راه تقویت وفاق از چرخه حکمرانی می‌گذرد

حجت‌الاسلام لک‌زایی، با بیان اینکه از نظر من وفاق به معنای حل مسائل بغرنج و پیچیده تقریر شده است، اظهار کرد: راه تقویت وفاق از چرخه حکمرانی می‌گذرد.

به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: به همت معاونت راهبردی ریاست جمهوری و با همکاری دانشگاه ادیان و مذاهب و پژوهشکده اندیشه دینی معاصر ، در راستای برگزاری همایش «بایسته‌ها و ابعاد مفهومی وفاق ملی»، نشست «بایسته‌های دینی و حقوقی وفاق» را با حضور و سخنرانی شخصیت‌های برجسته حوزه و دانشگاه برگزار شد.

350a6820

در این نشست حجت الاسلام «سید ابوالحسن نواب» با بیان اینکه کلمه وفاق کلمه‌ای بسیار دورنگر، زیبا و مقدس است افزود: همه باید ملزم شوند تا به کلمه وفاق عمل کنند؛ در ظاهر می‌توان گفت وفاق دوای درد امروز مملکت ماست، اما باید به این نکته توجه کرد که آیا با بیان و طرح مسئله وفاق می‌توان مشکلات کشور را حل کرد؟

موسس و رئیس هیئت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: امام خمینی (ره) در کلامی فرمود: اگر یک کشوری رهبرانش خوب باشند و مردمش هم خوب باشند ولی یک نظام صحیحی بر آن کشور حاکم نباشد آن کشور به موفقیت نخواهد رسید. اگر حکمرانی خوبی درون کشوری نباشد آن کشور به سرانجام و مقصود خود نخواهد رسید.

حجت الاسلام سیدابوالحسن نواب

وی در ادامه و با طرح سؤالاتی همچون آیا وفاق مرتبط با مردم است یا گروه‌های سیاسی؟ و اینکه وفاق بر مبنای کدام حکمرانی صورت می‌پذیرد؟ ادامه داد: ابتدا باید چارچوب و مبانی حکمرانی مشخص شود و بر پایه و اساس و مدل مشخصی آن را مستند کرد.

حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب در پایان افزود: وفاق باید بر مبنای قانونی باشد که اکثریت ملت به آن تن بدهند و بر آن اساس شکل بگیرد. اگر وفاق بدون الزامات و پیش‌فرض‌ها باشد به جایی نخواهد رسید چراکه حکمرانی ادب و آدابی دارد و همچنین لوازمی دارد که اگر به آن لوازم تن بدهیم و قانون صحیحی را برای آن تدوین کنیم امید می‌رود که آن حکمرانی و این وفاق به سر منزل مقصود برسد.

وفاق باید خود را در فرآیندهای حکمرانی نشان دهد

در ادامه این نشست حجت الاسلام «نجف لک‌زایی» طی سخنانی اظهار کرد: اگر فرایندهای حکمرانی در یک کشور اصلاح شود می‌تواند به وفاق بیانجامد یا با برعکس؛ به تعبیر دیگری اگر وفاق باشد فرایندهای حکمرانی تقویت خواهد شد و باید وفاق خودش را در فرآیندهای حکمرانی نشان بدهد. چراکه اگر وفاق خودش را در فرآیندهای حکمرانی نشان ندهد فایده‌ای نخواهد داشت. یعنی صرف اینکه ما دور هم جمع شویم و هدف خوبی را برای خودمان تعریف کنیم سیستم و نظام ما اصلاح نخواهد شد.

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: یکی از بحث‌های مهم در حکمرانی این است که به طور کلی کشورها با دو دسته مشکل و چالش روبه‌رو هستند؛ یک دسته مشکلات مشکلاتی ساده است. تعریف ما از مشکل ساده مشکلی است که توسط یک واحد قابل حل است. یک واحد مانند یک وزارتخانه یا یک سازمان و یا یک اداره می‌تواند این مشکل ساده را حل کند. اما گاهی اوقات مسائلی داریم که اصطلاحاً به آن مسائل بغرنج و پیچیده گفته می‌شود.

نجف لک زایی

وی ادامه داد: مسائل بغرنج و پیچیده مسائلی هستند که برای حل و فصل آن‌ها به کنشگران مختلف و واحدهای مختلف اعم از دولتی و غیردولتی احتیاج داریم. این دو طیف باید دور هم جمع شوند و برای حل آن مسئله بغرنج تصمیم گیری کنند؛ بنابراین ساختار هماهنگی بین این‌ طیف‌ها ختم می‌شود به دانشی به نام حکمرانی؛ در حکمرانی از قدرت دولتی عبور می‌کنیم به قدرت اجتماعی و البته قدرت دولتی به‌عنوان یک مولفه و یک کنشگر و بازیگر مطرح است.

حجت الاسلام نجف لک‌زایی گفت: پیشرفت زمانی حاصل می‌شود که مردم و قدرت‌های اجتماعی نیز حضور پیدا کنند؛ بنابراین بسیاری در بحث حکمرانی می‌گویند که حکمرانی اگر در گذشته از ابزارهای پیشرفت بوده امروزه خودش تبدیل به پیشرفت شده است؛ یعنی اگر شما به فناوری حکمرانی برسید پیشرفت کرده‌اید؛ چراکه کشوری که به سطحی از فناوری نرم رسیده یاد گرفته است که مشکلات پیچیده خودش را از مشکلات ساده تفکیک کند.

وی تشریح کرد: برداشت من این است که وفاق به معنای حل مسائل بغرنج و پیچیده تقریر شده است چراکه می‌تواند کمک زیادی به حل مشکلاتی کند که حل آن‌ها سخت است؛ وفاق می‌تواند کمک کننده ما باشد چراکه برای حل یک مشکل بغرنج و پیچیده نمی‌توان آن را فقط با سیاست گذاری حل کرد، نمی‌توان آن مشکل را فقط با قانون گذاری حل کرد و نمی‌توان آن را فقط با تاسیس سازمان یا یک نهاد یا یک وزارتخانه حل کرد.

راه تقویت وفاق از چرخه حکمرانی می‌گذرد

حجت الاسلام نجف لک‌زایی در پایان افزود: راه تقویت وفاق از چرخه حکمرانی می‌گذرد. بعد از بحث تنظیم‌گری و مسائل بعد از آن همچون تسهیلگری و تصویب قانون، شما وارد فضای اجرایی می‌شوید و باید برای کسانی که در آن قصه درگیرند فضا را تسهیل کنید. همچنین باید ورود مردم در بخش عرصه اقتصادی تسهیل شود. پنجره ملی درگاه اخذ مجوزها نمونه تسهیلگری در حوزه حکمرانی است. بخش دیگر توانمندسازی کنشگران جامعه است. باید برای کنشگران برنامه ریزی و آنان را توانمند کرد. توانمندسازی یعنی شما کمک کنید که کنشگر وارد چرخه شود و در کنار شما بتواند با کمترین هزینه مشکل را حل کند. سپس نوبت به بازخوردگیری و نظارت مداوم می‌رسد. این بازخورد نشان می‌دهد که سیاست درست عمل کرده است یا نه. این یک فرایندی است که می‌تواند به تقویت وفاق در یک کشور کمک کند.

در ادامه این نشست «محمود حکمت‌نیا» طی سخنانی اظهار کرد: وقتی از حقوق صحبت می‌کنیم بلافاصله قواعد الزام آور به ذهنمان خطور می‌کند. تصور ما نیز این است که  مفاهیم حقوقی مفاهیمی هستند بسیار روشن و شاید کمتر محل چالش باشند. اما وقتی وارد مباحث نظریه حقوق می‌شویم می‌بینیم که اتفاقا چون مفاهیم را واکاوی نکرده‌ایم به اختلافاتی برمی‌خوریم که نمی‌دانیم منشأ این اختلاف ما چیست.

محمود حکمت نیا

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: ما زمانی می‌توانیم داخل یک گفت‌وگو شویم که حقوق پایه روشن باشد. اگر بتوانیم این حق پایه را درست متوجه شویم و آن را درست کنیم دچار شیب لغزنده نخواهیم شد و گفت‌وگوهای ما هم دلسرد کننده نخواهد بود. حکمرانی موضوع تغییر از شکست به چگونگی است. بشر همیشه به این فکر بوده که چه کسی تصمیم می‌گیرد و چگونه باید تصمیم گیری شود.

وی ادامه داد:  باید برای مباحث حقوقی دو مرحله و نظریه روشنی داشته باشیم. اولین نظریه در مورد این است که حق چیست و دوم اینکه چطور این حقوق پایه را می‌خواهیم ترسیم کنیم. تا این موارد نباشد شما نمی‌توانید حکمرانی با وفاق را روشن کنید. ابتدا باید کف حقوق را روشن کرد. حالا این کف حقوق منابعش چیست؟ باید درباره آن بحث شود.

اولین راه برای تحقق الزامات حقوقی وفاق، تدبیر است

 حکمت‌نیا در پایان افزود: اولین راه برای رسیدن به الزامات و پیامدهای حقوقی وفاق این است که تدبیر کنیم. تدبیر حقوق یعنی اینکه برای وفاق باید حقوق پایه مردم را شناسایی کرد.

وفاق؛پیش‌شرط اساسی نظم اجتماعی است

در ادامه حجت الاسلام «مهراب صادق‌نیا» بیان کرد: وفاق ضروری‌ترین نیاز هر جامعه، پیش‌شرط شکل‌گیری هر جامعه و شرط بقاء آن است؛ وفاق هم‌چنین، پیش‌شرط اساسی نظم اجتماعی و نیز افزایش کِشش و همبستگی اجتماعی است. به همین دلیل سخن گفتن از وفاق، به مثابه یک مفهوم پیشا حکمرانی امری مهم و ضروری است. این از امتیازات جمهوری اسلامی است که بنیان‌گذار آن، اصل حکومت را نیز به رأی مردم گذاشته و به توافق جمعی پیوند داد.

وی گفت: معمولا وفاق به دو صورت قابل تحقق است: وفاق هنجاری و وفاق تفاهمی. وفاق هنجاری خود به‌خود و مبتنی بر سنت و نیز دین ایجاد می‌شود. در این وفاق دین به مثابه یک کتغیر انسجام‌بخش عمل کرده و همبستگی اجتماعی پدید می‌آورد. نمونه‌ی بارز وفاق هنجاری را می توان در سنت پیامبر اکرم صلوات الله دید. او در نخستین گام یک امت تشکیل داد. مفهوم محوری این امت مشابهت مذهبی و عنصر اخوت بود. پیامبر (ص) مؤمنان را برادر خواند و با هر چیزی که اخوت را تهدید می‌کند مبارزه کرد. پیامبر تعلیم می داد که هیچ چیزی نباید اخوت میان مؤمنان را از بین ببرد.

این پژوهشگر افزود: از سوی دیگر در سوره «بقره» درباره قصاص آمده است: «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ» در حقیقت قرآن کریم به ما می‌آموزد حتی اگر قتلی رخ داده باشد، رابطه اخوت هم‌چنان بین خانواده مقتول و قاتل برقرار است.  البته مهم است که بدانیم دین در صورتی به انسجام اجتماعی کمک می‌کند که گروهی آن را به انحصار خود در نیاورده و غیر خود را بی دین ننامند و طرد نکنند. گروه‌های دینی نباید با تکفیر و بی‌دین خواندن کسانی که مثل آنان فکر می‌کنند، دین را از این کارکرد مهم خالی کرده و در عوض آن را عاملی برای شکاف و شقاق اجتماعی تبدیل کنند.

وفاق تفاهمی است که بر پایه‌ توافقات روشن میان اعضای یک جامعه شکل می‌گیرد

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: وفاق تفاهمی بر پایه‌ توافقات روشن میان اعضای یک جامعه شکل می‌گیرد، این نوع از وفاق که معمولا شرط بقاء جوامع متکثر است، با گفتگو به دست می‌آید. منظور از گفتگو هر نوع سخن گفتن با یکدیگر نیست. گفتگو به معنای آن است که انسان با پیش‌فرض امکان نادرستی آن‌چه باور دارد و با فرض امکان تغییر در ذهنیت خود، سخن دیگران را بشنود. گفتگویی ایده‌آل وقتی رخ می‌دهد که دو طرف از موضع برابر و با نیت نزدیک شدن به جهان‌معنای یگدیگر با هم سخن بگویند؛ نه این یکی بگوید و دیگری در همان زمان به این فکر کند که چه جواب ساکت‌کننده‌ای می‌تواند به او بدهد. جامعه‌ای که نتواند با هم گفتگو کند و یا گروه‌هایی از آن بخواهند دیگری را به هر ابزاری ساکت کنند، از وفاق تفاهمی محروم خواهد شد.

مهراب صادق نیا

این استاد دانشگاه عوامل اثرگذار بر وفاق این‌گونه برشمرد و ادامه داد: نخستین مساله «اعتماد میان‌فردی» است؛ جامعه‌ای که گروه‌ها و افراد آن بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند شانس بیشتری برای دست‌یابی به وفاق دارد؛ اعتماد سرمایه‌ اجتماعی بسیار مهمی است که اگر مخدوش شود، شانس وفاق در حوزه‌ عمومی را از بین می‌برد.دومین مساله «توزیع عادلانه‌ قدرت» است؛ اگر در یک جامعه  همه‌ شهروندان و گروه‌ها، احساس کنند با فرآیندهای پیش‌بینی‌شده شانس و امکان دست‌یابی به قدرت و یا بخشی از آن را دارند، در این صورت کِشش بیش‌تری به توافق با گروه‌ها و افراد دیگر خواهند داشت. حوزه‌ عمومی باید به گونه‌ای باشد که هیچ گروهی دیگری را از آن بیرون نراند. قدرت را سهم موروثی خود نداند و به عدالت در توزیع قدرت گردن نهد.

وی ادامه داد: سومین مساله «احترام متقابل نمادین» است؛ احترام، صرفا به معنای رعایت ادب در گفتار و رفتار نیست. احترام به معنای پذیرفت دیگری است آن‌گونه که هست. احترام نمادین به معنای پذیرش نهادی دیگری است یعنی پذیرش دیگری با توجه به نهادی که به آن تعلق دارد؛ البته این به معنای تأیید دیگری و یا به معنای دست‌کشیدن از باورهای خود نیست؛ بلکه به معنای آن است که دیگری را در باورداشت‌های خود و نیز کاری که می کند فهم کنیم. او را معذور بداریم و تلاش کنیم که با او آن‌گونه که هست بر پایه‌ آن‌چه بین ما مشترک است توافق کنیم، وفاق به معنای تبدیل کردن دیگری به خود نیست؛ وفاق به معنای هضم یکی در دیگری نیست؛ وفاق یعنی هرکس آن‌گونه که هست و می‌خواهد باشد، با دیگری بر سر بقاء جامعه و نظام اجتماعی و هنجاری آن و منافع مشترک فی‌مابین در یک تفاهم و تعامل روشن و پایدار باشد. مساله چهارم نیز «توافق بر دیگری» است؛ وقتی از وفاق سخن می‌گوئیم، در حقیقت داریم از یک هویت جمعی به نام “ما” سخن می‌گوئیم. در اینجا نقطه‌ی مقابلِ ما “دیگری” است. وفاق تفاهمی وقتی رخ می‌دهد که ما در این که دیگری کیست با هم توافق کنیم.

حجت الاسلام صادق نیا در پایان سخنان خود اظهار کرد: در آغاز انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) دیگری از مستکبران، آمریکا، و استعمارگران معرفی می‌کردند. ایشان نهضت خود را نهضت مستضعفان، پابرهنگان، و طردشدگان معرفی کرد؛ اگر چه ایشان عالمی کم‌نظیر بودند که از مضامین دینی بهره می بردند؛ ولی انقلاب خود را یک انقلاب شیعی و حتی اسلامی(به معنای طرد دیگران) معرفی نکردند. او انقلاب را جوری معرفی کرد که همه مظلومان و مستضعفان عالم خود را در آن سهیم بدانند و به آن امیدوار باشند. با هر گرایش دینی و مذهبی‌ای که دارند. بر این اساس برای امام خمینی، دیگری عبارت بود از استعمار، استکبار، ظالم؛ و “ما” عبارت بود از هر انسان آزاده‌ای که با استعمارگران و ظالمان ستیزه کند. رهبر معظم انقلاب نیز بر همین معنای از ما و دیگری تأکید دارد و این در حالی است که برخی دایره را تنگ‌تر کرده و معتقدند ما یعنی یک گروه کوچک که دیگری‌اش می‌شود اهل سنت! با این ذهنیت نمی‌توان از وفاق سخن گفت. کسی که دیگری را اهل سنت می‌داند شانس وفاق با بخش بزرگی از جامعه ایران را از دست می‌دهد. بر این اساس باید بدانیم که دیگری نباید محمدجواد ظریف یا سعید جلیلی و یا محمد خاتمی باشد؛ دیگری برای ما آمریکاست. اسرائیل غاصب است، فرهنگ منحط غرب است، برای ما دیگری یعنی نظام سلطه که باید با آن مبارزه کنیم. ما وقتی شانس وفاق داریم که بتوانیم خودمان را به گونه‌ای معرفی کنیم که شانس توافق با بیشترین افراد را داشته باشیم.

کد خبر 1795427

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha