خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زهرا مهرور- همه چیز درباره اولین اردوی جهادی ایران به یک حادثه تلخ در شهریور سال ۱۳۴۷ برمیگردد. ساعت ۱۴ روز شنبه، ۹ شهریور ۱۳۴۷، زلزلهای با قدرت ۷.۱ درجه در مقیاس ریشتر، منطقه دشتبیاض و کاخک را در جنوب خراسان لرزاند؛ ساعاتی بعد، زلزله دیگری با قدرت ۶.۴ ریشتر فردوس را تکان داد و مناطق مسکونی را به تلّی از خاک تبدیل کرد.
عزم طلبه ۲۹ ساله و دوستانش برای مدیریت یک فاجعه
در این حادثه، ۱۲ هزار نفر کشته و ۷۰ هزار نفر بیخانمان شدند و یک فاجعه تمامعیار اتفاق افتاد؛ به طوری که روزنامههای آن دوره تیتر زدند: «در کاخک و فردوس اثری از حیات نیست». با وجود عمق فاجعه، کمکهای دولتی محدود و ناکافی بود. خبر این مسئله به مشهد هم رسید و آیتالله خامنهای که جوانی ۲۹ ساله بود، بلافاصله اعلام کرد که میخواهد برای کمکرسانی به فردوس برود. این اقدام با استقبال دوستانش همراه شد؛ مرحوم آیتالله واعظ طبسی، شهید هاشمینژاد و جمعی از بازاریان از پیشنهاد او استقبال کردند و با آیتالله خامنهای راهی فردوس شدند.
آیتالله خامنهای و همراهان، زودتر از کامیونهای حامل کمکهای مردم مشهد، به فردوس رسیدند و بلافاصله رفتند به عیادت بیماران و مجروحان واقعه. از همان بدو ورود به فردوس، نظر مأموران شهربانی و ساواک به فعالیتهای آنها جلب شد. گزارشهای ساواک میگوید که آیتالله خامنهای و دوستانش به میدان مرکزی شهر رفتند و چادر بزرگی برپا کردند که محل توزیع کمکهای مردمی بود. سرعت عمل و نوع برخورد آنها باعث شد که مردم خیلی زود برای رفع نیازها و کمک گرفتن به سراغ آیتالله خامنهای و دوستانش بروند و این مسئله برای ساواک و شهربانی قابل تحمل نبود.
سرهنگ مجلسی، رئیس عملیات کمکرسانی در فردوس سعی کرد تا جلوی فعالیت آنها را بگیرد؛ با داد و فریاد مدعی شد: «شما چهکاره هستید که میخواهید به مردم کمک کنید» و بعد شروع کرد به تهدیدکردن که اگر نروید، به زور بیرونتان میکنیم و حسابتان را میرسیم. واکنش آیتالله خامنهای به این تهدید، مثل همیشه محکم و قاطع بود: «ما [به سرهنگ مجلسی] گفتیم نمیرویم. دوستان ترسیدند. من گفتم نباید بترسیم. زیرا در وضعی که ما داریم، ترس معنا ندارد و علتش هم این است که ما برای کمک به مردم آمدهایم و همه امکانات مردم در دست ماست.»
پایگاه امدادی روحانیت
حساسیت موضوع برای شهربانی و ساواک، باعث شد کار به فرمانداری بکشد. آنجا بود که آیتالله خامنهای باز هم محکم روی حرف خودشان ایستادند. کار کمکرسانی باید انجام میگرفت و آنها به عنوان امین مردم مشهد، باید کمکهای مشهدیها را خودشان به دست زلزلهزدگان میرساندند. با توجه به وضعیت پرالتهاب منطقه، کاری از دست فرماندار هم ساخته نبود. ناچار با فعالیت آنها موافقت شد و نام کاروان را هم «پایگاه امدادی روحانیت» گذاشتند؛ شاید باور فرماندار این بود که توان آیتالله خامنهای و دوستانش زیاد نیست و آنها، ظرف چند روز، به دلیل تمام شدن کمکها، مجبورند چادرشان را جمع کنند و به مشهد برگردند؛ اما این طور نشد.
طی سه روز بعد، ۱۲ کامیون، حامل کمکهای مردم مشهد به فردوس رسید و نشان داد که این کاروان، پشتوانه مردمی ویژهای دارد. در چادر «پایگاه امداد روحانیت»، همه چیز توزیع میشد؛ از مواد غذایی مانند برنج، حبوبات، سیبزمینی و... بگیرید تا لباس و کفش و چراغ خوراکپزی و پتو و لحاف و چادر. با مدیریت آیتالله خامنهای فعالیتهای امدادی محدود به شهر فردوس نشد؛ روستاهای متعددی در اطراف شهر وجود داشت که به شدت نیازمند کمک بودند. شرایط آنقدر در فردوس وخیم بود که کسی به فکر رسیدگی به امور روستاها نمیافتاد.
در مشهد، مرحوم عابدزاده و دوستانش هم پای کار آمده بودند. چند خودروی شخصی به فردوس فرستاده شده بود و آیتالله خامنهای با همین خودروها، کمکهای مردمی را به روستاها هم میفرستاد و در ضمن، از توزیعکنندگان میخواست که برآورد دقیقی از نیازهای مردم تهیه کنند. مأمور ساواک طی گزارش مفصلی درباره اقدامات آیتالله خامنهای و دوستانش نوشت: «[این گروه] با کمک طلاب مدرسه علمیه فردوس با کوشش زیادی به زلزلهزدگان کمک نموده و شب و روز مشغول فعالیت و کمک به زلزلهزدگان هستند. احتیاجات ضروری زلزلهزدگان را به مشهد، آقای عابدزاده و چند نفر از ایادی خود اطلاع داده، آنها تهیه و ارسال مینمایند.»
کمکرسانی بینالمللی میشود
با این حال، وسعت فاجعه بیشتر از این حرفها بود و باید کمکهای گستردهتری به منطقه اعزام میشد. آیتالله خامنهای به دوستان و استادانش در قم، تهران، شیراز و برخی شهرستانها خبر داد که در فردوس به کمکهای مردمی نیاز است. سیل کمکها بلافاصله به سوی مناطق زلزلهزده روان شد. حتی شهید بهشتی که در آن زمان مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ را برعهده داشت، ۴۳ هزار و ۲۲۰ مارکِ جمعآوری شده برای کمکرسانی را برای آیتالله خامنهای فرستاد. این اقدامات، یعنی همراهی و همکاری انقلابیون با گروه آیتالله خامنهای، برای رژیم اصلاً خوشایند نبود.
ساواک میدانست که این اقدامات، زمینه شناخت بیشتر مردم از نهضت اسلامی را فراهم میکند و باعث نفوذ روزافزون انقلابیون در جامعه میشود. ابتدا سعی کردند با شایع کردن اخبار کذب درباره اختلافات میان علمای مشهد بر سر ارسال کمک به فردوس، در ادامه فعالیت «پایگاه امدادی روحانیت» اخلال ایجاد کنند. اما طَرْفی از این نقشه نبستند؛ همه مردم آیتالله خامنهای را میشناختند و میدانستند که او شاگرد امام خمینی است؛ حتی برخی نام او را با امام اشتباه میگرفتند و فکر میکردند امام شخصاً به منطقه زلزلهزده آمده است؛ در حالی که ایشان در آن زمان، دوران تبعید را در عراق میگذراند.
آیتالله خامنهای در اینباره میگویند: «اوایل که ما آنجا رفته بودیم، تقریباً حدود ۱۰ الی ۱۵ روز مردم اسم مرا با اسم امام خمینی اشتباه گرفتهبودند. میگفتند آقای خمینی آمده و یک گروهی از دهات و راههای دور میآمدند که آقای خمینی را ببینند. در آنجا کاملاً معلوم بود که آقای خمینی مال همه است و این طور نیست که ما فقط آقای خمینی را دوستش بداریم. در دهات آنجا و حتی در روستاهای دوردست آقای خمینی اسمش یک اسم محبوب است. بالاخره اسم من [= خامنهای] جا افتاد و مردم شناختند.»
اعتراضِ انقلابی
حدود ۴۰ روز از زلزله میگذشت و فصل پاییز فرا رسیده، اما هنوز حکومت کاری برای بازسازی خانهها انجام نداده بود. حدود پنج هزار نفر، هنوز زیر چادر یا در حفرههای زیرزمینی زندگی میکردند و از این بدتر، وضعیت بهداشت عمومی، بسیار بحرانی بود. هیچ حمام سالمی وجود نداشت و مردم از این نظر، سخت در مضیقه بودند. آیتالله خامنهای تصمیم گرفت با کمک دوستانش و تعدادی از اهالی، برای مردم حمام بسازد. برای این کار، به مصالح نیاز داشتند و اصلیترین نیاز هم، آجر بود. خوشبختانه یکی از کورههای آجرپزی فردوس در زلزله ویران نشده و کار میکرد، اما شیر و خورشید آن را اجاره کرده بود و آجرهای تولیدی در کوره را به گناباد میفرستاد. اینجا بود که آیتالله خامنهای به فکر استفاده از آجرهای باقیمانده در بناهای تخریب شده دولتی افتاد و تصمیم گرفت آجرهای تنها عمارت دولتی شهر، یعنی بهداری را با کمک مردم، برای ساخت حمام مورد استفاده قرار دهد.
