به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانونهای مساجد خبرگزاری شبستان: بیستونهمین روز از مهرماه سال ۱۳۹۳ بود که رسانههای مختلف خبر درگذشت آیتالله مهدوی کنی، یار دیرین امام و رهبری را اعلام کردند؛ در خلوص و ارادت او به نظام همین بس که این یار صدیق انقلاب پس از شرکت در مراسم سالروز درگذشت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) دچار عارضه قلبی شد و به کما رفته بود و پس از چندی به دیار باقی شتافت تا اقشار مختلف مردم از مسئولان و دانشگاهیان گرفته، تا کسبه و افراد عادی جامعه را عزادار غم فراق خود کند چراکه تا سالها به واسطه حضور در مجالس و مجامع مختلف، همواره خیرخواهی و دوراندیشی او زبانزد همگان بود.
از سوی دیگر نام آیتالله مهدوی کنی به دو نهاد گره خورده بود؛ نخست مسجد جلیلی که ایشان به عنوان اولین امام جماعت این مسجد از زمان تاسیس یعنی دهه چهل تا پیروزی انقلاب اسلامی حضور فعال در آن داشت؛ نهاد دیگر دانشگاه امام صادق (ع) بود، این دانشگاه تبلور تحقق وعده امام (ره) مبنی بر وحدت حوزه و دانشگاه بود، همان مولفهای که سال های سال است که آرمان مقام معظم رهبری نیز است چنانکه در طول دو دهه اخیر معظمله همواره بر تولید علوم انسانی اسلامی تاکید داشته و دارند، لذا تاسیس چنین دانشگاهی از وعدههای انقلاب بود، بنابراین آیتالله مهدوی کنی در راستای تولید علوم انسانی اسلامی مبادرت به تاسیس دانشگاه امام صادق (ع) کرد و در این نهاد علمی نیز حضور جدی داشت و این دانشگاه در واقع قدمی متفاوت و ماندگار بود که بر تارک میراث تاریخ این انقلاب نقش بست و دانشجویان این دانشگاه در هر دوره سندی پرافتخار از دستاوردهای علمی و پژوهشی کشور بوده و هستند.
بر آن شدیم در سالروز ارتحال آن عالم وارسته گفتوگویی را با حجتالاسلام «سید مصطفی میرلوحی»، امام جماعت مسجد جامع امام صادق (ع) میدان فلسطین و داماد آیتالله مرحوم مهدوی کنی داشته باشیم که اولا به واسطه نسبت خانوادگی و از سوی دیگر به واسطه فعالیت در کسوت امام جماعت و یک فعال حوزوی و دانشگاهی، شاید بیش از هرکسی بتواند ویژگیهای آن مرحوم را در رابطه با فعالیت در گستره مسجد و به ویژه مسجد جلیلی بیان کند؛ در ادامه حاصل این مصاحبه را می خوانید:
حجتالاسلام «سیدمصطفی میرلوحی» در گفتوگو با خبرنگار شبستان، با بیان اینکه مسجد «جلیلی» قبل از وقوع انقلاب اسلامی نیز به عنوان مسجد تراز در سطح جامعه شناخته میشد، اظهار کرد: امام جماعت این مسجد مرحوم آیتالله مهدویکنی نیز به عنوان امام تراز تا سالهای سال در این مسجد حضور داشت؛ آن عالم وارسته دو دهه تجربه امامت جماعت در تهران را داشت و پس از انقلاب و در زمان امام خمینی(ره) ادامه این حرکت در مسیرِ فعالیتهای مسجدی در قالب مسئولیت و زعامت مساجد تهران متبلور شد که این مهم از سوی امام (ره) به ایشان واگذار شد اما نَه به صورت رسمی بلکه به قول ما طلبهها ایشان به شکل تَعَیُنی، بزرگِ مساجد تهران بود نَه به صورت تعیینی و این مسئولیت و انتصاب به سبک هزار ساله شیعه بود، به این معنا که یک عالم ربانی شیعه در سطح یک منطقه، خود به خود به وسیله قابلیتها، علم و فضیلت، تقوا ومردمداریاش به تدریج به عنوان زعیم شناخته میشد؛ مرحوم آیتالله مهدوی کنی نیز چنین بود واگرنه امام راحل به ایشان حُکمی برای زعامت و مسئولیت مساجد تهران نداده بود.
امام خمینی(ره) مردم را در امور مسجد به مرحوم مهدوی کنی ارجاع میدادند
امام جماعت مسجد جامع امام صادق(ع) ادامه داد: جایگاه و مقبولیت آیتالله مهدوی کنی به اندازهای بود که در زمان مرحوم امام خمینی(ره) وقتی یکی از ائمه جماعات بزرگ تهران از دنیا میرفت و مردم به امام خمینی (ره) مراجعه میکردند، امام(ره) به مردم میفرمودند که سراغ آیتالله مهدوی کنی بروید؛ برای مثال وقتی آیتالله «سید ابوالحسن موسوی همدانی» که در آن زمان امامت جماعت مسجد «فرشته» در خیابان ولیعصر (عج) را بر عهده داشت از سوی امام خمینی (ره) به عنوان نماینده ولی فقیه به همدان رفت، مردم خدمت امام (ره) رسیدند که امام (ره) فرمودند که به جناب مهدوی کنی مراجعه کنید و ایشان هم آیتالله «سیدهاشم رسولی محلاتی» را معرفی کردند که تا پایان عمر هم در این مسجد حضور داشت؛ بنابراین نکته اینجاست که آیتالله مهدوی کنی بدون حکم رسمی زعیم حوزه و رئیس علما و جماعات تهران بود.
وی با اشاره به سابقه حضور و فعالیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی در مسجد «جلیلی»، افزود: آن مرحوم تا زمان حیات استادش آیتالله بروجردی در شهر مقدس قم حضور داشت اما بعد از سال ۱۳۴۰ که آن عالم بزرگوار به دیار باقی شتافت به تهران آمد و همزمان با مهاجرت ایشان به تهران نیز مرحوم جلیلی در گوشهای از زمینهای شخصیِ خود در ایرانشهر مسجدی را ساخته و به نام خود یعنی جلیلی نامگذاری میکند و از آنجایی که از مریدان آیتالله سرخهای (پدر همسر آیت الله مهدوی کنی) بود، در نتیجه در همان سال ۱۳۴۰ خدمت آیتالله سرخهای میرود؛ چراکه در قدیمالایام رسم بود که به حضور عالِم بزرگِ شهر میرفتند و درخواست میکردند تا یکی از شاگردان و معتمدانش را به عنوان امام جماعت معرفی کند؛ این شد که آیتالله سرخهای نیز مرحوم مهدوی کنی را که دامادش بود و از سوی دیگر به عدالت و فقاهت او اعتقاد داشت به عنوان امام مسجد جلیلی معرفی میکند که ایشان نیز تا پیروزی انقلاب به جز مواقعی که در تبعید یا زندان بود در این مسجد به عنوان امام جماعت حضور داشت، البته در آن دوران سخت تبعید نیز برادرش آیتالله باقری کنی در مسجد به عنوان نایب حضور داشت، بنابراین میتوان گفت از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ یعنی قریب به حدود ۲۰ سال آیتالله مهدوی کنی در مسجد جلیلی به عنوان امام جماعت حضور داشت.
مسجد جلیلی پایگاه معروف مبارزه مومنانه علیه طاغوت
داماد مرحوم آیتالله مهدوی کنی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه مسجد «جلیلی» همواره از پایگاههای مبارزاتی مهم علیه رژیم سابق بود، خاطر نشان کرد: آن زمان چند پایگاه مبارزه علیه رژیم حاکم وجود داشت که شامل مساجد، دانشگاهها و ...میشد که علیه حکومت وقت و دستگاه جهنمی ساواک مبارزه میکردند، در این میان مسجد جلیلی بسیار معروف و فعال بود و چند ویژگی و خصلت داشت که به آنها شناخته میشد؛ در آن دوره حساس برخی در جبهه ملی، برخی در نهضت آزادی و چند گروه دیگر علیه حکومت فعالیت داشتند اما مسجد جلیلی فقط پایگاه مبارزه صرف نبود، این مسجد پایگاه مبارزه مومنانه، ولایتمدارانه، اهلبیتی، رسالهای و فقاهتی بود.
توسل به امام زمان(عج) در مبارزات
حجتالاسلام میرلوحی ادامه داد: توجه به این نکته اهمیت دارد که اصلا بسیاری از مبارزان با توجه به اینکه به هرحال از گروههای مختلفی هم بودند اصلا برای دعا به درگاه خداوند، دعای ندبه خواندن و توسل به امام زمان(عج) جایگاهی قائل نبوده و از اساس این مسایل را خرافه میدانستند و میگفتند اصل مبارزه با شاه است و در این مسیر آنچه اهمیت دارد پخش اعلامیه و حمله به فلان کلانتری و خلع سلاح کردن است؛ جالب است که بدانید از آن گروههای مبارز حتی برخی عمامه به سَرها عقیده به قرائت دعای ندبه و توسل به حضرت ولیعصر (عج) نداشتند و این مسایل را در زمره خرافات به شمار آورده و مخالف با حماسه و استکبارستیزی میدانستند، اما مبارزه آیتالله مهدویکنی از جنس دیگری بود و به بیان دیگر مبارزه مومنانه و با توسل به امام زمان (عج) بود، ایشان حتی در زمان تبعید و زندان با وجود تحمل رنج اسارت و شکنجهها توسل به امام زمان (عج) داشت و اهل یاصاحبالزمان گفتن بود و اعتقاد داشت که در تمام دفاتر و نوشتهها این توسل باید نوشته شده باشد، لذا این رویکرد یادگار ۶۰ سالهای از آیتالله مهدوی کنی است که هنوز هم ادامه دارد چنانکه جلسات دعای ندبه ایشان در مسجد جلیلی ادامه دارد و این یادگار معنوی و بیرق دعای ندبه صاحبالزمان (عج) در این مسجد همچنان برقرار است.
امام جماعت مسجد جامع امام صادق (ع) میدان فلسطین در ادامه به ابتکارات آیتالله مهدوی کنی در مسجد جلیلی اشاره کرد و گفت: راهاندازی جشن کتاب در آن سالها، برگزاری کلاسهای رایگان برای دروسی نظیر ریاضی، فیزیک، شیمی تحت عنوان کلاسهای تقویتی و بسیاری اقدامات دیگر باعث شد تا پای جوانان به مسجد باز شود، این رویکرد در آن سال ها بسیار با استقبال مخاطبان مواجه و پای نوجوانان و جوانان را به مسجد و محراب و منبر باز کرد؛ اما مساله اینجاست که اکنون از ابداع روشهای جدید غافل شدهایم و من به عنوان طلبهای که حداقل ۳۰ سال است که در کسوت امام جماعت در تهران فعالیت دارد میگویم که اکنون در مساجد به نقشآفرینی نسل جوان و دانشآموزان توجهی نمیشود؛ حداقل اگر بلد نیستیم که ابتکار داشته باشیم از ابتکارات دیگران و برای مثال ابتکارات آیتآلله مهدوی کنی در ۶۰ سال قبل استفاده و تلاش کنیم از این ابداعات که نیم قرن قبل باعث شد پای نسل جدیدِ به مسجد باز شود بهرهمند شده و آنها را بروزرسانی کنیم و دوباره به مساجد جان تازه ببخشیم.
وی در بخش دیگری از مباحث خود ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین حکمی که امام خمینی (ره) در روز ۲۳ بهمن صادر کرد انتصاب آیتالله مهدوی کنی به عنوان فرمانده کمیتههای انقلاب بود، پس از آن ایشان وزیر کشور شد، در جریان بحران تابستان سال ۱۳۶۰ و شهادت و ترور آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یارانش از جمله شهیدان رجایی و باهنر، از سوی دیگر شهادت برخی علما و ائمه بزرگ از جمله شهیدان قاضی طباطبایی، اشرفی اصفهانی، مدنی، دستغیب و بسیاری از علما و بزرگان و مسایل متعدد دیگر در آن دوره ایشان دیگر فرصت حضور در مسجد جلیلی به عنوان امام جماعت را نداشت، ضمن اینکه مرحوم مهدوی کنی در دورهای نیز مسئولیت نخستوزیری و کفیل رئیسجمهور را عهده دار بود و در نتیجه همه این مسایل باعث شد تا سید بزرگواری به نام حجتالاسلام سجادی را به عنوان امام جماعت به مسجد جلیلی معرفی کنند اما همواره یکی از توصیههای ایشان برگزاری جلسات دعای ندبه در مسجد جلیلی بود چراکه این دعا نمادی از توجه به حضرت ولیعصر (عج) است.
تغییر نامخانوادگی به عشق امام زمان(عج)
داماد مرحوم آیتالله مهدوی کنی افزود: ارادت آیتالله مهدوی کنی به امام زمان (عج) به اندازهای بود که جالب است بدانید نام خانوادگی ایشان ابتدا حاجی باقری بوده است اما آن قدر توسل به امام زمان (عج) داشت که دوستان و طلاب ایشان را مهدوی خطاب قرار میدادند و در نتیجه بین آنها به مهدوی معروف شد و اگرنه تا بعد از انقلاب هم در شناسنامه نام خانوادگی ایشان حاج باقری بود و بعدا تغییر به مهدوی کنی کرد و این چیزی نیست جز میزان ارادت و علاقه به امام عصر (عج) که در وجود آن مرحوم موج میزد.
حجت الاسلام میرلوحی با بیان اینکه مرحوم آیتالله مهدوی کنی ذاتا عالمِ مبلغ بود و مهمترین توفیق زندگیاش را ترویج دین و تربیت جوانان زیر سایه مسجد، حوزه و منبر میدانست، تصریح کرد: آن عالم وارسته حتی زمانی که در تبعیدگاه بود، تدریس داشت و زمانی که از سلول خارج میشد و در صحن زندان حضور داشت بسیاری از اساتیدی که در زندان بودند نزد ایشان شاگردی میکردند، از جمله مرحوم دکتر «حمید بهرامی احمدی» رئیس دانشکده حقوق در تهران و کرمان و «محمود کاشانی» استاد دانشگاه شهید بهشتی که فرزند آیت الله کاشانی است و البته تنی چند از دیگر استادان که در زندان، کفایه و رسایل را نزد ایشان خواندند؛ بنابراین تبلیغ و ترویج را در ذات طلبه و روحانیت میدانست.
امام جماعت مسجد جامع امام صادق(ع) در مورد جایگاه تضرع و عبادت نزد آیت الله مهدوی کنی گفت: شیخ صدوق (ره) در «الامالی» آورده است: « مَن أحیا هاتَینِ اللَّیلَتَینِ بِمُذاکَرَةِ العِلمِ فَهُوَ أفضلُ» (هرکس این دو شب را با بحث و مذاکره علمی زنده بدارد، فضیلت این کار بیشتر است)؛ اما آیتالله مهدوی کنی با اینکه به علماندوزی اعتقاد داشت در عین حال معتقد بود که حتما باید مسایلی چون اقامه جماعت و شرکت دانشجو و طلبه در نماز جماعت توجه داشت، نظر آن مرحوم مخالف مرحوم صدوق بود و با وجودی که پرداختن به ابعاد علمی را مورد توجه قرار میداد اما با اشاره به سخن مرحوم صدوق در مورد شب قدر عنوان کرده بود: با وجودی که عقیده دارم طلاب و دانشجویان باید خوب درس بخوانند اما اگر دانشجو و طلبهای شب قدر فقط به درس خواندن چسبید و به درگاه خداوند تضرع و ناله نکرد آخر و عاقبت خوبی پیدا نمیکند؛ به اعتقاد آیتالله مهدوی کنی توسل به امام زمان (عج) مهترین مساله در زندگی است و این نکته حیاتی در معرفی شخصیت معنوی آن عالم وارسته است.
وی ادامه داد: البته از حدود ۲۵ سال قبل مراسم احیای مسجد دانشگاه امام صادق (ع) از سوی ایشان به من واگذار شد و این روال تا همین چندسال قبل ادامه داشت، در واقع آن عالم وارسته به دلیل کهولت سن و ضعف دیگر توان نداشتند که خودشان مراسم را اجرا کنند در نتیجه به امر ایشان احیا را من میگرفتم و حاج آقا روی صندلی مینشست و در مراسم حضور داشت.
آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان پای ثابت احیاهای مسجد جلیلی
داماد مرحوم آیتالله مهدوی کنی همچنین در مورد مراسم احیای شبهای قدر در مسجد جلیلی، تصریح کرد: یکی از نکات جالب توجه در مورد مراسم لیالی قدر در مسجد جلیلی در دورهای که آیتالله مهدوی کنی امام جماعت این مسجد بود این نکته است که افرادی چون آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان به مراسم احیای مسجد جلیلی میآمدند، آیتالله طالقانی با اینکه در مسجد خودش احیا داشت و آن مسجد هم محل حضور روشنفکران وقت بود اما مدتی در مراسم احیای مسجد خودش حضور داشت و برای احیای اصلی خود را به مراسم مسجد جلیلی رسانده و پای منبر آیتالله مهدوی کنی مینشست.
وی ادامه داد: از جمله خدمات دیگر ایشان در گستره فعالیتهای مسجدی که شاید آخرین میراث معنوی آن مرحوم بود تاسیس مسجد جامع امام صادق(ع) در میدان فلسطین بود، به دلایلی ایشان فرمودند که حتما این مسجد در منطقهای که مسجد در آن نیست باید ساخته شود و در نهایت این خواسته محقق شد و صیغه مسجد هم خوانده شد و ایشان تولیت این مسجد را به من سپردند و به فضل خداوند تا به امروز برنامههای متنوع فرهنگی در سطح بینالملل برای لبنان و فلسطین و جنبش مقاومت برگزار کرده ایم و در محور مقاومت این مسجد از مساجد تراز اسلام، تشیع و تراز بینالملل شناخته شده است؛ نکته اینکه گاهی آیتالله مهدوی کنی خودشان هم در برنامه اعتکاف مسجد امام صادق (ع) حضور مییافت.
داماد آیتالله مهدوی کنی با اشاره به حضور همیشگی آن مرحوم برای امامت نماز جماعت ظهر دانشگاه امامصادق(ع) خاطرنشان کرد: در دوره اول دانشگاه در دهههای ۶۰ و ۷۰ ایشان پس از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد دانشگاه تا زمانی که مراجعهکننده داشتند مینشستند و گاهی این زمان تا دو ساعت به طول میانجامید و از دانشجو تا استاد و کارمند مراجعه میکردند، در واقع هیچ حریمی نبود و همه امکان مراجعه داشتند و در نتیجه همه مثل نگین انگشتر دور آن عالم وارسته حلقه میزدند و به مثابه یک ارتباط استاد و شاگردی و پدر و فرزندی شکل می گرفت؛ گاهی این مدت زمان به اندازهای طول میکشید که خانواده تماس میگرفتند اما دفتر آن مرحوم میگفتند که حاجآقا برای ناهار نمیآیند؛ بنابراین حضور ایشان در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) همواره حضوری پر و پیمان بود.
نظر شما