عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی

قصه‌ از یک کیسه نایلونی نان بربری کرمانی آغاز شد؛ نمی‌دانم با چه آّب و آتشی آماده شده بود که وقتی فرمانده فقط یک تکه از آن را در دهان گذاشت، به علی پسر زهرا خانم گفت مادرت می‌تواند از این نان برای رزمندگان هم بپزد؟

خبرگزاری شبستان-کرمان؛ طاهره بادامچی

تاریخ همواره زنان بزرگی به خود دیده است که بعضاً پرچمدار طریق و مسیری شدند تا مسئولیت رشد و سازندگی، اثرگذاری و الگوسازی و... خویش را به بهترین وجه ممکن اَدا کرده و «بِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ» خویش را چنان در طبق اخلاص نهادند که ماندگار و پایدار شدند.
«چریک پیر» یکی از این زنان است؛ از دیار کریمان، کرمان، شهر خانوک! کرمانی باشی و دمخور شهدا و ایثارگران، محال است قصه زنان خانوکی و پشتیبانی‌های بی مثال آنان از رزمندگان جبهه را نشنیده باشی!

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی


قصه‌ای که از یک کیسه نایلونی نان بربری کرمانی آغاز شد؛ نمی‌دانم با چه آّب و آتشی آماده شده بود که وقتی فرمانده فقط یک تکه از آن را در دهان گذاشت، به علی پسر زهرا خانم گفت مادرت می‌تواند از این نان برای رزمندگان هم بپزد؟ و این زهرا خانم بود که  حالا در پاسخ مثبت به حاج قاسم، آستین همت بالا داده بود و در تک تک خانه‌های خانوک را می‌زد که هر که گندم و آرد دارد بیاید تکیه امام حسین علیه السلام می خواهیم برای جبهه نان بپزیم و اینگونه بود که گردان نانوای خانوک تشکیل و حاج قاسم بعدها به زهرا خانم لقب «چریک پیر» داد.

زهرا خانم زن‌های خانوک را فقط برای نان پختن بسیج نکرد، از خیاطی تا رخت‌شویی برای رزمندگان؛ تا تهیه داروهای خانگی برای بیماران؛ به قول دخترش ربابه خانم، هر که مریض می‌شد، زنی که می‌خواست زایمان کند و... زهرا خانم خودش را موظف می‌دانست کمک کند.
حاجیه زهرا اسدی معروف به چریک پیر مادر «شهید محمدجواد زادخودش» «جانباز علی و آزاده سلمان زادخوش»، مادربزرگ «شهیدان جابر و مهدی مهدوی» و همچنین «مادرخانم شهید محمد اسدی» است.
همسر زهرا خانم بهای زیادی به او می‌داد، آنقدر دست به خیرش زیاد بود که گفته بود زهرا خانم؟ نیمی از ثواب کارهایت را هم برای من بگذار؛ این جمله را هم ربابه خانم می‌گوید و در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان ادامه می‌دهد: مادرم خیلی خوب بود، خدا رحمت کند! یک ایثارگر واقعی که راه خدا را می‌رفت.


عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی

آن وقت‌ها قالیبافی می‌کردیم، قالی تمام می‌شد، مادرم آن را می‌فروخت و خرج نیازمندان می‌کرد؛ پدرم هم خیلی خوب بود.۵ خواهر و سه بردار «محمدجواد» که شهید شد، «علی» جانباز و سلمان که آزاده بودیم؛ مادرم که سال ۱۳۷۶ از دنیا رفت، خواهرم «کبری» پرچم مادر را برداشت تا آن را در سال ۹۷ به کربلا رساند و زنان خانوک و نسل بعدی آنان شدند نانوای زائران طریق الحسین در اربعین.
 کبری خانم سال ۱۴۰۰ از دنیا رفت و الان دخترش «مهدیه» این پرچم را به دست گرفته است.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی

مهدیه مهدوی، نوه دختری حاجیه زهرا اسدی و دختر مرحومه کبری زادخوش به خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان می‌گوید: این کار حس و حال خیلی خوبی است.
وی درباره مادربزرگش اظهار می‌کند: هر کس برای خدا کار کرد، خدا به او عزت می‌دهد و بهترین‌ها را نصیب او می کند؛ هدف که خدایی باشد کار اینگونه استمرار می‌یابد... از جبهه تا کربلا و ان‌شاءالله تا قدس و قیامت این راه ادامه دارد.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی


مهدوی جمله‌ای برای امام حسین علیه السلام دارد: ممنونم که ما را به عنوان کوچکترین خادمِ زائران قبول کردید!

امسال هم گردان نانوای شهدای خانوک بار سفر بسته و راهیِ طریق عاشقی است؛ میدان عاشورا قرار گذاشتند ساعت ۱۴:۴۵ داغ دل آفتاب سوزان کرمان، اما هر قدر هم داغ، به پای داغی تنوری که قرار است گردان چریک پیر دو هفته در گرمای شدید عراق برای زوار نان بپزد، نمی‌رسد.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی

به میدان که می‌رسم فقط یک ماشین پارک است؛ جلو می‌روم و از خانمی که کنار دست راننده نشسته می‌پرسم از گردان نانوا هستید؟

پاسخ مثبت که می‌شنوم، سوالات رو پشت هم فهرست می‌کنم و معصومه نوری، ۴۹ ساله پاسخ می‌دهد: من خیاط هستم، یکبار یکی از مشتری‌ها گفت دختر چریک برای موکب‌های اربعین بالشت آماده می‌کند و خرده‌پارچه‌ لازم دارد؛ من هم خرده‌پارچه‌های خیاطی را بردم و تحویل دادم و...
قبل از آن پای یک برنامه تلویزیونی درباره گردان نانوا، دلم شکسته بود و آرزو کرده بودم ای کاش... حالا انگار امام حسین علیه‌السلام صدایم را شنیده است.
این را هم بگویم که چندی پیش که با خواهرم مشهد مشرف شدیم کنار ضریح امام رضا علیه‌السلام از حضرت خواستم و حالا برای اولین بار برای پخت نان زوار اربعین عازم کربلا هستم.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی


این گفتگوی کوتاه که به اتمام می‌رسد، نفر بعدی و مسافران بعدی هم کم کم از راه می‌رسند از جمله طاهره اسدی که چریک پیر، زن عموی او است.
وی می‌گوید: چند شب از خوشحالی خوابم نبرده است، اصلاً به عشق امام حسین کار می‌کنیم و آقا هم جاهایی ما را کمک می‌کند که باور نمی‌کنیم.
اسدی ادامه می‌دهد: به نظر من امام حسین علیه‌السلام هر آرزویی داشته باشی را برآورده می‌کند مگر خواسته‌ای که به ضررت باشد.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی


وی تاکید می‌کند: از جوانان می‌خواهم در این راه بیفتند زیرا وقتی ما نباشیم آنان باید برای زوار بروند و نان بپزند.
زهرا قهاری، اهل خانوک هم می‌گوید: این اولین بار است کربلا مشرف می‌شوم؛ سال گذشته که خواهرشوهرم با گردان رفت دل مرا هم با خودش برد و الان خیلی خوشحالم که خودم می‌روم و می‌خواهم به امام حسین بگویم که خیلی عاشق شما هستم آقا.
خانواده نکویی هم با یکی از دختران نوجوان و پسر خردسال در گردان نانوا افتخار خادمی زوارالحسین را خواهند داشت.

عطر نان و گرمای تنور چریک پیر از جبهه تا طریق الاقصی


گردان نانوای خانوک با ۴۵ نفر نانوا و ۱۰ نفر عوامل از پایان هفته جاری تا اربعین روزانه حدود ۲ هزار و ۵۰۰ قرص نان در شارع‌الشهداء، میدان علما، روبروی کهرباء طبخ و میان زوارالحسین به همراه صبحانه توزیع می‌کند.

کد خبر 1776980

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha