ماجرای ده‌ها سال دانشنامه‌نگاری برای ایران و اسلام

شصت سال می‌گذرد و آنچه که حاصل سال‌ها قلم زدن پژوهشگران این مرز و بوم در عرصه فرهنگ و هنر ایران و اسلام بوده است اکنون در ریشه‌های درخت تناوری به نام دانشنامه جهان اسلام نمود یافته و همچنان نیز این روال ادامه دارد تا مجموعه‌ای عظیم و سترگ به دست آیندگان برسد.

خبرگزاری شبستان- گروه اندیشه: برای ایران، این کهن‌بوم و بَر که تاریخ و تمدن بشری از جنبه‌های مختلفی وام‌دار دستاوردها و تلاش‌های محققان و اندیشمندان‌اش‌ در عرصه‌های مختلف علوم عقلی و نقلی بوده است، این خلاء احساس می‌شد که حاصل این دستاوردها در قالب مجموعه‌ای مرجع ارایه شود تا  مخاطب در ادوار گوناگون بتواند به آنها مراجعه کند و علاوه بر آشنایی با پیشینۀ تاریخی کشور خود، به پاسخ پرسش‌هایش نایل آید.

با توجه به ضرورت شکل‌گیری چنین اثر مهمی بود که اندیشمندان مختلف به میدان آمده و به معنای واقعی کلمه، برای نوشتن یک مجموعۀ مرجع یا دایرة‌المعارف ایرانی و اسلامی همت کردند و سنگ بنای محکمی را برای آیندگان بر جای گذاشتند که حاصلش تا به امروز در قالب ۳۳ جلد از دانشنامۀ جهان اسلام و ۲۵ جلد از دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی درآمده و قابل مشاهده و مراجعه است؛ و البته که این روند، این سیر سترگ، همچنان با همکاری برجسته‌ترین محققان ادامه دارد.

خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان بر آن شد به منظور بررسی روند نگارش دانشنامۀ جهان اسلام، مصاحبه‌ای با دکتر «محمد جوهرچی»، مشاور معاون علمی بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی (دانشنامۀ جهان اسلام) داشته باشد تا بخشی از کم و کیف کار در این مجموعۀ عظیم پژوهشی تا به امروز برای مخاطبان و علاقه‌مندان بیش از پیش مشخص شود. در ادامه، حاصل این گفت‌وگو را می‌خوانید:

در آغاز سخن دربارۀ روند شکل‌گیری کار نگارش دانشنامۀ جهان اسلام برای مخاطبان ما بگویید؛ اساسًا چه احساس نیاز و در عین حال انگیزه‌ای سبب شد تا در دوره‌ای جمعی از اندیشمندان و پژوهشگران به این نتیجه برسند که اکنون برای ارتقای سطح علمی جامعه، نیازمند تألیف چنین دایرة‌المعارفی در کشور هست؟

پاسخ به پرسش شما را می‌توان از دو منظر گزارش مستند تاریخی یا روایت دست اول نگارش دانشنامه ارائه کرد و یا با رویکرد تحلیل زمینه‌های نیاز جامعه و انگیزه بنیان‌گذاران این دایرة‌المعارف عرض کرد. آنچه که من بر اساس تجربۀ زیستن در جوار این اثر مرجع و سال‌ها کنشگریِ محدود در شناختن و شناساندن سایر آثار مرجع معاصر در بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی و مؤسسۀ کتاب مرجع ــ در پاسخ به این پرسش مطرح می‌کنم، در واقع یک پاسخ مستند به رخدادها یا واقع‌داده‌های(۱) عینی‌-تاریخی نیست، روایت اول‌شخص و دست‌اول هم نمی‌تواند باشد، بلکه تحلیلی است ناظر بر اطلاعات و ادراک من از روندی که در طول سالیان معاصر در زمینه و زمانۀ نگارش و تدوین یک دایرة‌المعارف ایرانی‌-اسلامی رخ داده است و البته دربارۀ دانشنامۀ جهان اسلام نیز شاید صدق کند. پس در این فرصت و با توجه به سؤالی که مطرح شد، اطلاعات و نظر و تحلیل خود را با شما در میان می‌گذارم.

واقعیت آن است که سازوکار یا فرایند مرجع، یعنی مراجعه به افراد یا منابعِ در خور اعتماد برای دریافتِ پاسخ سؤالات، در ایران و فرهنگ اسلامی و چه‌بسا همۀ فرهنگ‌ها شناخته‌شده و معمول بوده و فرهنگ ما هم به‌فراوانی از آثار مرجع با غنای نسبتًا مطلوب در دوران خود برخوردار بوده است؛ اما در مواجهه با پرسش‌های چند سدۀ اخیر، به‌ویژه در یک دورۀ ۲۰-۳۰سالۀ منتهی به انقلاب اسلامی، شاهد این بودیم که جریان‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعیِ با رویکردهای مختلف مذهبی و غیرمذهبی و حتی ضدمذهبی، متوجه تعداد زیاد پرسش‌های جامعۀ ایران در تعامل با جهان جدید و مسائل عصری شدند؛ شامل سؤالاتی از جهانِ در حال تنازعِ سنت و تجدد (مدرنیته)، بحران هویت ایرانی‌-اسلامی، مکاتب و جریان‌ها و مسائل مختلف فکری و علمی و عملی، و الگوهای گونه‌گون و بعضًا متضاد در سبک زندگی و شیوۀ جهان‌بینی و نظام جهان‌داری؛ در نتیجه، برای پاسخ به این سؤال‌ها، ایرانیان باید به منابع مطمئن جدیدی دسترسی پیدا می‌کردند، به کسان یا کتاب‌ها یا سامانه‌های اطلاع و دانش و معرفت، که بتوانند پاسخ‌هایی مستند و دقیق و بی‌ابهام و بی‌غرض و اطمینان‌بخش به جان شیفته و کام تشنۀ ایرانیِ آن روز و امروز نثار کنند؛ اما ایران آن زمان از نظر شمار آگاهان و عالِمان و تحصیل‌کردگان در هر یک از عرصه‌ها حقیقتًا با تنگنا مواجه بود، به این معنا کسانی که در این گسترۀ وسیع پرسش و ابهام مرجعیت و صلاحیت پاسخ‌گویی و رفع تردید داشته باشند و بتوانند پاسخ مناسب به جامعۀ متنوع پرسشگران ارائه کنند، یا بسیار اندک بودند یا اصلًا متخصص در موضوعات متنوع پرسش نداشتیم؛ در نتیجه، به‌تدریج زمینۀ نگارش مرجع ایرانیِ داشته‌ها و دانستنی‌ها و معرفت‌ها، توسط گروهی از مطلعان و متخصصان فراهم شد و تدوین مجموعه‌ای نوین با مسائل و شیوه‌های جدید پاسخ و تدوین از آثار مرجع دایرة‌المعارفی و فرهنگ‌نامه‌ای آغاز شد.

چنان‌که عرض شد، باید مؤکدًا به این نکته هم توجه کنیم که بخش مهمی از پرسش‌های دوران معاصربرآمده از تفاوت‌ها با سنت و به‌موجب ابهام‌ها دربارۀ هویت ایرانیان مسلمان در سدۀ اخیر، یا در واکنش به آن چیزهایی بود که چیستی و کیستیِ ما را نشانه گرفته بودند. در این زمینه، جریان‌های مختلف با سؤالاتی از این قبیل مواجه بودند: ما کیستیم؟ چه مؤلفه‌های شخصیتی و اجتماعی در فردیت و اجتماع ایرانیان وجود دارد؟ این مؤلفه‌ها چه ویژگی‌هایی از حیث قومی و ملی، یا از جنبۀ آیینی و اسلامی و از منظر وجوه دیگر در خود گنجانده‌اند؟ تمایز منش و راه و روش ایرانی با دیگرانِ دور و نزدیک چیست؟ با این داشته‌ها و تمایزها، در جهان متلاطم آن روزها تا امروز، باید چه بدانیم و چه بکنیم، و چگونه، با کدام بینش/دانش، با کدامین روش/فن، و با کدام ابزار/فناوری؟ و به کدامین مقصد و مقصود؟  

همچنین یادآوری این نکته نیز ضروری است که در ایران آن زمان، یعنی در دهه‌های سی و چهل و پنجاه سدۀ چهاردهم هجری شمسی، پرسش از خویشتن و بازگشت به هویت خویش یا انگارۀ عبور از آن (از فرق سر تا ناخن پا انیرانی/غیرایرانی/فرنگی  شدن) شکل گرفته بود و این مسأله در ادبیات منثور و منظوم، مطبوعات و سخنرانی‌ها به شکل ویژه نمود داشت، از جملۀ آنها، در مباحث و سخنرانی‌های شهید مطهری و مرحوم شریعتی، و بسیاری از عالمان و روشنفکران متقدم و معاصر و متأخر.

به‌طور خلاصه، می‌توان گفت به‌رغم سنّت مرجع‌نویسی و پاسخ‌یابی از مراجع سنتی دانش و معرفت در ایران، از پسِ جنگ‌های ایران و روس تا انقلاب مشروطه، بعد از رنجوری ما از پیامدهای دو جنگ جهانی و آشوب‌های داخلی، در گذار از آشفته‌بازار دهۀ ۱۳۲۰ و پس از نومیدی‌های دهۀ ۱۳۳۰، در دهۀ چهل بود که ضرورت ایجاد منبعی مطمئن برای پاسخ دادن به سؤال‌های هویتی، تاریخی، معرفتی، علمی و اجتماعی و هنری ایرانیان احساس شد و انگیزۀ مرجع‌آفرینی پدید آمد و کار گزارش (ترجمۀ) یا نگارش (تألیف) فرهنگ‌ها (در حیطۀ واژگان) و دایرة‌المعارف‌ها (در حوزۀ مفاهیم) آغاز شد.

با توجه به اینکه اشاره داشتید در آن دوران پژوهشگران و متخصصان محدودی در حوزه‌های مختلف علوم در کشور فعالیت داشتند و از سوی دیگر اندک افرادی با شیوۀ دایرة‌المعارف‌نویسی آشنا بودند، اولین قدمِ محققان آن زمان پس از احساس ضرورت برای نوشتن این آثار عظیم چه بود و از چه کسانی به عنوان طلایه‌داران این عرصه می‌توانیم یاد کنیم؟

گفتیم که مرجع‌های نوین، در پاسخ به روزگار نو و با شیوه‌های نسبتًا نو پدید آمدند. نخستین آنها، پیرامون لغت و برای ارائۀ پاسخ‌های کوتاه واژگانی شکل گرفتند؛ هرچند برخی از پاسخ‌ها و داده‌های لغوی چندان هم کوتاه نبودند. لغت‌نامۀ دهخدا و فرهنگ‌های دهه‌های نخستین تا میانۀ سدۀ چهاردهم، از این قبیل‌اند. اما دربارۀ پرسش‌های مفهومی، دایرة‌المعارف‌ها به کار می‌آیند. اولین قدم، در شرایط کمبود تعداد پاسخ‌دهندگانِ برخوردار از صلاحیت (عِدّه) و توان پاسخ‌گویی (عُدّه)، پیدا کردن نمونۀ مشابه در خارج از ایران و ترجمۀ این آثار (از زبان‌های عربی و ترکی و فرانسوی و انگلیسی و ... به زبان فارسی) بود تا اندیشمندان داخل کشور بتوانند کار را از یک نقطه یا مبدأ مشخص آغاز کنند و مجموعه‌ای از دایرة‌المعارف‌ها و مرجع‌های عمومی و تخصصی را برای فرهنگ ایرانی معاصر به ارمغان بیاورند و پرسش‌های مردم فارسی‌زبان را پاسخ دهند. اما واقعیت آن است که وقتی شروع به ترجمه کردند متوجه شدند که برخی از مسایل مطرح شده در این منابع خارجی، اصلًا مسأله یا پرسش ایرانی نیست بلکه مسأله جامعه‌ و کشوری است که آن کتاب و مرجع را فراهم و منتشر کرده است. برخی از پرسش‌ها و مسائل ایرانیان هم در آن منابع نبودند و پاسخ به آنها از مسیر ترجمه ممکن نبود. به‌علاوه، در برخی پرسش‌های اساسًا پارسی و ایرانی و اسلامی، پاسخ‌یابی از منابع غیراصیل، گویی خودباختگی در برابر منابعِ نه‌چندان قوی و دقیق و درست بیگانه، و غفلت از داشته‌ها و منابع اصیل خویش بود. بنابراین در این روند بازنگری کردند.

با این مقدمه از کسانی یاد می‌کنم که پیشتاز و پیشگام در نگارش این مجموعه‌ آثار مرجع بودند. در این مسیر می‌توانیم از مرحوم دکتر غلامحسین مُصاحَب (متوفیٰ ۱۳۵۸) و شادروان رضا اقصیٰ (متوفیٰ ۱۳۷۳) یاد کنیم که دایرة‌المعارف فارسی را پی نهادند، با ترجمۀ دایرةالمعارف کلمبیا (۲)آغاز کردند اما بعدها متوجه شدند که باید مدخل‌هایی ایرانی به آن اضافه کند.

 همچنین در مورد پرسش ها و مسایل مربوط به اسلام از دایرة‌المعارف اسلام (۳) نام می‌بریم که در انتشارات بریل در شهر لایدِن هلند منتشر و به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی و بعدها نیز به عربی و ترکی و اردو نیز ترجمه شده بود و البته ترجمۀ فارسی آن هم در دستور کار عده‌ای به سرپرستی زنده‌یاد احسان یارشاطر (درگذشته ۱۳۹۷) قرار گرفت. در هر صورت، تا قبل از انقلاب اسلامی حاصل این تلاش‌های عمدتًا ترجمه‌ای و تألیف‌های تکمله‌ای، انتشار دو مجلد از سه مجلد دایرة‌المعارف فارسی، یک دایرة‌المعارف کودکان و ۹ کتابچه/جزوه از ۱۱ کتابچۀ دانشنامۀ ایران و اسلام بود.

پس از انقلاب این روند چگونه ادامه یافت؟

در جریان نهضت اسلامی-ملی و با وقوع انقلاب این سؤال‌ها و جست‌وجوگری‌ها بیشتر شد و آن زمینه‌ها که از حدود ۲۰-۳۰ سال قبل در فرهنگ ایرانی وجود داشت با رخدادهای معاصر شدت گرفت و در نتیجه پرسش‌های بیشتری برای همه اقشار اعم از تحصیل‌کرده، کم‌سواد و حتی بی‌سواد به‌وجود آمد. در یک کلام، جامعه پاسخ می‌خواست؛ و این کاملًا طبیعی بود که برای پاسخ دادن به این سؤالات راهکارهایی فراتر از تدابیر اقتضائی اندیشیده شود، راهکاری که مختص به یک زمانِ مشخص نباشد بلکه به‌مثابه یک سرمایۀ ملی برای فرهنگ ایران اسلامی باشد که ما به آن تعلق داریم. با این تفاصیل، در حدود سال ۱۳۶۲ و در دورۀ ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای بود که ایشان چند نفر از سرآمدان عرصۀ فرهنگ ایرانی و اسلامی را که بعضًا در حوزۀ تألیف و ویرایش آثار مرجع و دائرة‌المعارف‌نویسی نیز تخصص و تجربه‌ای داشتند دعوت کردند تا دربارۀ این کار بزرگ ملی با آنان گفت‌وگویی بکنند و عزمی جزم نمایند. (۴)

البته در آن سال، به‌ویژه بعد از معرکۀ آرا و انقلاب فرهنگی و التقاط و سرانجام بحران سال ۶۰ و نفاق و ترور و به بن‌بست خوردن برخی انجمن‌ها و احزاب نامدار، چند گروه دیگر هم به صورت جداگانه به ضرورت ساماندهی اطلاعات و معارف در قالب مرجع پی بردند و شروع به کار کردند؛ برای مثال سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی که به‌موجب مبارزۀ سیاسی از سال ۱۳۴۴ حکم اعدام و سپس حبس ابد دریافت کرده بود و تا سال ۱۳۵۷ هم در زندان بود و اختلافات فکری مبارزان را دیده بود، بر اساس همین مشاهدات و با توجه به تجربۀ استانداری در اصفهان و نمایندگی دورۀ اول مجلس شورای ملی‌-اسلامی به این نتیجه رسید که فراتر از عرصۀ اجرا و تقنین باید در پی فرهنگ باشد، در پی منبعی که بتواند پرسش‌های جامعه را به پاسخ‌های متقن و معرفت استوار بدل کند؛ پس، مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی را تأسیس کرد.

با توجه به آنچه اشاره شد در اواخر سال ۱۳۶۲ یعنی به فاصله کمتر از یک‌ ماه، دو دایرة‌المعارف جامع در ایران شکل گرفت: یک دایرة‌المعارف (دانشنامۀ جهان اسلام) که گوشه‌ای از نگاهش معطوف به تجربۀ جهانی دایرة‌المعارف‌نویسی در جهان و تقیدش به مسائل ایران و اسلام و جهان اسلام بود و پیشینۀ دانشنامۀ ایران و اسلام و ترجمۀ مقالات مطلوب و معیار را نیز از نظر دور نداشت؛ و دیگری (دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی) که آن هم مبتنی بر ضرورت‌ها در افق جامعۀ آن روزگار ایران و البته افق آتی بود و به ‌کل سودای تألیف داشت. بنابراین، ابتدا کار دانشنامۀ جهان اسلام زیر نظر رئیس‌جمهور وقت و با هدایت ایشان و مشارکت تعدادی از متخصصان  و شخصیت‌های دانشگاهی و حوزوی آغاز شد و اندکی بعد، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی نیز با حمایت ایشان و پشتیبانی ارکان و اجزای دولتی و مردمی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. تا به امروز هم ذیل این حمایت و پشتیبانی، هر دو مجموعۀ بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی و مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی به کار خود ادامه داده و مجلدات دو دایرة‌المعارف‌ ایرانی‌-اسلامی در حال انتشار و تکمیل است؛ البته این نکته را هم اضافه می‌کنم که از سال ۱۳۶۰ کار نگارش و تدوین دایرة‌المعارف تشیع نیز با حمایت بنیاد طاهر (موقوفۀ مرحوم سیدابوالفضل تولیت، متوفی ۱۳۵۸) و بعدها به‌پشتیبانی مالی و اجرایی شادروان فهیمه محبی (متوفی ۱۳۸۸) و انتشارات حکمت (به‌ویژه دکتر حسین غفاری و دکتر حسین خندق‌آبادی) آغاز و پی‌گرفته شد، که نهایتًا تحت سرپرستی و نظارت علمی مرحوم احمد صدر حاج‌سیدجوادی (متوفی ۱۳۹۲) و استاد بهاء‌الدین خرمشاهی و استاد کامران فانی، با انتشار جلد ۱۶ این دایرة‌المعارف در ۱۴۰۱، ویراست نخست آن به انجام رسید. بنابراین می‌بینیم که در یکی‌دو سال به صورت طبیعی و بر حسب نیازهای جامعه، روند تألیف چندین دایرة‌المعارف آغاز می‌شود و در سال‌های بعد، به‌تعبیری، «بهار مرجع‌نگاری ایران» فرا می‌رسد و شمیم دایرة‌المعارف‌ها و فرهنگ‌ها و کتاب‌شناسی‌ها و مجموعه‌های زندگی‌نامه‌ای در حیطه‌های علمی و معرفتی و ادبی و هنری گوناگون مشام خردمندان دیروز و امروز و فردای ایران را می‌نوازد، مطرّا کرده و خواهد کرد.

آیا ذیل روند تألیف دانشنامۀ جهان اسلام صرفًا از پژوهشگران و محققان داخلی استفاده کرده‌اید یا در این سیر عظیم از پژوهشگران خارجی که در دایرة‌المعارف‌نویسی دستی بر آتش دارند نیز بهره‌ جستید؟

با آنچه دربارۀ دانشنامه گفتیم، اگر توقع مشارکت با گستره‌ای وسیع از محققان دارید، انتظار شما به‌حق است؛ بله، قطعًا از تجربه و مقالات دیگر ایرانیان و سایر مؤلفان غیرایرانی در جهان اسلام و مناطق دیگر جهان نیز استفاده کرده‌ایم. در گزارش‌هایی که پس از انتشار هر جلد، در قالب «کلید» یا نمایه‌نامه و راهنمای آن جلد دانشنامه، منتشر شده است تعداد مقالات و محققانی که بیرون از مجموعۀ اعضای علمی بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی با ما همکاری داشتند، یعنی ایرانیانی از شهرهای مختلف داخل کشور، همچنین ایرانیان مقیم در کشورهای خارجی، و البته مؤلفان غیرایرانی (از جهان اسلام و شرق و غرب جهان) را معرفی کرده‌ایم.  

گفت وگوی خبرگزاری شبستان با دکتر محمد جوهرچی

این نکته را در این بخش از بحث لازم می‌دانم اشاره کنم که در جلدهای اول دانشنامۀ جهان اسلام تعداد مقالات ترجمه‌شده به فارسی نسبتًا زیاد بود. در اینجا معتقد بودند اگر مقاله‌ای خوب در منابع دایره‌المعارفی غیرفارسی‌زبان باشد و به‌طور مناسب و به‌سامان پاسخ سؤال‌ها پیرامون مدخل را بدهد، چرا ترجمه‌اش نکنیم و به دنبال تألیف مقاله‌ای باشیم که چیزی بیشتر و بهتر از مقالۀ منشرشده در منبع غیرفارسی ندارد؟ حتی اگر این مقالات، نیاز به افزوده یا تکمله‌ای هم داشت، افزوده در متن درج می‌شد و هویت مستقل مؤلفان بخش ترجمه‌شده و تکمله نیز در امضای مقاله می‌آمد با این حال، شاید در ابتدای کار بیشتر شاهد انتشار ترجمۀ مقالات سایر دایرة‌المعارف‌ها بودیم، اما به‌تدریج از ترجمه کاسته شد، با مؤلفان خارجی ارتباط برقرار کردیم و سفارش مقاله را متناسب با شیوه‌نامۀ بنیاد به آنها می‌دادیم و گروه علمی بر روند تألیف و ارزیابی و ویرایش محتوایی و استنادی و زبانی مقاله نیز نظارت می‌کرد و می‌کند. در این صورت، مقالۀ تألیف‌شده به زبان غیرفارسی نیز به سفارش بنیاد تدارک و تألیف نهایی‌شده، گزارش فارسی آن، پی و رنگ ترجمه‌ای ندارد. این روال در همۀ جلدها ادامه یافته است. البته به‌مرور تعداد مؤلفان ایرانی که به لحاظ تخصصی و محتوایی و همچنین نگارش و شیوه‌های استناد مقالۀ ارزشمند دایرة‌المعارفی ارائه می‌کردند افزایش یافت و به‌تبَع نیاز به مؤلفان غیرایرانی برای سفارش مقاله کمتر شد. با وجود این، هنوز هم برخی مقالات نویسنده غیرایرانی یا ایرانی‌ غیرمقیم در کشور دارد و اگر بخواهم مثالی را عنوان کنم، در جلد اخیر (جلد ۳۲، منتشرشده در اسفند ۱۴۰۲)، ۳۲۶ مقاله برای ۲۹۵ مدخل دانشنامه تألیف‌شده است، هیچ مقاله‌ای ترجمه از سایر دایرة‌المعارف‌ها نیست، ۱۳۴ ایرانیِ مقیم ۲۰ شهر ایران ۲۰۱ مقالۀ این جلد را تألیف کرده‌اند، ۱۰۰ مقاله را نیز همکاران ۱۶ گروه علمی بنیاد نوشته‌اند، یک مقاله را ایرانی غیرمقیم در ایران، و ۱۶ مقاله غیرایرانیانی از کشورهای اندونزی و مالزی و هند و پاکستان و ترکیه و یونان و ایتالیا و آلمان و فرانسه تألیف کرده‌اند. باقیِ مقالات (۸ مقاله) هم از همکاری مؤلفان ایرانی با اعضای گروه‌های علمی پدید آمده‌اند.

آیا مقالاتی که توسط مؤلفان خارجی دریافت می‌کنید به زبان دیگری در دانشنامه ترجمه و برگردان می‌شود یا صرفًا ترجمه فارسی را منتشر می‌کنید؟

مقالات مؤلفان غیرایرانی، به زبان‌های عربی و اردو و هندی و چینی و مالایی و ترکی و روسی‌-سیریلیک و زبان‌های اروپایی دریافت می‌شوند و بعد از ارزیابی و تکمیل و ویرایش در گروه علمی مرتبط با موضوع مقاله، مقالۀ نهایی را شکل می‌دهند. تعدادی از مقالات نهاییِ دانشنامۀ جهان اسلام به زبان انگلیسی ترجمه و در قالب ۲۲ عنوان کتاب مستقل منتشر شده است. کار انتشار منظم ترجمۀ دانشنامه به زبان عربی نیز از سالها قبل آغاز شده و با عنوان «دائرةُ معارف العالم الإسلامی» در دفتر بیروت بنیاد دنبال شده است. بنابراین از سال ۱۳۸۸ تاکنون ۱۳ مجلد عربی از دانشنامۀ جهان اسلام به زبان عربی ترجمه و منتشر شده است، اکنون که جلد ۳۳ دانشنامه به زبان فارسی در حال انتشار است، جلد ۱۴ ترجمۀ عربی نیز روند نهایی پیش از نشر را طی می کند.

دانشنامۀ جهان اسلام از نظر موضوعی به چه مباحث و محورهایی پرداخته است؟ چراکه هر شخص با شنیدن عنوان این اثر سترگ و عظیم جنبه‌های مختلفی به ذهن‌اش خطور می‌کند؟

این دانشنامه تمام عناصر هویت ایرانیِ این دوران را در نظر گرفته است؛ ایرانی بودن او، و اسلامی بودنش در پیوند با پیکرۀ جهان اسلام. به بیان دیگر، آنچه مورد توجه قرار گرفته است در شاخه‌های مختلف معارف، دانش، زبان و ادب، و نمادهای فرهنگ و هنر و تمدن خلاصه می‌شود که به صورت تخصصی بررسی و به زبان عموم نگاشته شده است تا گروه بزرگ‌تری از جامعه ایرانی بتواند با محتوا و زبان آن ارتباط بگیرد.

پس، از آنجا که هویت جامعۀ ایران معاصر، بخشی در ایرانیت و بخشی در اسلامی‌ ریشه دارد؛ در پیوند با زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ و میراث ایرانی است و در عین حال، با معارف و فرهنگ اسلامی و مسائل مسلمانان در عالم اسلام همبستگی دارد، نام این دایرة‌المعارف را دانشنامۀ جهان اسلام گذاشتند، فراهم‌آورندۀ دانش ایرانی به زبان فارسی، در شبکۀ معرفتی اسلام، در جغرافیایی فراتر از نقشۀ جغرافیایی ایران، در ایران فرهنگی و دل فرهنگ اسلامی و به‌تعبیری، در ام‌القُرای مسلمانی.

اما دربارۀ موضوعاتی که در دانشنامه به آن توجه شده و مورد پرسش شما هم بود باید بگویم که هر چیزی که در جامعۀ ایرانی و اسلامی، موضوع پرسش و پرسشگری است و بتوان درباره‌اش پاسخی معتبر و مستند در قالب یک مقالۀ دایرة‌المعارفی ارایه کرد، در این اثر هست یا باید باشد. برای نیل به این هدف نیز ۱۶ گروه تخصصی و موضوعی و منطقه‌ای، و یک حوزۀ مطالعاتی، مجموعًا ۱۷ مجموعه از اعضای برجستۀ هیأت علمی فعالیت می‌کنند؛ گروه‌های ادبیات و زبان‌ها به‌طور ویژه: ادبیات و زبان عربی، اسلام معاصر، تاریخ ایران و اسلام، تاریخ اجتماعی، تاریخ علم، جغرافیا، عرفان، فقه و حقوق، فلسفه، قرآن و حدیث، کلام و فِرَق، و هنر و معماری. همچنین گروه‌های منطقه‌ای آسیای صغیر و بالکان، شبه‌قارۀ هند و جنوب‌شرق آسیا، و مطالعات غرب جهان اسلام. به‌علاوه بر این گروه‌ها باید حوزۀ مطالعات اسلامی در غرب (اسلام‌شناسان شرق و غرب، با روش‌های مطالعاتی یا انگیزه‌های نوینِ معمولًا غربی) را بیفزاییم.

آیا ذیل این مباحث ارایه شده در دانشنامه به صورت ویژه به موضوع مسجد و معماری مساجد توجه شده است؟

بله؛ بی‌گمان مسجد مهم‌ترین نهاد و نماد تمدنی در تاریخ اسلام بوده است و همچنان نیز هست. تقریبًا تمام مدارس و آموزه‌ها و رخدادهای تأثیرگذار در سنت و تجدد جهان اسلام، ریشه در مسجد دارد یا با آن در پیوند است. پس تمام مساجد و مدارس مهم و مؤثر در تاریخ ایران و عالم اسلام در دانشنامه مورد توجه و اهتمام است، مدخل مستقل دارد، یا به‌عنوان مدخل فرعی شناسانده می‌شود. به‌ویژه چون مساجد از حیث تاریخی و کارکرد اجتماعی و جنبه‌های هنری نیز مورد توجه بوده‌اند و هستند، یعنی در گذار تاریخی‌شان با فرهنگ و جامعه و هنر تعامل داشته و هریک از این عرصه‌ها اثرگذار بوده‌اند، برخی مقالات مربوط به مساجد در دانشنامۀ جهان اسلام مورد توجه چندین گروه علمی است؛ به‌ویژه گروه هنر و معماری.

کمی فضای بحث را تغییر دهیم. در حال حاضر در سطح کشور مراکز علمی و پژوهشگاه‌های مختلفی مشغول فعالیت هستند که هریک در حوزۀ موضوعاتی که دانشنامۀ جهان اسلام به آنها توجه دارد، به صورت کلی و جزئی مقاله و یا کتاب منتشر می‌کنند؛ این جزیره‌ای کار کردن، آیا تداخلی در روند کارهای پژوهشی از جمله سبک و روش کار دایرة‌المعارف‌نویسی ندارد؟

حداقل در مورد دایرة‌المعارف‌نویسی که تداخلی ندارد و این دو روال تزاحمی با یکدیگر ایجاد نکرده است. ؛ اما اکنون که این بحث را مطرح کردید، بگذارید از جنبۀ وسیع‌تری (فراتر از دانشنامه‌نگاری) موضوع را بررسی کنیم. بنابراین از مرکز دانشنامه به پیرامون برویم و بازگردیم.

اساسًا دایرة‌المعارف‌ها محصول پژوهش‌ها را رصد کرده و اصطلاحًا ثمرۀ آن را می‌چینند، دست‌چین و گلچین و بازآرایی می‌کنند تا کلیت منسجمی را به کسانی که در جست‌وجوی پاسخ برای پرسش خود هستند ارایه نمایند. به هرحال، هر فرد در پاسخ به سؤال خود، برای حل مسئلۀ زندگی نظری و عملی‌اش، از نقطۀ شروعِ پرسش‌گری و پی‌جویی و پژوهش خود نیازمند این است که جستجو و مطالعه را از یک نظرگاه موضوعی پایه‌گذاری کند یا پیِ آن را بگیرد. با این نگاه ما به پژوهش‌ها و مطالعات دانشگاهی دیگران ارجاع و استناد می‌دهیم، با آنها تداخل و تزاحمی نداریم، جزایر پژوهش هم موجب دغدغه و مسئلۀ ما نیست. به اضافه، باید به این نکتۀ مهم توجه داشته باشیم که اساسًا دایرة‌المعارف‌ها موظفند که به منابع دست‌اول مراجعه و استناد کنند، جزئیات پژوهش‌های پسینی و شاخ‌وبرگ پژوهش‌ها یا پژوهش‌نماها به کار دایرة‌المعارف‌نویس نمی‌آید. با این همه، باید اذعان کرد که متأسفانه در موارد متعدد، مرجع‌آفرین دایرة‌المعارفی، یعنی نویسندۀ مقالۀ دانشنامه‌ای، به‌سبب فقدان پژوهش‌های اصیل، باید خودش به ریشه و ساقۀ موضوع پی‌جویی برود، ناچار می‌شود پژوهش کند، وقتی ثمره یا میوه را که نمی‌یابد، باید برود آن را به بار بیاورد و سپس دست‌چین کند و به خواننده پیشکش نماید.

به هر روی، برخی مواردی که به اسم پژوهش ارایه می‌شوند در واقع گزارش‌ها و تولیدات رونوشت یا کپی‌شده‌ای هستند که عده‌ای عرضه می‌کنند تا بگویند کاری انجام داده‌اند و در نهایت از مزایایی برخوردار شوند؛ و این در حالی است که این نوشته‌ها هیچ سودی ندارند و به بیان آیۀ ۷ سورۀ غاشیه «لا یُسمِنُ و لا یُغنی مِن جوعٍ» ‌اند، غذاهایی که نه کسی را فربه می‌کند و نه هیچ نوعی از گرسنگی را فرو می‌نشاند. تصور می‌کنم این آیه بهترین وصف برای رویکرد چنین افرادی و تولیدات آنها باشد.

گفت وگوی خبرگزاری شبستان با دکتر محمد جوهرچی

با این همه، دایرة‌المعارف‌ها موظف‌اند که ناقد و بصیر باشند و بتوانند لُبّ لُباب را در هر حوزه‌ای که مورد پرسش است پیدا کنند و به اصلی‌ترین منبع ارجاع و استناد دهند؛ بنابراین در کار دایرةالمعارف‌نویسی اگر مجبور به پژوهشی و پی‌جویی می‌شویم، در واقع خودمان جویندۀ پاسخ‌های پیشینیانِ با صلاحیت هستیم، گزارش‌کنندۀ عیارسنج و آگاه هستیم، اما پژوهش‌کنندۀ بدیع یا سرآغاز پژوهش نیستیم، لااقل به عنوان مؤلف مقالۀ دایرة‌المعارفی.

فارغ از این رویکرد دایرة‌المعارفی، به نظر می‌رسد حق با شماست. حتی در روند کار مؤسسات حوزوی و دانشگاهی، گویا تکرار و گسستگی برخی تألیف‌ها یا به بیان شما جزیره‌ای کار کردن، فقط منجر به پراکنده‌گویی شده است. اگر هم جویبارهایی ایجاد می‌شود، چنان به یکدیگر نمی‌پیوندند که به رود تبدیل شوند و کسی کنارشان بنشیند و بهره‌ای ببرد و لااقل اشارت به گذر و گدار و گذران آن او را بسنده باشد.

با توجه به همه این موارد، شخصًا گمان می‌کنم چون یکی از کارکردهای دایرة‌المعارف‌ها این است که پاسخ منسجم به مخاطب خود ارایه کنند، مخاطبی که پرسشی دارد و به دایرة‌المعارف مراجعه می‌کند، هرگز با یک گسترۀ پراکنده  یا به قول شما جزایر گسسته و حتی مجمع‌الجزایر مواجه نمی‌شود و حداقل پاسخ پرسش خود را بر اساس منابع اصلی و اصیل دریافت می‌کند.

