خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: از زمان دیوید بن گوریون، سانسور به عنوان ابزار راهبردی اسرائیل شد تا امروز تلاش کرد تا از این ابزار در خدمت منافع صهیونیسم قرار دهد.
سانسورنظامی در اسرائیل یکی از مهمترین ابزارهای اشغالگران برای حفظ کنترل افکار عمومی و تاثیرگذاری بر روند نبردها خواه در داخل و خواه در خارج به شمار میآید.
از زمان تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، حفظ چهره «اسرائیل» و امنیت اطلاعات موضوعی محوری بوده است که باعث شد این رژیم سیستم سانسور شدید را با هدف کنترل اطلاعات حساس و جلوگیری از درز آن به دشمن یا به شهرک نشینان به طور یکسان سانسور کند.
«سانسور» ابزار راهبردی
ریشه سانسور نظامی در اسرائیل به روزهای اولیه برپایی دولت جعلی اسرائیل برمیگردد، زمانی که دیوید بن گوریون در سخنرانی معروف خود در ژانویه سال ۱۹۴۸ بر اهمیت داشتن «مطبوعات انتقادی» تاکید کرده و گفته بود که با این وجود ما نباید اطلاعاتی به دشمن بدهیم.
این فکر تا به امروز بر سیاست اسرائیل درباره سانسور حاکم است. بنابراین سانسور تنها آنچه در رسانه ها هنگام جنگها منتشر می شود، محدود نمی شود، بلکه زمان های عادی را نیز دربرمی گیرد، زیرا سانسور نظامی در دو جهت کار می کند: اول هشدار نسبت به انتشار برخی مطالب و دوم توزیع مطالبی است که هرگز نباید به آنها پرداخته شود.
ریشه سانسور نظامی در اسرائیل به روزهای اولیه برپایی دولت جعلی اسرائیل برمیگردد، زمانی که دیوید بن گوریون در سخنرانی معروف خود در ژانویه سال ۱۹۴۸ بر اهمیت داشتن «مطبوعات انتقادی» تاکید کرده و گفته بود که با این وجود ما نباید اطلاعاتی به دشمن بدهیم.
سانسور نظامی در اسرائیل شاهد تغییر قابل توجهی پس از جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ بود. قبل از این تاریخ، سانسور به طور اساسی به پنهان کردن اطلاعات مربوط به تسلیحات راهبردی مانند سلاح هستهای و عملیات مخفیانه موساد متمرکز شد. اما پس از جنگ، سانسور شروع به گسترش قدرت خود کرد. به عنوان مثال، مقامات رسانه ها را مجبور کردند از پخش سخنرانی های رهبران مقاومت فلسطین مانند «خالد مشعل» و «شهید اسماعیل هنیه» از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و همچنین سخنرانی های دبیرکل حزب الله، «شهید سید حسن نصرالله» خودداری کنند. حتی مسئله فراتر از این بود، زیرا رسانههای اسرائیلی از پوشش خبری جشنواره های جمعی که در غزه و حزب الله برگزار می شد، جلوگیری کردند.
شواهد سانسور و سرکوب کردن
شواهد و مدارک متعدد نشان میدهد که اسرائیل چگونه سیاست خاموشی رسانهای را اعمال میکند، به ویژه باتوجه به خسارات مادی و جانی که در نتیجه پرتاب راکتهای مقاومت فلسطین متحمل میشود. از جمله این شواهد و مدارک گزارش اطلاعاتی مقاومت فلسطین در «گردانهای القسام» است که نشان میدهد ۲۰ پایگاه در داخل «اسرائیل» هدف قرار گرفتهاند، اما در رسانهها به این مسئله پرداخته نشد.
در همین حال، سند منتشر شده از دفتر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالی منتشر از برکناری خاخام شهر بنی براک حکایت کرد. پس از اینکه ادعا کرد که موشک ها به این شهر نرسیدند، درححالی که موشکها به این شهر اصابت کردند و در نتیجه آن تعدادی از شهرک نشینان زخمی شدند.
پایگاه عبری زبان «واللا» فاش کرد که سه کارگر از شهر قدس در سال ۲۰۱۴ میلادی به دلیل فیلمبرداری از پرتاب موشک به شهر اسدود بازداشت شدند. این ویدئو در شبکههای ارتباط اجتماعی منتشر شد که این رژیم را به تروریسم متهم کردند.
شکست سامانه گنبد آهنین
از زمان حمله به غزه در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، رژیم صهیونیستی بارها سامانه گنبد آهنین را به عنوان ابزار اصلی جلوگیری از رسیدن موشکهای فلسطینی به شهرهای اشغالی معرفی کردهاند، اما واقعیت امر خلاف این را نشان میدهد، زیرا شهرهای اشغالی فلسطین به طور مکرر در معرض موشکها قرار گرفتند.
رسانه های اسرائیلی گزارش دادند که اسرائیل هشت سامانه گنبد آهنین دارد و هر سامانه تنها یک شهر را پوشش می دهد، در حالی که موشک ها بیش از ۵۰ شهر را هدف قرار می دهند.
همچنین روزنامه یدیعوت آحارونت نوشت که تعداد موشک هایی که در یک نبرد به شهرهای اشغالی اصابت کرده به ۱۳۵۰ موشک رسیده است، در حالی که گنبد آهنین تنها ۲۳۰ موشک یعنی تنها ۱۵ درصد موشکها را رهگیری کرده است.
رژیم صهیونیستی بارها سامانه گنبد آهنین را به عنوان ابزار اصلی جلوگیری از رسیدن موشکهای فلسطینی به شهرهای اشغالی معرفی کردهاند، اما واقعیت امر خلاف این را نشان میدهد، زیرا شهرهای اشغالی فلسطین به طور مکرر در معرض موشکها قرار گرفتند.
علاوه بر این، اسرائیل با تکیه بر پخش تصاویری که انفجار در هوا را نشان میدهد، مدعی است که این تصاویر دال بر موشکهای رهگیری شده است، اما حقیقت این است که بسیاری از این انفجارها نتیجه خود انفجاری خود موشکهای گنبد آهنین است. این مسئله نمایشی بودن سامانه را بیشتر نشان می دهد تا اینکه یک سیستم دفاعی باشد.
سانسوز به عنوان بخش نبرد روانی
به مرور زمان اسرائیل متوجه شد که نبرد با مقاومت در غزه و لبنان تنها در میدان نیست، بلکه نبرد آگاهی و اطلاع رسانی است. بنابراین، اسرائیل میبیند که پنهان کردن تلفات و آسیبها بخشی از نبرد است، زیرا به دنبال حفظ چهره یک قدرت نظامی است که دربرابر شهرک نشینان و جهان شکست نمی خورد. این ابهام و خاموشی به کاهش ناامیدی در جبهه داخلی کمک میکند و مانع از بهره برداری مقاومت از اطلاعات برای بهبود هدف گیری موشکها می شود.
علاوه بر این، اسرائیل در تلاش است تا با کنترل شبکه های اجتماعی این تصویر را تقویت کند. با وجود گسترش مطبوعات آزاد و رسانههای اجتماعی، سانسور نظامی همچنان قدرت دسترسی به حسابهای کاربری و حذف هرگونه اطلاعاتی مغایر با دستورالعملهای این رژیم دارد و حتی تا آنجا پیش میرود که سربازان یا غیرنظامیانی را که اطلاعات حساس منتشر میکنند، مجازات میکند، همانطور که در بسیاری موارد اتفاق افتاد. به طوری که سربازانی که تصاویر پایگاه های نظامی را منتشر کردند، مجازات شدند.
مقاومت رسانه ای
با وجود تشدید سانسور، مقاومت فلسطین توانست ابزارهای خود را در جنگ رسانه ای توسعه دهد، زیرا اسرائیل دیگر عرصه رسانه را در انحصار خود ندارد. رسانهها بخشی از میدان نبرد مقاومت و اسرائیل شدهاند، به طوری که اطلاعات و تصاویر توسط مقاومت به بیرون درز میکند و سانسور و سرکوب رسانهای را از بین برده است.
اگر زمانی روایت تاریخی توسط طرف قویتر نوشته میشد، امروز این مفهوم در عصر عکاسی تغییر کرده است. رسانه های مدرن و دوربینهای تلفن همراه به ابزاری حیاتی در رویارویی با قدرتهای نظامی پیشرفته از نظر تکنولوژی تبدیل شده اند.
اگر زمانی روایت تاریخی توسط طرف قویتر نوشته میشد، امروز این مفهوم در عصر عکاسی تغییر کرده است. رسانه های مدرن و دوربینهای تلفن همراه به ابزاری حیاتی در رویارویی با قدرتهای نظامی پیشرفته از نظر تکنولوژی تبدیل شده اند.
به عنوان مثال، در حمله موشکی اخیر ایران به پایگاههای نظامی و امنیتی در تلآویو، اسرائیل نتوانست تصویر رسانهای را کنترل کند، با وجود این که از قابلیتهای فناوری عظیمی برخوردار است.
فیلمهای ویدئویی فیلمبرداری شده توسط فلسطینیها، مصریها، اردنیها و شهرکنشینها صهیونیست، از صحنههایی از اصابت موشک به پایگاههای اسرائیل، تبدیل به مطلبی برای پخش مستقیم رسانههای عربی، غربی و حتی اسرائیلی شد.
ارتش اشغالگر، طبق معمول، تلاش کرد تا مقیاس حمله را کاهش دهد، اما با فیلمهای ویدیویی در حال پخش مجبور شد، حتی جزئی، خسارات ناشی از عملیات «وعده صادق ۲» را تایید کند.
همین امر در مورد عملیات مقاومت اسلامی در لبنان و حملات موشکی این مقاومت به پایگاههای نظامی و تاسیسات استراتژیک در شمال فلسطین اشغالی نیز صدق میکند، به طوری اشغالگران ادعا میکنند که موشکهای گنبد آهنین بیشتر موشکها را ساقط کردهاند و تعداد دیگر موشکها در مکانهای باز سقوط کرده است.
اما فیلمهای ویدئویی پخش شده توسط مقاومت در مورد عملیات خود به برخی از فیلمهایی استناد می کند که شهرنشینان صهیونیستی فیلمبرداری کردند و اصابت موشکها به اهدافشان را تایید کردند.
جنگ علیه تصویر: تأثیر فناوری و رسانه
«ژان بودریار» تحلیلگر فرانسوی نوشت که جنگهای مدرن دیگر فقط در میدان جنگ انجام نمیشود، بلکه از طریق رسانهها انجام میشود. امروزه تصویر به چیزی تبدیل شده است که جنگ را می سازد و افکار عمومی را شکل می دهد.
در همین حال، رسانه ها نقش تعیین کننده ای در افشای دروغ های اسرائیل ایفا کردند، زیرا اسرائیل نمی تواند با سرعت وسایل ارتباطی مدرن همراه شود.
امروزه تصویر به چیزی تبدیل شده است که جنگ را می سازد و افکار عمومی را شکل می دهد. رسانه ها نقش تعیین کننده ای در افشای دروغ های اسرائیل ایفا کردند، زیرا اسرائیل نتوانست با سرعت وسایل ارتباطی مدرن همراه شود.
باوجود تلاشهای اسرائیل برای به کنترل گرفتن تصویر، خود را در محاصره جریان تصاویر و اطلاعات منتشر شده توسط مقاومت میبیند. تصاویر و فیلمهای پخش شده توسط فلسطینیها از زمان عملیات طوفان الاقصی منجر به تغییر افکار عمومی جهان شد که برخی از آنها تمایل به همدردی با فلسطین داشتند و روایت اسرائیل را بی اعتبار کردند.
سانسور نظامی در اسرائیل تنها وسیله ای برای حفاظت از امنیت ملی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی رسانه ای است که با هدف کنترل آگاهی عمومی و پنهان کردن خسارات واقعی در نبردهای نظامی خود انجام می شود. باوجود پیشرفت فناوری فوق العاده ای که رژیم صهیونیستی از آن برخوردار است، ابزارهای رسانهای مدرن ثابت کردند که توانایی به چالش کشیدن این سیستم سانسور را دارند و آینده این سیستم را با خطر مواجه کردند.
نظر شما