به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان؛ سگ ها به عنوان اولین حیوانات اهلی در روی زمین در تمام دنیا به شمار می روند، شاید نخستین مدارک بدست آمده در مورد وجود سگ ها به عنوان اولین حیوان اهلی مربوط به آثار بقایای به جای مانده از استخوان ها و مجموعه های باقی مانده در اثر حفاری های بدست آمده مربوط به عصر حجر بوده که به تدریج در سرتاسر اروپای شمالی و مرکزی، در طی کاوش باستان شناسان غربی بدست آمده است.
در ایران باستان سگ جایگاهی ویژه و ارزشمند داشته و بهعنوان یاری دیرینه، همواره در کنار انسان بوده است. نگاهی به تاریخ و فرهنگ ایران باستان، نشاندهنده ارتباط عمیق بین انسان و سگ است. نگهداری و حمایت از سگ در زندگی امروز، به انواع و اقسام مختلف مورد توجه قرار گرفته است. برخی اشخاص این حیوان را مونس و مصاحب خود ساخته و یا برای تفریح و تفنن نگهداری نموده و آن را جزئی از خانواده محسوب می دانند و در موقع مسافرت یا مهاجرت سگ را نیز همراه خود می برند.
بعضی اشخاص سگ را به عنوان محافظ و پاسبان منازل خود و به منظور در امان بودن از سرقت و دستبرد منازل نگهداری می کنند تا در موقع لزوم بتوانند با خیال آسوده و راحت به انجام امور خارج از منزل پرداخته و یا به گردش و مسافرت رفته و یا در هر حال در هنگام شب خواب آرامی داشته باشند. سگ های پاسبان در پادگان ها و پایگاه های نظامی نیز جهت محافظت و مراقبت مورد استفاده قرار می گیرند. پاره ای از نژادها که از قدرت بویایی و ردیابی فوق العاده ای برخوردار هستند، در واحدهای امنیتی و کشف مواد مخدر تحت آموزش خاص قرار گرفته و می توانند در جای خود کمک های ذی قیمتی در کشف جنایات به عمل آورند. سابقه نگهداری سگ ها در اروپا به حداقل ۱۰ هزارسال قبل برمی گردد. بیشتر شواهد نشان می دهد که اصلیت سگ های اهلی منصوب به آفریقا و آسیا است و از آنجا به همراه مهاجرین به اروپا آورده شده اند. سابقه اهلی کردن سگ در جنوب غربی آسیا به ۲۰۰۰۰ سال قبل برمی گردد.
قرآن در سه مورد از سگ سخن گفته است
قرآن کریم نیز در سه مورد از سگ سخن گفته است. در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می فرماید: سگشان بر آستانه ی غار دو دستخود را دراز کرده بود. «... وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ...». در این آیه هیچ گونه اشاره ای به طهارت و نجاست سگ نشده است، نهایت استفاده ای که از این آیه می شود، این است که اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند. سگ در دهانه غار، یعنی محلی غیر از محلّ استراحت اصحاب کهف آرمیده بود (بِالْوَصِیدِ). تنها نکته قابل توجه در اینجا، مساله همراه داشتن سگ است که نگهداری سگ نگهبان اشکالی ندارد. در آیه ی ۱۷۸ سوره ی اعراف اشاره ای به سگ شده ودرآیه ی ۴ سوره ی مائده نیز می خوانیم:« یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ ۖ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ » پاکیزهها به شما حلال شده و آنچه از سگهای شکاری تعلیم دادهاید که تعلیم دهنده آنها یا صاحبان شکار با سگها هستید آنچه از شکار برای شما نگه داشتهاند بخورید و نام خدا را بر آنها بخوانید». سگ شکاری و سگ نگهبان جزء حیوانات اهلی و حرام گوشت غیر قابل تذکیه یعنی غیرقابل مصرف خوراکی وپوششی هستند. البته قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و ... را در آن نمی توان یافت و تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم(ص) و به دنبال آن، امامان معصوم سپرده است. دربارۀ نجس بودن سگ و خوک روایاتی که از امامان(ع) به دست ما رسیده، دو گونه است. روایاتی که در آنها واژۀ نجس به صراحت آمده، و روایاتی که در آنها کلمۀ نجس به صراحت بیان نشده، بلکه از باب ملازمه، نجاست سگ و خوک فهمیده میشود.
در اینگونه روایات به تناسب پرسشهایی که از امام(ع) دربارۀ آب نیمخوردۀ سگ و یا برخورد خوک به لباس انسان شده و جوابهایی که ائمه(ع) دادهاند، نجاست سگ و خوک استفاده میشود؛ یعنی از امام(علیه السّلام) سؤال شد، آیا با لباسی که خوک به آن برخورد کرد میشود نماز خواند، امام (علیه السّلام) فرمود: نه. از این جواب میفهمیم که خوک نجس است. بر همین اساس جواز نگه داری سگ را به دو قسم تقسیم کرده اند؛ یا منفعت عقلایی دارد، مانند شکار، نگهبانی، شناخت جرم و پیوند اعضا یا منفعت عقلایی ندارد و با توجه به اینکه سگ نجس العین است و زنده و مرده آن نجس است؛ لذا در انجام هر کاری که نیاز به طهارت دارد، نباید فرد سگ را به همراه داشته باشد.
اما آنچه در این بحث می خواهیم به آن بپردازیم نگاه افراطی به سگ وآثار فراوانی است که این مساله بر زندگی اجتماعی امروز بشر گذاشته است. یکی از دلایل شیوع روز افزون حیوانات خانگی تنهاتر شدن آدم ها به اشکال مختلف است. نوجوانی که در جزیره تنهایی خود زندگی می کند، والد طلاق گرفته ای که دلتنگ فرزند دلبند خود است یا خانم متاهلی که سال هاست دیگر طعم عشق ورزی همسرش را نچشیده است و کسی که با مراقبت و ملاطفت سگ خانگی برخی از خلأ های زندگی مشترک را پر می کند.
یکی دیگر از علل می تواند وجود برخی آزردگی های روان شناختی از جمله افسردگی و تمایل به انزوا باشد که وجود سگ خانگی از شدت این انزوا می کاهد یا برخی نگرش های فلسفی افراطی مبتنی بر جمع گریزی و در خود ماندگی نیز می تواند موجب گرایش فرد به غیر انسان شود. برخی نیز تصور میکنند هر فردی که به سگ و گربههای خیابان توجه میکند، انسان خوب و با کلاستری است اما این علاقه افراطی گاهی تنها به یک حیوان خانگی محدود نمیشود، از در و دیوار خانهشان سگ و گربه است که بالا میرود یا در هر گوشه و کناری از خیابان برایشان غذا میگذارند بدون اینکه حتی لحظهای به این بیندیشند که شاید در اطرافشان کسی از این حیوانات میترسد یا گاز گرفتن آنها چه آسیبهایی را بر افراد جامعه و سیستم بهداشت و درمان وارد میکند، برای همین است که در توجیه اقدام نادرستشان به راحتی میگویند ما غذا میدهیم شما واکسن هاری بزنید! غافل از اینکه همه کودکانی که قربانی سگها و بیماری هاری شدهاند واکسن را دریافت کرده بودند اما به راستی این علاقه افراطی به حیوانات بخصوص سگ و گربه از کجا ناشی میشود؟ در دنیا گروهی وجود دارند که معتقدند باید دنیا و جمعیت را کنترل کنند بنابراین با این دیدگاه سعی میکنند اقدام به ترویج فرهنگ حیوانات خانگی کنند و متأسفانه برخی به بهانه حمایت از حیوانات بازیچه قرار میگیرند. برخی تحت تاثیر همین تفکرحیوان خانگی را همانند فرزند خود میدانند و با از دست دادن این حیوان افسردگی و داغ عظیمی را تجربه میکنند و حالشان بد میشود.
ما متأسفانه خودمان را تحت شرایطی قرار میدهیم که دیگران برایمان میسازند. سبک زندگیمان را تحت نظر کسانی قرار میدهیم که آنها منافع مادی، غیرمادی و اهداف خود را دنبال میکنند. وقتی حیوانی ۱۰، ۱۲ سال عمر میکند و بعد از آن داغ بزرگی بر دلمان میگذارد، چرا باید از او نگهداری کنیم، چرا فکر نمیکنیم حتماً سیاستی پشت این موضوع خوابیده است.
نکته ی مهم دیگر اینکه وقتی حیوانی مثل سگ تعدادی بچه به دنیا میآورد، همه که خوشگل نمیشوند بنابراین حیوان مجبور به زایمانهای متعدد است چون فقط تولههای زیبا شانس فروش دارند. در صنعت تولهکشی، زیباها به فروش میرسند و بقیه رها میشوند؛ چون هزینههایشان بالاست و سودی ندارند و ما بازیچه این افراد سودجو میشویم؛ سگی را میخریم بدون اینکه بدانیم بقیه تولهها بدون پدر و مادر، بدون اینکه آموزشهای غریزی را دریافت کرده باشند وارد طبیعت میشوند و آمارشان بالا میرود. اگر در جامعه رها بمانند تولید بیماری می کنند.اگر ازبین برده شوند کسانی تولید معضل اجتماعی می کنند.اگر دولت ها بخواهند آن ها را نگهداری کنند هزینه های فراوانی را برگرده ی دولت ها و ملت ها بی ثمر ایجاد می کنند.
مهم ترین اتفاق ناگواری که به وجود می آید غذا دادن به این حیوانات در حقیقت اکوسیستم را بههم میریزد و باعث افزایش جمعیت این حیوانات میشود. منظور از به هم خوردن اکوسیستم این است که حیوان وحشی در طبیعت نمیتواند با ۱۰ سگ مقابله کند و غذا به آن نمیرسد و این اکوسیستم را تغییر میدهد یا به مرور رفتار حیوان تغییر میکند. گربهای که خودش باید موش را شکار کند اصلاً به دنبال شکار نمیرود و چیزهای دیگری میخورد. حیوان خانگی در خیلی از مواقع باعث میشود افراد ازدواج نکنند یا اگر ازدواج کرده باشند حیوان را فرزند میدانند و تن به فرزندآوری نمیدهند یا دیدگاههایی که در جامعه مطرح میشود که مردها خائن هستند و سگها وفادارند و... ناشی از همان مافیای صنعت حیوانات خانگی است که میخواهد کسی به سمت ازدواج نرود و اگر ازدواج هم کردهاند بچهای نداشته باشند، البته به مرور همین افراد افسردگی میگیرند؛ چراکه از یک زمانی به بعد در راستای تکامل انسان باید اتفاقاتی در زندگیاش به وجود بیاید و باعث ترشح هورمون دوپامین یا همان هورمون شادی شود. وقتی بچهای به دنیا میآید با لبخندی که میزند توجهها را به خود جلب میکند و در مغز دوپامین ترشح میشود. چهار دست و پا رفتن، ایستادن، حرف زدن، دوچرخهسواری و... همه حس و حال خوب را به ما هدیه میدهد.
در واقع از یک سنی به بعد باید فرزندی باشد تا حس خوب را به ما منتقل کند. در ۳۵ سالگی انسان با دوچرخهسواری شاد نمیشود ولی با دیدن شادی و لبخند فرزند حس خوبی دریافت میکند و در مغزدوپامین ترشح میشود. اینکه مدرسه برود، ازدواج کند و... همه حال آدمی را خوب میکند. تحقیقاتی که در دنیا انجام شده نشان میدهد پدربزرگ و مادربزرگهایی که یک روز در هفته را با نوههایشان وقت میگذرانند طول عمر بالاتری دارند و افسردگی نمیگیرند اما متأسفانه انگار گروهی میخواهند این چرخه درست و طبیعی را به راحتی نابود کنند.
دربررسی شبکه های فارسی زبان می توان کاملا این نوع جهت گیری را دید به عنوان مثال مجری شبکه «ایران اینترنشنال» بنا به برنامهریزی سیاستگذاران، بخشی از برنامه را به یکم آگوست، «روز جهانی بدون فرزند» اختصاص میدهد و میگوید: «مبنای جهانی این روز، این است که مردم میتوانند فرزند نداشتن را انتخاب کنند...» و بعد از توضیحات مفصل درباره اینکه زنان میتوانند به جای مادر شدن، نقشهای دیگری را برای خود انتخاب کنند، کارشناس را روی خط میآورد، البته باید درنظر گرفت عموم کسانی که بهعنوان کارشناس روی خط میآیند، فعالان سیاسی هستند و در این موارد، از کارشناسان منتقد و مخالف این بحث، استفاده نمیشود! در واقع تلاش بر این است که به جامعه القا کنند ازدواج نکنید، اگر ازدواج می کنید با سگ ویا گربه تان ازدواج کنید، اگر ازدواج کرده اید بچه دار نشویدو خودتان را درگیر فرزندآوری و تبعات آن نکنید.
نتیجه این خواهد بود که بافت جمعیتی و خانواده به شدت به هم ریخته و کشور را دچار بحران عمیق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در میان مدت می کند. شبکه «من و تو» اما ، سراغ مستند «۱۰۱سگ» رفت و این مجموعه چند قسمتی را تحت عنوان «دنیای سگهای کوچولو» در سال ۲۰۱۴، دوبله و پخش کرد. بعد هم از پخش آن نیز ادعا کرد به دلیل استقبال مخاطبان قصد دارد فصل دوم آن را نیز دوبله و پخش کند که به عملیاتی کردن این تصمیم هم رسید. موضوع برنامه پرداختن به زندگی سگهای خانگی بود با موضوعاتی نظیر «واکسن زدن تولهها»، «صحبت کردن با تولهها»، «غریزه مادری»، «اهمیت تربیت کردن تولههای سگ» و... ماجرا به حدود ۱۰سال قبل برمیگردد؛ زمانی که هنوز این میزان حیوان خانگی در خانههای شهرنشینهای ایرانی نمیدیدیم. نتیجه این شد که امروزه جمعیت زیادی از دختران و زنان ما خودشان را با حیوان خانگی مشغول کرده اند واحساس نیاز به همسر و فرزند روز به روز کاهش یافته وروحیه انسانی به دلیل همنشینی افراطی با حیوان در حال تبدیل شدن به ویژگی های حیوانی است که اثرات آن در آینده بیشتر بروز می کند.
ترویج سبک زندگی غربی، حتی به شبکههای داخلی نیز نفوذ کرده، نمونه این رخنه نیز صحبتهای کارشناس در برنامه «مادر، کودک» شبکه «سلامت» صداوسیمای ماست .او در بخشی از صحبتهایش گفت: «یک موجود زنده که گرم و نرم کنار فرد است و توقع زیادی هم ندارد و چیز زیادی هم نمیخواهد و نیازهای عاطفی را برطرف میکند!» در بخش دیگری از صحبتهایش حتی بدون درنظر گرفتن این نوع ترویج سبک زندگی غربی، تأکید کرد: «بچههای دبستانی و اوایل دبیرستان خیلی علاقه دارند یک حیوان وارد منزل بشود. به هر حال نیازشان است و باید برآورده شود!». درپایان باید گفت: روند تنهایی انسان غربی دارد کمکم به جامعه ما هم رسوخ میکند، چون انسان غربی تجربه مدرنیته را پیشتر از سر گذرانده و شکست عاطفی خود را در روابط انسانی تجربه کرده است. اگر امروز تدبیر نکنیم فردا خیلی دیر است.
نظر شما