فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان

او شاید می‌خواهد به سهم خود و در جایگاه کسی که بی‌شک "عند ربهم یرزقون" است، انقلاب قلوب ایجاد کند و در این وانفسای آخرالزمان دستی را بگیرد و به منزل برساند و آنهایی که در این دو سال قرابتی با او حاصل کردند، این مسئله را خوب درک می‌کنند.

خبرگزاری شبستان؛ کرمان-طاهره بادامچی

دو سال پیش در چنین روزهایی بود که نامش را برای نخستین بار می‌شنیدم؛ نامی که به "شهید" پیوست شده بود.


وقتی پیکر مطهرش را از سیستان به کرمان آوردند و مراسم وداع در مسجد قائم برگزار می‌شد، جزو معدود خبرنگارانی بودم که در مراسم حضور داشت؛ پس از اتمام مراسم و متفرق شدن جمعیت، نزدیک رفتم و کنار پیکرش ایستادم، نشستم، گریستم و دعا کردم.

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


۱۱ روز پس از شهادتش، مصاحبه‌ای با پدر شهید انجام دادم و برای نخستین بار مطالبی راجع به ویژگی‌های شخصیتی او منتشر شد.
یکسال از شهادتش گذشت؛ در ۹ مهرماه سال گذشته  که اولین شب خاطره را در گلزار شهدا برایش برگزار کردند، همان جا در نزدیکی مزارش بی‌بهانه و یکباره دلم لرزید؛ ایستادم، نشستم، گریستم؛ چند برابر اشک‌هایی که یکسال قبل در مسجد قائم ریخته بودم و دعا کردم.

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


اشک‌هایم بند نمی‌آمد، نمی‌دانم غلیان ناگهانی احساسات بزرگ را چگونه باید تفسیر کرد؟ فلسفه‌اش چیست؟ سرچشمه‌اش کجاست؟
یک روز بعد یعنی ۱۰ مهر ۱۴۰۲ که در مراسم اولین سالگرد شرکت کرده بودم، همسر شهید جانمازی از داخل کیف زیر چادرش بیرون آورد و به نشانه قدردانی از انعکاس خبری مراسم هدیه داد؛ جانمازهایی که صفر تا صدش را خودش آماده کرده و می‌دوزد.


دریافت این هدیه را به فال نیک گرفتم اما ماجرای ارتباط قلبی من و شهید سیدحمیدرضا هاشمی از وقتی جدی‌تر شد که شبی او را در عالم رویا دیدم و  یکی از مسائل مهم و مبتلابه زندگی‌ام را با او در میان گذاشتم و کمک خواستم‌...
من او را بسیار حقیقی یافتم، حیّ و زنده به معنای واقعی کلمه؛ آنقدر که در همان عالم خواب از خودم می‌پرسیدم مسئله را به خودش که الان هست بگویم یا سر مزارش بروم!؟

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


پس از آن در بیشتر اوقاتی که گلزار شهدا رفتم، جلوه‌هایی از ارادت افراد مختلف به شهید هاشمی دیدم؛ شهیدی که سال‌ها در کرمان هم نبوده؛ این ارادت در نوجوانان و جوانان بیشتر دیده می‌شود.
با برخی از آنان که صحبت کردم، وجه مشترک‌شان یک چیز است: کرامات و عنایاتی که از شهید دیدند؛ آقاسید قلب آن جوان ۲۵ ساله‌ای را فتح کرده که حالا به او می‌گوید" بابا حمید" و ادامه می‌دهد: شهید هاشمی خیلی خاص است، چه بگویم درباره‌اش؟ فقط یک مورد اینکه کربلای مرا در اوج ناباوری امضا کرد و امسال برای اولین بار کربلایی شدم.

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


شاید اگر گفته شود شهید سیدحمیدرضا هاشمی خود بر این قلب‌های مستعد فرماندهی می‌کند، ادعای گزافی نباشد؛ او به نوعی هم‌سن انقلاب است و شاید می‌خواهد به سهم خود و در جایگاه کسی که بی‌شک "عند ربهم یرزقون" است، انقلاب قلوب ایجاد کند و در این وانفسای آخرالزمان دستی را بگیرد و به منزل برساند و آنهایی که در این دو سال با او قرابتی حاصل کردند، این مسئله را بهتر درک می‌کنند.
می‌خواهم از جانمازهایی بنویسم که همسرش تاکنون نزدیک به ۱۰ هزار تا به عشق حمید جانش دوخته و این جانمازها تا کربلا هم رفته است.

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


"حمید جان" تکیه کلام شهره خانم است وقتی به هر بهانه‌ای از شهیدش صحبت می‌کند؛ آنقدر عاشق یکدیگر بودند که هیچ لحظه‌ای را در این دو سال بدون یاد او سپری نکرده است.
به جز جانماز؛ در هر فرصتی اعم از شب‌های جمعه و یا مناسبت‌ها و...زیارت عاشورا و دعای عهد، پیکسل، تسبیح، لیوان و... با اسم و عکس شهید توزیع می‌کند تا به قول خودش برای "حمید جان" کاری کرده باشد؛ یادش را زنده نگه بدارد.

فتح‌القلوب به شیوه آقاسید گلزار شهدای کرمان


سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۷ بود که در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ در روز ۸ مهرماه و به عنوان فرمانده اطلاعات سپاه سلمان در سیستان و بلوچستان به فیض شهادت رسید.

کد خبر 1783564

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha