خبرگزاری شبستان- لرستان، دوران دفاع مقدس گنجینهای ارزشمند، غنی و پربار میباشد که از آن می توان به عنوان الگویی موفق در همه عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهرهمند شد و الگویی کامل برای همه آزادیخواهان جهان اسلام است.
آن چیزی که در دوران دفاع مقدس موجب موفقیت و پیروزی رزمندگان اسلام در برابر رژیم متجاوز صدام شد، نتیجه همدلی، تلاش و وحدت مثالزدنی جامعه ایران اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، وحدت و بصیرت رزمندگان، توکل و توسل رزمندگان به خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت بود.
عظمت و سربلندی امروز جمهوری اسلامی ایران حاصل شجاعتها و دلاورمردیهای رزمندگان و شهدای هشت سال دفاع مقدس است که با ایمان به خداوند متعال و رهبری بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) از هیچ تلاش و کوششی برای دفاع در برابر دشمن فروگذار نکردند.
در ادامه مصاحبهای با اکبر عالیپور، جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی در خرمآباد ارائه میشود...
در دوران جنگ من سوم دبیرستان بودم در دبیرستان آیت الله طالقانی تحصیل می کردم و چندین سال قبل فعالیت خود را در پایگاه بسیج شهید چمران در مسجد القصی محله کوی فلسطین خرمآباد شروع کرده بودم.
مسجد القصی خرمآباد در سال ۱۳۶۱ تاسیس شده بود هرچند کار ساخت و ساز آن تمام نشده بود اما ما پایگاه بسیج مسجد را تاسیس کردیم، آن زمان اعزام نیروها به جبهه از طریق سپاه استان انجام می شد و بعدها این مسئولیت به مسجد واگذار شد و من در آبان ماه ۱۳۶۱ به عنوان نیروی داوطلب و بسیجی از سپاه خرمآباد به جبهه اعزام شدم.
در دوران جنگ تحمیلی مساجد پایگاه اصلی بودند، در آن زمان جوانان و نوجوانان در مساجد جمع می شدند و پایگاه بسیج مسجد آموزشهای نظامی، مذهبی و دینی را ارائه میداد، گرچه ما در خانوادههای مذهبی بزرگ شده بودیم اما روحیه دینی و مذهبی نسل ما در مساجد تقویت شد.
مساجد علاوه بر فعالیتهای دینی و مذهبی و تقویت روحیه جوانان برای اعزام به جبهه همزمان به وضع معیشتی مردم محله نیز توجه داشتند و با صدور دفترچههایی در آن دوران اقلام خوراکی در اختیار مردم قرار میدادند و در مسائل فرهنگی مردم و محله ایفای نقش می کردند.
در کنار همه این فعالیتها مردم مشکلات خود را در مسجد مطرح میکردند و در این پایگاه دینی به مشکلات مردم رسیدگی میشد.
در آن دوران مسئولیت نگهداری از اسلحه در مسجد را به من واگذار کرده بودند و خودم را وقف مسجد کرده بودم با اینکه خانه ما با مسجد فاصله زیادی نداشت اما شبانه روز در مسجد حضور داشتم و حتی چند روز یک بار به منزل نمی رفتم، ضمن اینکه درس هم میخواندم بلافاصله بعد از مدرسه به مسجد محل میرفتم.
در مسجد کلاس قرآن و آموزش نظامی برای بچههای محله برگزار میشد و همین حضور سبب تقویت روحیه جوانان و نوجوانان برای اعزام به جبهه میشد.
بعدها که اعزام به جبههها مستقیم از مسجد صورت میگرفت، شور حال جوانان و نوجوانان برای اعزام بیشتر شده بود و مساجد شلوغتر از همیشه بودند حال و هوای مسجد انگیزه جوانان و نوجوانان برای رفتن به جبهه جنگ را چند برابر کرده بود.
رزم رزمندگان لرستانی قبل از آنکه شنیدنی باشد، دینی است
آبان ماه ۱۳۶۱ به همراه دوستانم از گردان انبیاء به اهواز اعزام و از آنجا به دزفول اعزام شدیم؛ رهبر معظم انقلاب آن زمان در جبهه مستقیم رزم بچههای لرستان را دیده بودند و فرمودند: رزم رزمندگان لرستان قبل از اینکه شنیدنی باشد، دیدنی است.
جوانان غیور لرستان در دوران جنگ تحمیلی با حضور در جبهههای جنگ سنگ تمام گذاشتند و هر قدمی که برمیداشتند صادقانه و خالصانه در راه رضای خدا بود.
گروهان ما بعد از اینکه ۱۰ روزی در پادگان کرخه دزفول آموزشهای نظامی را گذراند به عملیات محرم اعزام شدیم، عملیات محرم تمام شده بود ولی پاتکهای دشمن آن روزها همچنان ادامه داشت.
فرمانده عملیات شبها برای ما صحبت میکرد که سخنانش بر روحیه رزمندگان تاثیر معنوی داشت و هر رزمندهای را برای مقاومت در برابر دشمن مصممتر میکرد. یکی از صحبتهای فرمانده که همچنان در گوش من است این بود که(شما به سنگرهایی می روید که خون عزیزان ما در آن ریخته شده است و باید بروید و از سنگرها حراست کنید).
پس از چند روز مقاومت، یک شب به خط مقدم به نام منطقه عملیاتی شرهانی رسیدیم و مستقیم با دشمن در حال درگیری بودیم که چند نفری از دوستانم شهید شدند، خمپاره ۶۰ به من و دوست صمیمی ام برخورد کرد که باعث شد سیاوش معتمدی به شهادت برسد و من جانباز شوم.
در تاریخ ۹ آذر ماه ۶۱ مجروح شدم و در حالت نیمه کما بودم آن زمان مرا با آمبولانس به پشت جبهه بردند و با هلیکوپتر به دزفول اعزام شدم و تا خرداد ماه ۱۳۶۲ در بیمارستان بستری بودم.
دوران جنگ از معجزاتی بود که توانستیم با دست خالی دشمن را شکست دهیم و به لطف خدای متعال، امام زمان(ع) و خون شهدا پیروز شدیم، این پیروزی نتیجه توکل به خدا و توسل رزمندگان به ائمه(ع) بود، با اینکه دشمن تا ۳۰ کیلومتری اندیمشک آمده بود توانستیم دشمن را شکست بدهیم و مرزها را پس بگیریم.
اخلاص و ایمان رزمندگان در دوران جنگ تحمیلی الگو است
۹۰درصد رزمندگان ما در سن بین ۱۷ تا ۲۳ سال بودند و ۹۰درصد شهیدان ما شهدای دوران جنگ تحمیلی هستند، شهدا خون خود را تقدیم انقلاب کردند و باید راه شهدا را ادامه دهیم تا مسیر انقلاب ادامه داشته باشد.
توکل به خدا و توسل به اهل بیت(ع) باعث می شد بچهها عزم راسخ برای مقابله با دشمن در جبهه های جنگ را داشته باشند، حضور رزمنده ۱۳ ساله در جبهه نتیجه همین توکل و توسل به خدا و اهل بیت(ع) بود، ایمان راسخ رزمنده ها سبب شده بود دلشان محکم و قدمهایشان در برابر دشمن استوارتر شود و با وجود سن کم در تاریکی ها بتوانند در خاک دشمن و در دل دشمن ایثار کنند و در این راه از یکدیگر سبقت بگیرند.
در سنگرها رزمندگان اخلاص داشتند و هیچ کاری جز برای رضای خدا نبود، خالصانه در جبهه حضور داشتند و همه اینها نتیجه دعاهای توسل، ندبه و دیگر دعاهایی بود که رزمندگان دور هم می خواندند و یا به صورت فردی در گوشهای با خدای خویش خلوت میکردند و به راز و نیاز میپرداختند.
همه ما در راهی قدم برداشتیم که روزی پیامبر اسلام، امام علی(ع) و امام حسین(ع) برای حفظ اسلام حرکت کرده بودند و در این راه هر قدمی که برداشته میشد، کسب رضای خدا بود.
جانباز سرافراز اکبر عالیپور، جانباز ۷۰درصد جنگ تحمیلی از سال ۸۱ تا ۹۴ عضو تیم ملی تیراندازی جانبازان و معلولین بوده و با ۲۷ سال سابقه تیراندازی دارای ۶ مدال جهانی و بیش از ۵۰ تا ۶۰ مدال مختلف کشوری در این رشته می باشد.
نظر شما