آیتالله خامنهای و دوستانش، گفتوگو برای خرید مصالح ساختمان بهداری را آغاز کردند و کار داشت به نتیجه مطلوب میرسید؛ اما درست در همین زمان و با وجود گذشت بیش از ۴۰ روز از زلزله، بولدوزرهای شیر و خورشید، با دستور سرهنگ مجلسی و به بهانه نیمهخراب و خطرناک بودن ساختمان، آن را تخریب کردند و هزاران قطعه آجر را از بین بردند. آیتالله خامنهای در اینباره میگویند: «بنده اول باور نمیکردم ... صبح روز بعد که برای مشاهده آن محل رفتم از دیدن خاک زردرنگی که از نابود شدن صدها هزار آجر، تمام محوطه بزرگ بهداری را پوشانده بود، بیاختیار و با صدای بلند گریه کردم و بر بیرحمی و بیاعتنایی مقامات شیر و خورشید ... لعنت فرستادم.»
دیگر درنگ جایز نبود. آیتالله خامنهای برای آگاهی مردم از این فاجعه، دست به سخنرانی افشاگرانه زد و همین مسئله باعث شد که ساواک حساسیتش بیشتر شود. به این ترتیب، بعد از بازگشت ایشان از فردوس، شرایط برای فعالیت معظمله محدودتر شد؛ اما خاطره آن فداکاری دوماهه در فردوس، هرگز از حافظه تاریخی مردم این شهر پاک نشد. همراهی و همدردی رهبر معظم انقلاب روحانی جوان آن روزها، مرهمی بر آلام زلزلهزدگان شد و این اقدام به عنوان اولین اردوی جهادی ایران یاد میشود.
۱۳ شهریور که به عنوان مبدا حرکتهای جهادی کشور شناخته میشود، سال گذشته براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بنا به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی به عنوان «روز حرکتهای جهادی و امداد مردمی» در تقویم رسمی کشور ثبت شد.
حالا پس از گذشت ۵۶ سال از آن افتخار در شهر تاریخی فردوس، تا چند روز دیگر، یعنی ۲۱ شهریورماه، میزبان مراسم مهمی خواهد بود؛ قرار است به مناسبت پنجاه و ششمین سالگرد حضور جهادی رهبر انقلاب در واقعه زلزله این شهر، سومین اجلاسیه ملی جهادگران با عنوان «اجلاسیه ملی شهدای جهاد و خدمت» در این شهرستان برگزار شود.
برگزاری رزمایش از جهاد مقدس تا دفاع مقدس
مهدی هنری- مسئول بسیج سازندگی خراسان جنوبی در این رابطه در گفتگو با خبرنگار شبستان گفت: با توجه به اینکه در آستانه برگزاری کنگره ۲ هزار شهید استان در سال ۱۴۰۴ هستیم برنامهریزی شد امسال اجلاسیهای تحت عنوان اجلاسیه ملی شهدای جهاد و خدمت در فردوس برگزار شود.
وی ادامه داد: امسال اولین سالی است که روز ۱۳ شهریور در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز ملی حرکتهای جهادی و امداد مردمی ثبت رسمی شده است اما باتوجه به همزمانی ۱۳ شهریور با ایام پایانی ماه صفر قرار شد اجلاسیه در ۲۱ شهریور در فردوس برگزار شود.
هنری یادآور شد: در کشور حدود ۶۰ جهادگر آسمانی داریم که ۶ جهادگر متعلق به خراسان جنوبی هستند و این اجلاسیه قرار است به یاد این جهادگران آسمانی و با حضور خانوادههای آنان برگزار شود.
مسئول بسیج سازندگی خراسان جنوبی با بیان اینکه از ۱۳ تا ۳۱ شهریور ماه را به نام از جهاد مقدس تا دفاع مقدس نامگذاری کردیم، تصریح کرد: در این مدت رزمایش خدمترسانی گروههای جهادی با محوریت شهرستان فردوس و شهرستانهای اطراف در حال برگزاری است.
وی از تدارک و اجرای برنامههای متنوع برای گرامیداشت روز ملی حرکتهای جهادی و امداد مردمی و روز فردوس خبر داد و گفت: گردهمایی بانوان فردوس، اعزام گروههای جهادی، برگزاری مسابقات والیبال منطقهای جام ۱۳ شهریور، پیادهروی عمومی، توزیع جهیزیه، رونمایی از المانهای شهری، رزمایش کمک مؤمنانه، برپایی نمایشگاه اقتصاد به توان مردم و افتتاح چندین پروژه از جمله این برنامههاست.
گفتنی است؛ اولین اجلاسیه ملی جهادگران با عنوان «رویداد ملی جهاد مقدس» دو سال پیش در ۱۳ شهریور که روز فردوس نام گرفته است، برگزار شد و شهریور سال گذشته نیز رئیس جمهور شهید، آیت الله رئیسی در این شهرستان حضور یافت.
منابع: شرح اسم؛ هدایتا... بهبودی؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ ۱۳۹۰ خاطرات و حکایتها؛ مؤسسه فرهنگی قدر ولایت؛ جلد ۱-۵، ۱۳۸۰ گزارشهای پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب (Khamenei.ir)
نظر شما