به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از اهواز، علی هاجری، نویسنده و محقق خوزستانی در خصوص اهمیت تاریخ شفاهی برای ارسال پیام انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به آیندگان و نیز تاثیر خاطرات انقلابیون برای جذب جوانان به مسجد، یادداشتی را در اختیار شبستان قرار داده است که در ادامه مرور می شود:
تاکنون هر چه از تاریخ شنیده، خوانده و یاد گرفتهایم درباره انسانهای مشهوری چون پادشاهان، امرا، وزرا، دانشمندان، شعرا و هنرمندان بوده است.
اما گونهای دیگر از تاریخ که به نوعی تاریخ انسانهای گمنام ولی مهم است نیز وجود دارد به نام تاریخ شفاهی. چیزی که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است.
وقتی از تاریخ صحبت میکنیم یعنی حداقل ۳۰ سال قبل و مهم ترین موضوع ۳۰ سال گذشته کشور ما انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.
این دو حادثه عظیم پر است از خاطرات، تجربهها، تلخیها، شیرینی ها و... که باید به نسل های آینده انتقال پیدا کند.
یک نفر در زیرزمین خانهاش با دوستانش برای انقلاب سرود ساخته، یکی اعلامیه پخش میکرد، یکی کتابهای انقلابی ممنوعه میفروخت، یکی زندان رفته و شکنجه شد، یکی گوشه مسجد جوانان را تربیت می کرد، پیرزنی در خانه اش با هزینه شخصی نان میپخت و به جبهه می فرستاد، خانمهای دیگری در جایی غذا و خوراکی بسته بندی میکردند و به جبهه میفرستادند، عده ای دیگر لباسهای خونی رزمنده ها را می شستند و... هیچ کس به اینها نگفت بیایید این کارها را انجام دهید همه به شکل خودجوش و با هزینه شخصی این کارها را کردند و از هیچ کس هم چشم داشتی نداشته اند.
همه این ها تاریخ است، تجربه است که باید ثبت و ضبط شود. ابزار کار تاریخ شفاهی مصاحبه است، پس از شناسایی این افراد به سراغ آنها می رویم و با آنها مصاحبه میکنیم و خاطرات و تجاربشان را ضبط میکنیم. حالا چرا باید این ها را ضبط کرد؟ به چه دردی می خورد؟
در درجه اول گفتیم که اینها تاریخ است و در درجه دوم تجربه. امروز کسانی که در مسجد نشسته اند و از روش های جذب جوانان به مسجد عاجزند و میگویند نمیشود، وقتی که خاطرات و تجربیات آن شخصی که ۳۰ سال پیش گوشه همین مسجد نشسته بود و کلی جوان را با تشکیل گروه سرود و تئاتر و... جذب کرد و خیلیهایشان هم در دفاع مقدس شهید شدند را می خوانند، می توانند عینا همان تجربیات ۳۰ سال پیش را تکرار کنند.
آن هایی که نشستند و میگویند نمیشود که چند روزه فلان کار را انجام دهیم وقتی خاطرات و تجربیات بچههای جهاد سازندگی ۳۰ سال پیش را میخوانند که مثلا چند روزه پل بعثت را ساختند و همه را انگشت به دهن کردند و یا یک شبه یک روستا را لوله کشی کردند، می فهمند که قبلا شده پس الان هم می شود و آن هایی که میگویند باید خارجیها را وارد کشور کنیم وقتی تجربههای گذشته حضور خارجیها و جنایاتشان در گذشته را میخوانند دوباره برای گفتههایشان به فکر فرو می روند.
آری کار تاریخ شفاهی این است که تجربیاتی که برایش خون ها، عزیزان و بهترین روزهای عمر و جوانی داده شده را به نسل امروزی و آینده که دنبال راهکار میگردند، ارائه می دهد.
حال اگر این خاطرات و تجربیات ثبت نشود نسل آینده چه چیزی در اختیار خواهد داشت؟ چطور انقلاب و جنگ و خون های ریخته شده را درک میکند و برای حفظش تلاش خواهد کرد وقتی که نه چیزی دیده نه شنیده و نه خوانده؟
وضعیت امروز تاریخ شفاهی بسیار اورژانسیست و هر روزی که میگذرد این آدمهایی که ۳۰ سال پیش را تجربه کردهاند از دنیا میروند و خاطراتشان هم با خود به زیر خاک می رود.
میگویند تا ۱۰ سال دیگر باید با ذرهبین دنبال پدر و مادر یک شهید گشت و ۲۰ سال دیگر هیچ رزمنده دفاع مقدسی در قید حیات نخواهد بود. باید بجنبیم وقت تنگ است. ۴۰ سال عقب هستیم.
حضرت آیت الله خامنه ای در اوایل انقلاب پیشنهادی به آقای هاشمی رفسنجانی میدهد که یا من یا شما بیاییم مسئولیتهایمان را تحویل دهیم و به ثبت خاطرات و تاریخ انقلاب بنشینیم این یعنی اهمیت کار تاریخ شفاهی از خیلی مسائل ریز و درشت دیگر بالاتر است.
به قول تحلیلگران امروز انقلاب اسلامی، حلقه مفقوده انقلاب، تاریخ این انقلاب است که باید به دست من و شما ثبت و ضبط شود.
اما خوزستان با توجه به موقعیت مهمی که در جنگ داشت و تقریبا ۹۰ درصد جنگ در استان ما بود و از ورودی اندیمشک تا نقطه صفر مرزی در آبادان و خرمشهر منطقه جنگی محسوب می شد از خاطرات و روایات ناگفته و ثبت نشده پر است. امکان ندارد درب خانه ای در خوزستان را بزنید که یا خودشان یا یکی از آشنایانشان شهید نداده و یا خاطره ای از جنگ نداشته باشند.
پس از همین الان شروع کنید پیدا کردن یک سوژه و گوشی موبایلتان برای شروع کار کافی است. حتما کتابهای دفاع مقدس مثل دا و... را خوانده اید اگر خوب بگردید دور و بر شما هم حتما یک دا پیدا می شود فقط کافیست چشمتان را باز کنید و کمی همت کنید حتما ثمره اش را خواهید دید.
نظر شما