اکنون که سخن به اینجا رسید، در مورد روند فعلی پیشروی کار صحبت کنید و اینکه در حال حاضر به جلد چندم رسیده‌اید و به کجا خواهید رفت؟

۴۱ سال از آغاز کار گذشته است و ما تاکنون ۳۳ جلد از دانشنامۀ جهان اسلام (هریک تقریبًا ۹۰۰ صفحه‌ در قطع رحلی، با قلم ریز، در دو ستون) را به فرهنگ ایرانی‌-اسلامی تقدیم کرده‌ایم، اکنون به حرف «ع» رسیده‌ایم یعنی از نیمۀ الفبای فارسی گذر کرده‌ایم و قاعدتًا ۳۰ جلد دیگر در پیش خواهیم داشت.

در واقع از زمانی که کار طراحی و سازماندهی و نگارش و تدوین دانشنامۀ جهان اسلام و دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی آغاز شد (اگر سرآغاز دهۀ ۶۰ را در نظر بگیریم) تا سال‌هایی بین ۱۴۱۰ تا ۱۴۲۰ که کار به اتمام برسد، فرهنگ ایران از یکی‌دو منبع به‌سامان برای فرآیند مرجع و ارجاع و استناد برخوردار شده است؛ و این نخستین دوره‌ای است که متخصصان ۵۰ تا ۶۰ سال اخیر به سؤالات ایرانیان در قالب چنین مجموعه‌ای پاسخ داده‌اند. قطعًا در ادوار آتی زمینه‌ای وجود دارد و دیگر دست پژوهشگران خالی نیست، ضمن اینکه ابزارهای نوین نظیر هوش مصنوعی هم کمک‌حال خواهند بود چراکه به هر روی از قبل با منبعی تغذیه و آموخته(۵) می‌شوند، چت‌ها و گفت‌وگوهای مولود هوش مصنوعی نیز باید پایه و مایه‌ای داشته باشند تا بتواندند پاسخ ارایه کند؛ و یکی از بهترین این دست‌مایه‌ها برای فرداها، پاسخ‌های دایرة‌المعارفی است، آن هم پاسخ‌های برآمده از پرسش اصیل کاربران ایرانی و منابع اصلی دانش و معرفت آنان.

بنابراین دستاوردی که طی ۶۰ سال اخیر پدید آمده حدودًا دو مجموعۀ ۶۰ جلدی دایرة‌المعارفی است که برای ایرانیان به یادگار باقی می‌ماند و زمینه‌ای برای بازنگری و ویراست‌های آتیِ نسل‌های آینده خواهد بود که اگر به هر صورت خطاهایی هم داشته باشند اصلاح بشوند. البته باید به این مسأله اشاره کنم که ما تاکنون مشابه این آثار را در کشور نداشته‌ایم، اما زبان و ادبیات و فرهنگ و غنای داشته‌ها و مایه‌های عزت و استغنای ما در طول قرون مختلف در قالب مراجع گوناگون بوده است و فقط ما باید در این عصر، در مقام پاسخ به پرسش‌های امروز از دیروز و حال و فرداهایمان، شرایطی را فراهم می‌کردیم تا سازوکار مرجع ایرانی و اسلامی نوین مهیا شود، که طی این‌سالها این مهم محقق شد.

اگر بخواهم به شکلی ملموس‌تر و در مقایسه با فرهنگ‌ها و زبان‌ها و مراجع دیگر مسأله را بیان کنم، مثالی را مطرح خواهم کرد. ببینید مثل این است که بگوییم اگر انگلیسی‌زبانان مجموعه واژه‌نامه یا فرهنگنامه‌هایی چون «آکسفورد» و «لانگمن» را نداشتند، آیا مگر فرهنگ، زبان، کتاب و ادبیات نیز نداشتند؟ قطعًا که داشتند اما اکنون فرهنگ‌هایی که گفته شد یا دایرةالمعارف‌هایی مانند بریتانیکا و آمریکانا می‌کوشند چکیده‌ای از پاسخ مخاطب دربارۀ واژه یا مفهومی در آن زبان و فرهنگ را ارایه کنند و افراد برای اینکه پاسخی درباره معنای یک واژه پیدا کنند به ۱۰۰ دیوان و کتاب و متن عام و خاص مراجعه نکنند، بلکه معنا و مفهوم آن کلمه را در فرهنگنامه و دایرة‌المعارف ببینند. نکتۀ دیگری که پیش‌تر به شکلی دیگر به آن اشاره کردم این است که اگر این فرهنگنامه‌ها نباشد، در این صورت اینترنت و هوش مصنوعی و ... نیز دیگر منبعی برای جمع‌آوری خوراک برای ارایه مطلب به مخاطب ندارد. پس این فرهنگ‌ها و دانشنامه‌ها در واقع مایۀ اولیه‌ای برای فناوری نرم و سخت فرداها هم هستند.

با توجه به اینکه سال هاست که با مرجع‌نویسی همراه بوده‌اید و با روال این کار آشنایی دارید، به نظرتان مهم‌ترین نکته در مورد روند نگارش دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامۀ جهان اسلام تا به امروز چیست؟

پاسخ به این پرسش در توان دانشی و تجربی من و البته این مجال نمی‌گنجد. نکته و نقد و نظر را به نکته‌سنجان و ناقدان و صاحب‌نظران امروز و فردا بسپاریم. با وجود این، از منظر من واقعیت آن است که اکنون سالهاست که ایرانیان مشغول نگارش و تدوین هر دو اثر مرجع (دایرة‌المعارف بزرگ و دانشنامۀ جهان اسلام) هستند. تا آنجا که می‌دانم، کار تا به امروز بدون هیچ‌گونه وابستگی به جریان و فکر خاص سیاسی و ... جلو رفته است. از ابتدا نیز آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس‌جمهور وقت و سپس رهبری نظام، بنابر وظایف ریاست‌جمهوری و البته اشراف و علایق شخصی و سپس با چشم‌انداز متعالی رهبری، در پیشبرد کار هر دو مجموعه همراه بودند و اکنون نیز همچنان حامی و پشتیبان اصلی هستند، اما جز اتقان روش و محتوا برای دستیابی به مرجعی معتبر، توقعی نداشته‌اند. آنچه اهمیت دارد تهیۀ اطلاعات مناسب و استوار و ماندگار برای فرهنگ کشور است تا به‌مثابه یک سرمایه برای نسل‌های آتی بماند، فارغ از هر سویه و سلیقۀ اعتقادی و سیاسی.

از سوی دیگر، پویایی و ماندگاری این آثار، در تعامل با کاربران و مخاطبانش است، نَه بنیان‌گذاران و کارگزاران و تدارک‌کنندگان آن. ایران و جهان اسلام باید این سرمایه‌ها را قدر بداند و آنها را در افق گسترده و بلندا و تعالی فَرّ و فرهنگش ببیند و ارزیابی کند. با این نگاه، البته قدردان مؤسسان و آفرییندگان و مؤلفان هم خواهد بود، اما آیا مثلًا دهخدا نتیجه و ثمره کارش را دید؟ آیا اصلًا دهخدا با رویکرد خاصی لغت‌نامه‌اش را نوشت؟ چنین نیست، اثر سترگ او باقی ماند و تا به امروز همچنان از این فرهنگ استفاده می‌شود. هرچند که دهخدا برای تألیف فرهنگ خود در دورانی خاص کوشید، اما ثمرۀ کوشش وی باقی ماند و منشأ سلسله‌ای از بقایا (سایر لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌نویسان) و بقا (زنده ماندن واژگان زبان فارسی) شد. این بقا، در تعامل پیوسته و پویای پرسش و پاسخ و نقد، و قدرشناسی از روند و قدردانی اولیای نعمت محقق می‌شود، إن شاء الله.

نکتۀ آخر اینکه همۀ دست‌اندرکاران دانشنامه در طی این سالها با بودجۀ نسبتًا اندک اما از خزانۀ سرمایۀ ملت کار را ادامه داده و هرگز آن را متوقف یا کند نکرده و مشغول امور پیرامونی نشده‌اند. این مجموعۀ دایرة‌المعارفی از بودجۀ ملت ایران و برای ایرانیان و فارسی‌زبانان و جهان اسلام است و تعامل و توجه آنان را می‌طلبد. اکنون در نیمۀ کار هستیم و می‌دانیم هرگز کارِ نیمه جلا و تلألؤی کار تام و تمام را ندارد اما امید داریم که بتوانیم این مسیر را به پایان برسانیم و اتمام بنا، جلای فرهنگ ایران را بازتاب دهد و نور به فراسو بیفشاند.

اگر در بخش پایانی و به عنوان حسن ختام این گفت‌وگو، نکته‌ای باقی مانده این فرصت در اختیار شماست

اساسًا نگارش و تهیۀ دایرة‌المعارف در جامعۀ بی‌پرسش شکل نمی‌گیرد، جامعه باید کنجکاو و پُرسَنده باشد. دو دهۀ منتهی به انقلاب اسلامی و سه‌چهار دهۀبعدی که نهضت دایرة‌المعارف‌نویسی شکل گرفت و معنا یافت، برهه‌ای بود که جامعه پرسشگر بود و ابزار پاسخ به پرسش هم تهیۀ مرجع‌هایی بود که مخاطب مطمئن باشد که آنها پاسخ درست را به او تحویل می‌دهند.

موضوع دیگر آن است که وقتی اطلاعات سامان یابند، زمینه برای ایجاد و تقویت یک جامعۀ پرسنده فراهم می‌شود و این جامعۀ مطلع به‌تدریج به سمت و سویی می‌رود که در هر موضوعی با آگاهی حرکت کند. هر کشور به هر صورت به فرهنگ و مرجعی نیاز دارد که بتواند در بخش‌های مختلف تاریخ، ادبیات، هنر، جغرافیا، معارف و ... دستاوردها را معرفی و به مخاطب امروز و فردا ارایه کند. ایران متجدد از چنین مراجعی در قالب دایرة‌المعارف نوین برخوردار نبود، بنابراین دانشنامۀ جهان اسلام و دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی و آثاری از این قبیل، قدم بزرگی برای نیل به این آرزوی دیرینه بودند؛ آنها را قدر بدانیم و پرسشگری و کنجکاوی و سامانۀ اطلاعات و  پویش آگاهانه را در این سامان، در این کهن بوم و بر تقویت کنیم.
 

پی نوشت‌ها:

۱)fact

۲)The Columbia Viking Desk Encyclopedia

۳)Encyclopaedia of Islam (EI)

۴)این جمع فرهیخته، هیئت مؤسس و امنا و مدیرعامل‌ها و معاونان علمی و مشاوران عالی بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی را شکل دادند:آیت‌الله رضا استادی، دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر غلامعلی حدّاد عادل، آیت‌الله جعفر سبحانی، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر سیدجعفر شهیدی (متوفی ۱۳۸۶)، جمال‌الدین شیرازیان (متوفی ۱۳۹۹)، احمد طاهری عراقی (متوفی ۱۳۷۰)، دکتر ابوالقاسم گرجی (متوفی ۱۳۸۹)، دکتر مهدی محقق، مهندس سیدمصطفی میرسلیم و دکتر علی‌اکبر ولایتی. بعدها این استادان نیز به جمع هیئت‌امنا پیوستند: آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، غلامعلی خوشرو، دکتر حسن رضائی‌ باغ‌بیدی، حجت‌الاسلام دکتر علی ذوعلم، حجت‌الاسلام حسن طارمی‌راد، حجت‌الاسلام رضا مختاری، آیت‌الله محمدهادی معرفت (متوفی ۱۳۸۵) و دکتر موسی فقیه حقانی.

۵)pre-trained

کد خبر 1783261

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha