از سلطه‌گری‌های مدرنیته با فضای مجازی تا اشتباه راهبردی درباره فیلترینگ

نشست علمی «فیلترینگ، جدی بودن یک ساده‌سازی» برگزار و طی آن تأکید شد: شبکه‌های مجازی مهمترین ابزار سلطه فکری هستند، اگر تمدن دینی حاکم شود و شبکه‌های مجازی هم باشند که هستند؛ در این صورت سوالی که مطرح می‌شود آن است که در تمدن مدرن به دنبال سلطه هستیم یا به دنبال آزادانه فکر کردن انسان‌ها؟

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست علمی «فیلترینگ، جدی بودن یک ساده‌سازی» به همت انجمن‌های علمی دانشجویی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با همکاری اداره پژوهش، گروه سایبرپژوهی بنیادین، رسانه فکرت و موسسه شناخت برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام «حسین سوزنچی»، استاد تمام گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛ «علیرضا مومن آرانی»، پژوهشگر اجتماعی فرهنگی؛ «مهدی مشگی»، استادیار فلسفه، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ «محمد محمدی‌نیا»، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، یکشنبه ۶ آبان در سالن شهید بهشتی دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد.

از سلطه‌گری‌های مدرنیته با فضای مجازی تا اشتباه راهبردی درباره فیلترینگ

در ابتدای این نشست «محمد محمدی‌نیا» با اشاره به اینکه مساله فیلترینگ به مثابه یک دِربی سرخابی شده است، اظهار کرد: این در حالی است که نیاز به فیلترینگ فارغ از گروکشی‌های سیاسی داشتیم مطرح است، از سوی دیگر اینکه شعاری تحت‌عنوان رفع فیلتر در سطح کشور مطرح شد و تا حدی این شعار توانست نسبت به مردم ایران در قالب یک نماد انتخاباتی بخشی از حمایت‌ها را به سمت خود جلب کند؛ به بیان دیگر هم جنبه‌ای برای جلب کردن برخی حمایت‌ها داشت و هم جنبه سلبی برای کنار زدن برخی رقبا داشت، وجه نمادین این شعار واقعیتی بود که مشاهده کردیم.

گفت وگوی نخبگانی باید وارد میدان شود

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: باید بررسی کنیم و شعار را از نو بخوانیم و ببینیم که فیلتر در کجای زیست‌بوم مجازی ایران قرار دارد، کلیت حرکت ملت ایران را از ابتدای انقلاب اسلامی نگاه کنیم و این بررسی را داشته باشیم که موقعیت‌یابی فیلترینگ کجا قرار دارد؟ در واقع فیلترینگ به دلیل آنکه در سایه برخی مفهوم‌های اساسی قرار گرفته تنه به تنه مولفه‌هایی نظیر آزادی و توسعه می‌زند، یعنی وقتی این ادعا مطرح می‌شود که رفع فیلتر مطالبه عموم مردم است و برخی رسانه‌ها و دولتمردان این مساله را مطرح می‌کنند که از سمت مردم این مطالبه وجود دارد که تعدادی از سکوهای خارجی رفع مسدودیت شوند؛ پیام‌هایی ارسال می‌شود از جمله اینکه مردم ما تمایل به آزادی بیشتر دارند و خواست آنها توسعه یافتن است و از قضا این نقطه‌ای است که گفت وگوی نخبگانی باید وارد میدان شود چراکه می‌تواند نگاهِ ساده‌سازی در فیلترینگ و رابطه‌اش در توسعه و آزادی را مشخص کند.

وی گفت: در اینجا ساده کردن به این معنا است که حرف‌های پیچیده را به گونه‌ای مطرح کنیم که مردم متوجه شوند؛ ساده‌سازی صرفا به زبان قوم صحبت کردن و پرهیز از عبارات فنی نیست بلکه گاهی به مفهوم ساده‌انگاری است و این یعنی مبتذل کردن مفهوم و اینجا دقیقا نقطه‌ای است که بحث بر سَر آن وجود دارد که همان مبتذل شدن مفهوم توسعه یا آزادی است که در اینجا ذیل فعالیت فیلترینگ در ایران از سوی برخی مطرح می‌شود؛ من به این شعار به عنوان نماد فرهنگی نگاه می‌کنم، بهره‌برداری اصلی ذی‌نفعان از این شعار به ابتذال کشاندن مفهوم آزادی است؛ ضمن اینکه شیوه اداره امور در نظام نیز بعضا با مبتذل شدن این مفهوم قرابت دارد چراکه اگر بخواهند امور را در سطح بنیادین بررسی کرده و در مورد آن بیندیشند باید تحولاتی در ما ایجاد شود که اکثرا آماده این تحولات نیستیم و اراده و عزمی برایش نداریم.

محمدی‌نیا در ادامه مباحث خود را در قالب ارائه چند سرفصل نسبت به موضوعات اشاره شده تقسیم‌بندی کرد و افزود: نخستین سرفصل آن است که اساساً مبتذل شدن مفهوم آزادی و به تَبَع آن ساده‌سازی شعار رفع فیلتر حداقل از نظر من، هم نتیجه و هم علت نابودی سیاست در ایران است، ما وقتی فیلترینگ را به این سطح ساده‌انگار تبدیل می‌کنیم در واقع کاری کرده‌ایم که این مساله تبدیل به صورتی از مطالبه در زندگی مردم شود حال آنکه چیزی که فضای سایبر نیاز داشت، سیاست بود و ما به جای گشودن افقی برای سیاست در عرصه فناوری و ارتباطات در حال نابودی سیاست هستیم و این نابودی فقط در فیلترینگ رخ نداده و در عرصه‌های دیگر نیز خود را نشان می‌دهد، برای مثال اتفاقی که در حوزه ارز، انرژی، مسکن و شهرسازی و مدیریت فرهنگی شاهد آن هستیم الگوهای مشابهی از این مساله هستند و فیلترینگ تنها یکی از مصادیق است در این الگو تکرار می شود.

نگاه کارشناسی ما افول کرده است

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: سرفصل دوم من این است که آزادی که در اینجا مطرح می‌شود، چیست؟ ما می توانستیم رابطه آزادی و شهر، رابطه آزادی و فلسفه در شهر و بسیاری از مسائل دیگر ار مطرح و از این مدخل به موضوع نگاه کنیم و اینکه اگر امروز شهر ایران بخواهد تاسیس شود این تاسیس ابتدا در سطح فلسفی اتفاق می‌افتد و تاسیس در سطح فلسفی خود را در مظاهر تمدنی نشان می‌دهد، حال اگر این اتفاق می افتاد و می‌خواستیم با کلان‌داده موجود در کلیت فضای مجازی برخورد کنیم شرایطی مثل زمان قاجار می‌شود که مثلا وقتی آنها  با منابع فسیلی و زیرزمینی و کربن برخورد کردند چه رفتاری را از خود بروز دادند. حال سوال این است که آیا ما هم باید همان رفتار را نسبت به فضای مجازی و مساله فیلترینگ داشته باشیم؟ آنها منابع زیرزمینی را چیزی بیرون از سیاست سنتی و تنظیم مالی خود ندیدند، آیا ما نیز به جای استفاده از منابع ساخته شده از داده‌ها باید به همان سبک و سیاق رفتار و به جای فکر کردن به آینده ایران، این فرصت را به ساده‌ترین شکل ممکن‌اش معامله کنیم؟ البته این رویکرد ذی‌نفعانی هم دارد هرچند که بعضا ذی‌نفعان هم مطرح نیستند بلکه نگاه کارشناسیِ ماست که افول کرده است.

این پژوهشگر تصریح کرد: ما نیاز به قانون‌مند کردن و مسئولیت‌پذیر کردن چند سکو داشتیم که اگر بخواهم این مساله را در روایت چند خطی توصیف کنم این سوال را مطرح می‌کنم که چند سکو از خدمات پایه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسانِ کنونی ما خارجی هستند و البته به دلایل مختلف مسدود شده‌اند؟ از سوی دیگر این مساله مطرح شده که می‌خواهیم این سکوها را رفع فیلتر کنیم که البته مساله می‌تواند پاسخ حاضر و آماده‌ای از قبل داشته باشد و ما باید ابزارهای مختلفی که می‌توانستیم از قبل به صورت مرکب پیش‌ببریم اجرا کنیم و شاید یکی از این ابزرها رفع مسدودیت باشد.

محمد محمدی‌نیا

محمدی‌نیا گفت: از جمله ابزارهای مرکب این است که اولا وقتی حکمرانی در یک موضوع می‌خواهد به سیاست‌گذاری و بَعد قانون شدن در دستگاه‌های اجرایی برسد در گام نخست باید فرآیند اختصاصی خود را طی کند و این در حالی است که مساله فیلترینگ فرآیند تخصصی را در کمیسیون طی نکرده است؛ موضوع دیگر اینکه وقتی می‌خواهید فرآیند رفع مسدودسازی یک سکوی خارجی را داشته باشید، برنامه سامان‌دهی پس از این رفع مسدودیت چیست؟ موضوع دیگری که مطرح می‌شود این است که فیلترشکن‌ها و پالایش‌شکن‌ها پس از رفع مسدویت چگونه سامان دهی شوند؟

وی ادامه داد: پس از رفع مسدودیت گروهی از جمعیت ایران که به این سکوها دسترسی نداشتند هم اضافه می‌شوند واگرنه بقیه که پروکسی داشتند و اکنون باید این دو را ساماندهی کرد، از سوی دیگر بسته مذاکره مطرح است یعنی مذاکره با صاحبان سکو برای مسئولیت‌پذیرکردن آنها؛ به هرحال باید توجه داشته باشیم که کشورهایی را در دنیا داریم که این مسیر را رفته‌اند؛ بله! عصر فضای مجازی مثل دوران پیش از خود نیست و در واقع آن دولت را دولت ملی یا دولت -ملتی می‌دانند که در حال ورود به فضای مجازی است، حال با علمِ به این مطلب، راه مبارزه با صاحبان سکو برای مسئولیت‌پذیر کردن آنها مسیری بوده که در همین روزها که مشغول سر دادن شعار رفع فیلتر این سکوها آن هم به ساده‌ترین شکل ممکن هستیم، برخی کشورها مشغول پیمودن‌اش هستند، راه مذاکره راهی بود که می‌شد به همان شکل مذاکره دنبال شود، قیمت‌گذاری و به طور کلی مالیات و ابزار مالی و برخورد با تخلف اپراتورها نکته قابل توجه دیگر در این عرصه بود نَه اینکه شاهد باشیم اپراتور تخلف کند و پهنای باند داخلی را به قیمت پهنای باند بین‌الملل به مردم بفروشند.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: از مهر ۱۴۰۱ که مسدود شدن این چند سکو آغاز شد ترافیک باند داخلی از حدود ۲۵ درصد به حدود ۵۰ درصد رسید یعنی پهنای باند داخلی و بین‌المللی، نزدیک به هم بودند؛ بنابراین اگر قرار بر این است که فکری برای مسئولیت پلتفرم شود حتما باید فکری هم برای تخلف اپراتور شود و در آن طرح کلی، سیاست ما این باشد که هم تخلف اپراتور و هم تخلف‌های دیگر موثر در کندی اینترنت مورد بررسی واقع شود، بنابراین در نظر گرفتن بسته مرکب یعنی حکمرانی را قانونمند کردن و این فناوری را به قانونمند شدن نزدیک کردن.

وی تصریح کرد: گاهی در این مسیر محدویت فنی وجود دارد یعنی هرچه که بخواهیم به صورت فنی قابل اجرا نیست و باید به صورت رفت و برگشتی در اجرا این تجربه را تکرار کنیم؛ وضعیت فعلی مجازی در کشور در موضوع خاص فیلتر و پالایش و پروکسی‌ها، وضعیت آشفته‌ای است و هیچ کسی قرار نیست از وضع آشفته فعلی دفاع کند، قرار است که بی‌نظمی و عقب ماندگی‌های این وضع بهبود یابد و سوال اصلی که به میان می‌آید آن است که آیا می‌خواهیم از این نقطه یک عقب گرد و حرکت قهقرایی به چند سال قبل داشته باشیم و تجارب خود را نابود کنیم؟ سیاست در نابودیِ تجربه است که نابود می‌شود؛ آیا ما درک کرده‌ایم که ناهنجاری‌هایی در این عرصه پدید آمده است و اکنون می‌خواهیم و باید به سمت آینده حرکت کنیم؟

گفت وگوی علمی در مورد فیلترینگ هیچ ما به ازای سیاسی ندارد

در ادامه این نشست «علیرضا مومن آرانی» طی سخنانی با بیان اینکه گفت وگوی علمی در مورد فیلترینگ هیچ ما به ازای سیاسی ندارد، اظهار کرد: در فضای ایران و در حوزه کار و رابطه‌ای که میان خواص و عوام یا نظر بین کارشناسان و مردم شکل گرفته چند نکته حائز اهمیت است، نخست اینکه غالبا بر پایه شرایط سنتی جامعه ما مبتنی بر عالمان دینی یا اثرگذاران سیاسی که در دستگاه‌ها بوده‌اند و هرکدام هم منطق خاص خودش را داشتند حرکت کرده به این معنا که با ورود مسائل جدید نحوه اثرگذاری‌ها بر پایه همین شرایط تغییر کرده است کما اینکه در سایر نقاط دنیا نیز همین بوده است.

این پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی گفت: این تغییرات بعضا آگاهانه بوده و سیستم‌ها و سیاست‌ها تلاش کرده‌اند تا از این ظرفیت‌ها به صورت اثبانی و مثبت استفاده کنند و البته گاهی عکس این رویکرد اتفاق افتاده است و افرادی که پول داشته‌اند سعی کردند تا فضای رسانه‌ای را در اختیار بگیرند و از این فضا به نفع آنچه که خود تصور می‌کردند که درست است استفاده کنند، به بیان دیگر حزبی‌گری و قشری‌گری را تبدیل به مصالح ملی کنند و به این صورت سیاست‌گذاران به این سمت هدایت کنند، بعضا حتی سیستم کارشناسی دستگاه‌های عمومی را تحت تاثیر قرار دادند یعنی سیستمی که مبتنی بر مصالح عمومی تصمیم‌گیر است، حال اگر چنین اتفاقی بیفتد طبیعتا فضای جامعه با اختلال مواجه می شود.

وی افزود: در کشور ما از دهه هفتاد یا بعد از دوم خرداد یا بخشی که تحت عنوان روزنامه‌های زنجیره ای می‌شناسیم این فهم برای عده ای حاصل شد که می‌شود با یک سری از کارها هماهنگی‌های فضای عمومی را در جامعه ایجاد کرد تا نسبت به یک سری مسائل حساس بشوند یا نشوند، وقتی این فضا در جامعه ایجاد شود می‌شود مطالبات را در دست گرفت و در قدرت و سیاست چانه‌زنی کرد، البته این ظرفیت پس از این قضیه به تدریچ پیگیری شد و با توجه به اینکه عموم مردم و این بخش‌های جامعه از متنفذین و سودبرندگان در عرصه‌های سیاسی بودند در نتیجه همه آنها به شکل‌های مختلف امکان سرمایه آوردن و سرمایه گذاشتن داشتند و این روال را تداوم دادند اما نکته‌ای که در آن فضا ایجاد شد نسبت معرفتی متفاوتی بود که از سایر جریانات با ادبیات بعدی و دانش علوم اجتماعی و دانش رسانه برقرار کردند و همچنین ظرفیت آموزشی و مهارتی گسترده‌ای که در بدنه خود شکل دادند تا بتوانند امکان بیشتری را به نسبت حوزه‌های دیگری که در حاکمیت دارند در اختیار گرفته و تصرف کنند.

مومن آرانی خاطر نشان کرد: البته این روند به تدریج جلو و تکنیک‌های مختلفی برای غلبه رسانه‌ای پدید آمد از جمله حذف و خراب کردن؛ قبلا که دستور کلی کار بود و مدام هم تکرار می‌شود و هنوز هم ادامه دارد، برای مثال رسانه ملی را تخریب کردند و مخاطب را به انزجار از این رسانه رساندند که چه بشود؟ که اگر مخاطب سراغ رسانه ملی نرود بیاید سراغ رسانه دیگر چراکه مثلا من یک رسانه گسترده برای تولید محتوا و توزیع محتوا به شکل کاملا مدرن آماده کرده‌ام و بَرآوردم این است که کمتر از یک روز می‌توانم خبر را به ۳۰ تا ۴۰ میلیون ایرانی برسانم.

علیرضا مومن آرانی

وی ادامه داد: از نظر من این موارد سالانه حداقل به شکل مستقیم در سیستم‌های تصمیم‌ساز کشور حداقل ۳۰ تا ۴۰ پرونده فعال دارند و بسته به اینکه در کجا درگیر هستند شروع به فعالیت کرده و فضا را به سمتی که می خواهند سوق می دهند، جنس ورودشان نیز به شکل رسانه ای است و موفقیت‌شان هم در این عرصه به گونه‌ای است که چون جامعه و عموم مردم امکان ارتباط‌گیری با مفاهیم تخصصی و چند لایه را ندارند در نتیجه بهترین گزینه برای آنها ساده‌سازی و گره زدن این ساده‌سازی‌ها با یک سری منافع ظاهری دم‌دست مردم است.

این پژوهشگر گفت: البته در این راستا و ذیل این روند باید این دو اتفاق بیفتد و پس از آن عمومی‌سازی می‌شود، نخست بحث فیلترینگ و مواجهه با آسیب‌های اخلاقی و نکته دیگر صورت‌بندی مساله به یک سری کلیشه‌ها و قالب‌ها، آنها در فاز دوم برای آنکه جامعه درگیر شود حتما باید فضای دو قطبی ایجاد کنند چراکه این فضا، فضای عاطفی مبتنی بر مفاهیم جنگی است که اصطلاح جدیدش در جامعه خودمان اصلاح وگفت وگوهای استقلال -پرسپولیسی است؛ یعنی اصلا سخن سر نقد کردن و اینکه کارشناس چه بگوید و نگوید نیست، بلکه احیانا اگر ادبیات کارشناسی هم اضافه شود اتفاقا کمک می‌کند که دعوا در کف میدان پیش برود و شرایط را رشد نمی‌دهد، در نتیجه بحث کارشناسی هم منتهی به حذف شدن‌ها می‌شود و صورت‌بندی که اشاره شد در فضای رسانه ایجاد می‌شود؛ در این چنین فضای بهره بردن از این تکنیک‌ها برای توسعه مورد توجه این گروه‌ها قرار می‌گیرد تا روایت اصلی را شکل داده روی آن سوار شوند و به احدی اجازه نمی دهند که از آن روایت خارج شود.

مومنی آرانی افزود: نکته نهایی بحث جدی بودن این ساده‌سازی است چراکه عقبه این ساده‌سازی‌ها در واقع یک حرکت و فهم جدی قرار دارد، پشت این جریان همان ایرانی است که آنها می‌خواهند بسازند، آن ایران چیست؟ ایرانی که به اصطلاح خودشان شبیه خارج است، این یعنی راهی نداریم جز اینکه داخل دستگاه شناختی و ارزشی آنها شویم و البته حرف‌هایی که در مورد مسیرهای جایگزین مطرح می‌کنند چیزی جز توهم نیست.

آیا کثرت اطلاعات جلو رسدن به حقیقت را می گیرد؟

در ادامه «مهدی مشگی» طی سخنانی اظهار کرد: اصطلاح فیلتر مثل صافی است، یعنی گرفتن ناخالصی؛ فیلترینگ نماینده خالص‌سازی اطلاعات است و به نظر می‌رسد کسی بحثی سَر آن ندارد چراکه اطلاعاتی که می‌خواهد وارد فکر و ذکر انسان‌ها شود نیاز به صافی دارد اما مشکلی که اکنون در بحث فیلترینگ وجود دارد و نقطه مشترک برای مخالفان است این است که برخی واژگان را به نوعی تمدن جدید ایجاد کرده است به این معنا که گویا خود این رویکرد ذاتا خوب و واژه مورد بحث اطلاعات است، یعنی اصلا منِ نوعی کمیت اطلاعاتم بالا برود خوب است اما خالص‌سازی که در اینجا مطرح می‌شود اصطلاح اشتباهی است، درگیری که ایجاد می شود بحث خالص‌سازی است.

استادیار فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ادامه داد: لذا از مباحثی که مطرح می شود بحث آزادیِ دریافت اطلاعات است، آنها می‌گویند اگر کسی بتواند جلو این آزادی را بگیرد در واقع جلو آن دیگری را گرفته است و باید بحث شود که آیا آزادی مهم است یا رسیدن به حقیقت؟ اساسا از مباحث دنیای امروز این است که آیا کثرت اطلاعات جلو رسدن به حقیقت را می گیرد؟ آیا حجم زیاد اطلاعات باعث می‌شود که قدرت تفکر از انسان گرفته شود؟ از سوی دیگر این حذف اطلاعات اگر آن قدر زیاد باشد که اصلا قدرت تفکر و فکر نداشته باشد چه‌طور؟ از اینجا به بعد بحث ما با مخلفان فیلترینگ بحث مبنایی می شود و اینکه ما می گوییم فیلتر باید باشد.

وی گفت: رایانه شاید به شما اطلاعات بدهد اما ممکن است به محض ارائه این اطلاعات دستگاه شما هک شود، این مثال خوبی است تا متوجه شویم که (اطلاعات بما هو اطلاعات) چیز خوبی است، بنابراین مثالی که در این بحث می‌توان مطرح کرد همان خالص‌سازی است، از سوی دیگر جهت سومی که می‌توان بیان کرد آن است که کدام اطلاعات خوب و کدام بد است، از یک زمان به بعد مباحثی در دنیای مدرن اتفاقات افتاد و اینجا متفکران دینی و سکولار باید مشخص کنند که مبانی آنها در مورد مسایل مختلف دنیای امروز از جمله فیلترینگ چیست.

محمد مشگی

مشگی با بیان اینکه از مهمترین ویژگی‌های تمدن مدرن، ابزارهای این تمدن است، افزود: یکی از مهمترین گزینه‌های مدرنیته تسلط و نظام سلطه است که معنای خاصی دارد، نظام سلطه یعنی تمام مباحث بین‌المللی، علم، ساختارهای اقتصادی و فرهنگی و ... با یکدیگر ارتباط دارند و می‌خواهند اتفاقی در عالم محقق شود و این اتفاق همان تسلط یافتن آنها بر همه گستره‌های عالَم از جمله در عرصه‌های سیاسی و نظامی است اما به تدریج متفکران متوجه شدند که اصل دنیای مدرن تکیه بر تسلط فکری دارد به این معنا که اگر در گذشته پیش از وقوع هر جنگی مساله سلطه سیاسی مطرح بود، اکنون مهمترین بحث سلطه در نظام مدرنیته، سلطه در فکر است.

وی ادامه داد: به نظر من شبکه‌های مجازی مهمترین ابزار سلطه فکری هستند، اگر تمدن دینی حاکم شود و شبکه‌های مجازی هم باشند که هستند؛ در این صورت سوالی که مطرح می‌شود آن است که در تمدن مدرن به دنبال سلطه هستیم یا اینکه به دنبال آزادانه فکر کردن انسان‌ها؟ اگر قبول کنیم دنیای امروز با ابزارهایی که از آن برخوردار است بهتر می‌تواند بر انسان‌ها سلطه فکری داشته باشند در این صورت یک مبنا وجود دارد مبنی بر اینکه چیزهایی به انسان‌ها بدهیم که با نفسانیت و آنچه که حالت نفسانی دارد بهتر عمل کند، مسلما در چنین فضایی است که بحث فیلترینگ مطرح می شود.

از سلطه‌گری‌های مدرنیته با فضای مجازی تا اشتباه راهبردی درباره فیلترینگ

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام «حسین سوزنچی» با بیان اینکه شرایط به گونه‌ای شده که گویی با ساده‌سازی امور می‌خواهیم با ساده‌سازی مقابله کنیم، گفت: در این بین چه طرفداران و چه مخالفان فیلترینگ مقصر هستند؛ معضلی که بعد از انقلاب با آن مواجه شدیم ساده‌انگارانه دین‌داری بود، این نامی است که من بر آن می‌گذارم، ساده‌دلی خوب است اما ساده‌لوحی چیز خوبی نیست.

استاد تمام گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم (ع) افزود: اینجا سخن از دین‌داران خوب و نَه دین‌داران متظاهر است؛ دین‌دار خوب در مجموع آدم‌های ساده‌دلی هستند و چندان باورشان نمی‌شود که آدمها جز این باشند، آنها اقتضای ساده لوحی پیدا می‌کنند و در نهایت خروجی این می شود که در مورد فیلترینگ فراموش می‌کنیم که یک عده اسباب قدرت می‌خواهند فیلترینگ همین شرایطی باشد که الان هست، یک زمان گفتم برای نظام ما خجالت دارد که اینستاگرام باز است اما توییتر بسته است، این توهین به شعور مخاطب است و نشان می دهد که اصحاب قدرت دارند تولید محتوا می کنند و کسانی که فیلترینگ در دست آنهاست در واقع در فضای قدرت بازی می کنند.
 

کد خبر 1787577

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha