی هستند، روزی که پدر و مادر بیخیال زندگی هستند، محبت و توجه نمیکنند، بچهها افسرده و بیانگیزه میشوند، بچهها میگویند حال خانه چگونه است.
در اوقات فراغت و فعالیتهایی که بچهها شرکت میکنند، اگر پدر و مادر وقت دارند در این فعالیتها شرکت کنند و اگر امکان حضور نیست، در فواصل که فرزندان شرکت میکنند حتماً به کارگاه آنها سر بزنند و ببینند چه اتفاقی دارد میافتد.
اگر پدر و مادر در کنار فرزندان باشند، امنیت روانی خوبی به بچهها می دهند و کمک کننده به یادگیری در کلاسهای اوقات فراغت آنها است.
نظر شما